عباس عبدی، گروگانگبر سابق که نسخهای قاچاقی از فیلم «آرگو» را که براساس ماجرای گروگانگیری در سفارت آمریکا در تهران در سال ۱۹۷۹ ساخته شده، به تازگی تماشا کرده بر این باور است که از یک جهت شرایط خیلی تغییر نکرده است.
این پژوهشگر اجتماعی، فعال سیاسی و روزنامهنگار ایرانی به بهانه تماشای فیلم «آرگو» درباره گروگانگیری و مذاکره با آمریکا با روزنامه نیویورکتایمز گفتوگو و تاکید کرده که تنها راه حل برای برطرف کردن تنشها پیرامون برنامه هستهای، مذاکرات پنهانی است.
آقای عبدی همچنان که مخلوطی از پسته و کشمش و بادام (آجیل) را به مهمانانش تعارف میگرد، گفت: فکر میکنم آنها در آن زمان ما را آدم بدها میدانستند و حالا هم ما را آدم بدها میدانند.
او با اشاره به اینکه سفارت را از ترس کودتایی با حمایت آمریکا تصرف کردند، گفت: فکر نمیکنم استدلال ما باعث فروش بلیتهای فیلم آرگو شود.
در سال ۱۹۷۹عصر هر روز میشد آقای عبدی را به عنوان یکی از دانشجویان ایرانی که ۵۲ آمریکایی را دستگیر کرده بودند در برنامههای خبری در آمریکا دید. او که دانشجوی مهندسی بود در طرحریزی و اجرای طرح اشغال سفارت که ۴۴۴ روز به طول انجامید مشارکت داشت.
در این ایام گروگانها متحمل اعدامهای ساختگی، ضرب و شتم و زندانیهای انفرادی طولانیمدت شدند، اگرچه آقای عبدی میگوید در هیچکدام از این اعمال خشن دست نداشت. حالا بیش از حدود سه دهه بعد، آقای عبدی و دوستانش دوباره و اینبار در فیلم بهطور برجسته نمایش داده شدهاند.
ایران چهارم نوامبر، دو روز زودتر از زمان رسمی (به خاطر سال کبیسه هجری شمسی و همزمانی با یکی از اعیاد اسلامی) سی و سومین سالگرد تسخیر سفارت آمریکا را جشن گرفت.
در این روز که مقامات آن را «روز ملی مبارزه با استکبار جهانی» نامیدهاند صحنهای قابل پیشبینی به نمایش در میآید: بچه مدرسهایها در جلوی دیوارهای سفارتخانه سابق آمریکا فریاد میزنند: «مرگ بر آمریکا!» خانواده شهدای انقلاب، شعارهایی درباره عدالت سر میدهند و مقامات حکومتی سخنرانیهایی رعدآسا ایراد میکنند و تاکید میکنند که تا وقتی آمریکا به خاطر اشتباهاتش عذرخواهی نکند، ایران با دولت این کشور رابطه برقرار نخواهد کرد.
عباس عبدی ۵۵ ساله به جای پیوستن به جمعیت حاضر در تطاهرات در کتابخانهاش در زیرزمین آپارتمان شیکی خواهد بود که دوسال پیش آن را ساخت.
نقش او در اشغال سفارت، شغلی در سطوح میانی نظام سیاسی اوایل انقلاب را برای او رقم زد. اما وقتی ایرانیها درصدد دستیابی به آزادیهای بیشتر شدند، عباس عبدی یکی از نظریهپردازان اصلی جنبشی ناکام شد که برای گشایش در فضای سیاسی و کاستن از قوانین سختگیرانه تلاش میکرد.
در آغاز سال ۲۰۰۳ آقای عبدی که شانههای پهن و صورت بیضی شکلی دارد به خاطر فعالیتهای سیاسیاش زندانی شد. او حالا برای روزنامه اعتماد که منتقد دولت محمود احمدینژاد است، تفسیر سیاسی مینویسد، اما موفق شده خارج از زندان بماند و این باعث شده که خیلیها فکر کنند او هنوز به حکومت وابسته است.
یک چیز ثابت در زندگی پرتلاطم عباس عبدی، درگیری او با ایالات متحده است.
مثل یک گونه در حال انقراض آقای عبدی به عنوان یکی از آخرین ایرانیانی شناخته میشود که شدیدا علاقهمند رابطه با مقامات آمریکایی است. در سال ۱۹۹۸ آقای عبدی در چارچوب «ابتکاری شخصی» برای کاهش تنش بین دو کشور با گروگان سابقش بری روزن، وابسته مطبوعاتی سفارت آمریکا دیدار کرد.
تنها راه حل، مذاکرات پنهانی است
امروز تقریبا یک دهه پس از بالا گرفتن تنشها پیرامون برنامه هستهای ایران که بخشی از آن به دلیل نبود رابطه دیپلماتیک عادی بین دو کشور است، عباس عبدی معتقد است که تنها راه حل برای این مشکل مذاکرات پنهانی است.
او فکر میکند این دقیقا همان چیزی است که دارد اتفاق میافتد. او میگوید مشخص است که ایالات متحده و ایران همانطور که نیویورک تایمز ماه گذشته نوشت، در حال سبک سنگین کردن اوضاع برای مذاکره هستند.
عباس عبدی وقتی تلفن همراهش دوباره زنگ زد، گفت: فکر میکنم افراد بانفوذی از دو طزف در حال مذاکره هستند، اما نه یک مذاکره رسمی مستقیم. اما مطمئن باشید که فردی در مذاکره شرکت میکند به دستور رهبر ما، آیتالله خامنهای این کار را میکند.
آقای عبدی گفت که آقای خامنهای مذاکرات دوجانبه احتمالی را شدیدا تحت کنترل خود دارد. به گفته او، «آیتالله خامنهای تنها با حفظ چنین مذاکرات نزدیکی به خود میتواند مانع از آن شود که مذاکرات از دستش خارج شود.
عباس عبدی گفت: در ایران آنها به نمونه لیبی نظر دارند، معمر قذافی برای راضی کردن آمریکا، از برنامه هستهای خود دست کشید اما وقتی قذافی با یک شورش روبهرو شد همه رهبران غربی او را مثل آجر دور انداختند. رهبران ما بر این اساس پیشبینی میکنند که مصالحه با آمریکا فایدهای ندارد.
او گفت در حالی که ۳۳ سال قطع رابطه به مسایل پیچیدهای همچون تقابل شدید ایران با اسرائیل و مواضع مستحکم طرفین در پرونده هستهای انجامیده است، همچنان چند راه حل عملی وجود دارد.
او به تغییر معادلات قدرت در خاورمیانه پس از خیزشهای دو سال اخیر که با جاهطلبی ایران برای سخن گفتن به جای همه مسلمانان جهان بغرنج شده اشاره کرد.
عباس عبدی گفت: در زمان حکومت اسرائیل برای ما انتقاد از اسرائیل ساده بود، اما حالا که محمد مرسی در مصر قدرت را در دست گرفته و به اسرائیل سفیر فرستاد، انتقاد از این کشور برای ما خیلی دشوارتر است.
آقای عبدی با اشاره به اینکه «به نظر میرسد آمریکا کمتر نگران برنامه هستهای ماست» گفت که منازعه هستهای میتواند حل شود، به شرطی که اسرائیل دست از فشار آوردن به آمریکا برای اقدام نظامی علیه ایران دست بردارد.
به گفته او، چیزی که برای ایالات متحده بیشترین اهمیت را دارد فهمیدن این نکته است که با اعمال تحریمها علیه ایران، یک بازیگر داخلی شده است. رهبران ایران میترسند که کاخ سفید پنهانی در تلاش است که از مخالفان سیاسی داخلی برای تغییر نظام سیاسی ایران استفاده کند.
آقای عبدی گفت: آمریکا به جای آن باید به ما اجازه دهد که سیاست داخلیمان را بازسازی کنیم و ایران را آن طور که هست به رسمیت بشناسد.
او همچنین تاکید کرد که با بعضی سیاستمداران جنگطلب ایرانی که فکر میکنند فیلم آرگو با این هدف ساخته شده که زخمها و تحقیرهای کهنه را به یاد آمریکاییها بیاورد و آنها را برای جنگ احتمالی با ایران آماده کند، موافق نیست.
آقای عبدی با خنده گفت: احمقانه است. مثل این است که گفته شود فیلم «نجات سرباز رایان» برای این ساخته شد که تماشاگران سینماهای آمریکا را برای جنگ با آلمان آماده کند.
سال گذشته اعلام شد که بن افلک، بازیگر سرشناس آمریکایی، درصدد ساختن فیلم «آرگو» درباره عملیات مخفی سیا برای آزادی شش نفر از دیپلماتهای آمریکایی در جریان گروگانگیری سفارت آمریکا در تهران است.
فیلم داستان واقعی «تونی مندز» یک مامور سیا است که پس از رویدادهای تسخیر سفارت آمریکا و گروگانگیری ۵۲ تن از کارکنان آن در سال ۱۹۷۹ در تهران، با استفاده از یک ترفند هالیوودی شش دیپلمات آمریکایی را که در خانه سفیر کانادا پنهان شده بودند به عنوان عوامل تهیه یک فیلم علمی- تخیلی به نام «آرگو» از ایران خارج می کند.
در ماجرای گروگانگیری سفارت آمریکا در تهران در چهارم نوامبر ۱۹۷۹، ۵۲ نفر از کارکنان آمریکایی این سفارت به وسیله گروهی از دانشجویان انقلابی و مسلح هوادار با نام «خط امام» گروگان گرفته شدند و بعد از ۴۴۴ روز، در ۲۰ ژانوبه ۱۹۸۱ آزاد شدند.