فیلم «آرگو» که به ماجرای فرار شش گروگان آمریکایی از ایران در نخستین روزهای حکومت جمهوری اسلامی ایران میپردازد، با واکنش انتقادی رویا حکاکیان روبهرو شده است.
رویا حکاکیان خود را یکی از دانشآموزان معترض در زمان بحران گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی خارج از ساختمان سفارت معرفی کرده و نقدی بر این فیلم هالیوودی ساخته بن افلک نوشته است.
او گفته است که از دیدگاه آیتاللههای ایران، گروگانهای آمریکایی تنها یک موضوع فرعی برای تنگتر کردن حلقه کنترل بر ایران بودند، نکتهای اساسی که در «آرگو» نادیده گرفته شده است:
به گفته نویسنده این مقاله اگرچه در نظر بیننده آمریکایی تماشای فیلم «آرگو» و دیدن صحنههای تسخیر سفارت آمریکا در تهران و گروگانگیری دیپلماتها یک آسیب روانی و زخمی بر درون است، اما واقعیت چیز دیگری است که مضحک و خندهدار است.
او نوشته است که واقعیت این فیلم براساس آنچه در زمان گروگانگیری اتفاق افتاد، فراتر از «خشم و عصبانیتی» است که فیلم نشان داده و این واقعیت را میتوان در بخشهایی از کارها و حرفهای دو بازیگر فیلم به نامهای «جان گودمن» و «آلن آرکین» دید که لحظههای خندهدار را به تصویر میکشد.
خانم حکاکیان افزوده است: یکی از گروگانها زمانی به من یادآوری کرد که یک نوجوان اسلامگرای افراطی کلاشینکف به دست که مسئول نگهبانی از او در حبس انفرادی بوده تقریباً به او التماس کرده بود که وقتی از اینجا (ایران) خارج شد، برای او ویزای آمریکا بگیرد.
او نوشته است که در زمان گروگانگیری نوجوانی در میان جمعیت خشمگین با مشتهای گره کرده بود اما تب این حادثه سنگین پس از مدتی فروکش کرد و سفارت از وجود تظاهرکنندگان خالی شد و ایدئولوژی انگیزهای برای حضور جمعیت در آنجا نبود بلکه عوامل دیگری مردم را به آنجا کشاند.
نویسنده گفته است که برای نوجوانان بیزار از مدرسه مانند او تظاهرات مقابل سفارت آمریکا یک عذر شرعی برای فرار از امتحان ریاضی در یک روز برفی بود.
به گمان نویسنده جنبه «شوخی پخته» در آرگو، یکی از ویژگیهای کیفی فیلم است و دیگر شاخصه فیلم «خونسردی» است که بن افلک، در نقش افسر سازمان اطلاعات جاسوسی آمریکا، سیا، یعنی قهرمان اصلی داستان نشان میدهد و داستان را روایت میکند؛ داستان فیلم در اوج تسخیر سفارت شروع میشود و با هر سکانس تردیدها زیاد میشود زیرا اگرچه تماشاچی میداند که تمام گروگانها ازجمله شش نفری که در فیلم مطرح شدهاند به سلامت به آمریکا بازمیگردند اما هیجان بر تمام فیلم حاکم است و نبض بیننده تا پایان فیلم بیشتر میزند.
خانم حکاکیان نوشته است که با وجود این، «آرگو» از آن دسته فیلمهایی نیست که برای همیشه در ژانر کلاسیک سیاسی قرار داده شود زیرا در اینگونه ژانر بیننده عاشق آرمانی است که قهرمان آمریکایی را بابت رسیدن به آن در مکان موردنظر، دچار مشکل کرده است.
او درمورد تأثیر گروگانگیری روی بیننده آمریکایی افزوده است: یکی از گروگانهای سابق به من گفته است که یکی از نکات منفی و مخربی که آنها هنوز احساس میکنند این است که گروگان گرفته شدن آنها منجر به خشم مردم آمریکا نسبت به کشور و فرهنگی شده که هنوز آنها را دوست دارند.
به گمان نویسنده، کاستیها و نقایص تاریخی که در «آرگو» روایت میشود، مانعی برای قرار گرفتن این فیلم در یک ژانر کلاسیک است و این نقص و کاستی نتیجه درک نادرست فیلمساز هالیوودی نیست بلکه خواسته سیاستگزاران واشنگتن است.
براساس این مقاله راوی فیلم میگوید: در سال ۱۹۵۰ مردم ایران محمد مصدق، یک دموکرات سکولار را به عنوان نخستوزیر انتخاب کردند. او داراییهای نفتی ایران در بریتانیا و آمریکا را ملی اعلام کرد و نفت ایران را به مردمش بازگرداند. اما در سال ۱۹۵۳ آمریکا و بریتانیا کودتایی را طراحی کردند که به سرنگونی مصدق و نخست وزیر فضلالله زاهدی منجر شد ….(سال ها بعد) محمدرضا شاه به آمریکا پناهنده شد و مردم ایران با برگزاری تظاهرات مقابل سفارت آمریکا، خواستار بازگردانده شدن شاه به ایران و محاکمه و اعدام او شدند.
نویسنده گفته است که در واقعیت و در دوره حکومت شاهنشاهی در ایران، نخست وزیر به رأی مردم انتخاب نمیشد بلکه شاه براساس توصیه مجلس نخست وزیر را انتخاب می کرد؛ آمریکا هم در آن زمان هیچ دارایی نفتی ایران را دراختیار نداشت و کودتایی که به سیا نسبت داده شد زمانی موفقیتآمیز عمل کرد که شماری از روحانیون برجسته شیعه آن زمان، یعنی پیشگامان آیتالله خمینی، از این کودتا حمایت کردند. در نهایت «انقلابیون» برای تسخیر سفارت آمریکا به شاه نیاز نداشتند.
به گمان نویسنده این روایت تاریخی نادرست در «آرگو» به معنی آن است که خشم معترضان در تهران نسبت به عمو سام را مشروعیت ببخشد و درخور روح و روان جامعه آمریکا باشد.
نویسنده در نتیجهگیری نوشته است: آن داستان ادامهداری که آمریکاییها هنوز از آن آگاهی ندارند این است که هدف از اسارت کوتاه مدت گروگانها، تضمین بقای بلندمدت حاکمان دینی در ایران بود. در اعتراض به تسخیر سفارت آمریکا، دولت موقت میانهرو جمهوری اسلامی استعفا داد. پس از آن که اسناد و مدارک پاره پاره شده در دستگاه ماشین کاغذ خردکن دوباره به هم وصل شدند، بسیاری از میانهروهای دولت موقت به اشتباه به جاسوسی برای آمریکا متهم شدند تا جایی که عباس امیر انتظام، سخنگوی آن دولت، به ۲۰ سال زندان محکوم شد. در شرایطی که چشمان دنیا به درهای زنجیرشده سفارت دوخته شده بود، تندروها جایگاه قدرتشان را محکم و مخالفان را نابود کردند. ۴۴۴ روز بعد اسارت گروگانهای آمریکایی به پایان رسید اما اسارت مردم ایران هم چنان ادامه دارد.
گروگانگیری
سال گذشته اعلام شد که بن افلک، بازیگر سرشناس آمریکایی، درصدد ساختن فیلم «آرگو» درباره عملیات مخفی سیا برای آزادی شش نفر از دیپلماتهای آمریکایی در جریان گروگانگیری سفارت آمریکا در تهران است.
فیلم داستان واقعی «تونی مندز» یک مامور سیا است که پس از رویدادهای تسخیر سفارت آمریکا و گروگانگیری ۵۲ تن از کارکنان آن در سال ۱۹۷۹ در تهران، با استفاده از یک ترفند هالیوودی شش دیپلمات آمریکایی را که در خانه سفیر کانادا پنهان شده بودند به عنوان عوامل تهیه یک فیلم علمی- تخیلی به نام «آرگو» از ایران خارج می کند.
در ماجرای گروگانگیری سفارت آمریکا در تهران در چهارم نوامبر ۱۹۷۹، ۵۲ نفر از کارکنان آمریکایی این سفارت به وسیله گروهی از دانشجویان انقلابی و مسلح هوادار با نام «خط امام» گروگان گرفته شدند و بعد از ۴۴۴ روز، در ۲۰ ژانوبه ۱۹۸۱ آزاد شدند.