نسخه آرشیو شده

چشم ‌انداز تعامل آمریکا با ایران
بازدید محمود احمدی‌نژاد از تاسیسات هسته‌ای نطنز /عکس از president.ir
از میان متن

  • تنها راه از بین بردن بن‌بست ۳۴ ساله میان تهران و واشنگتن، شکستن قوانین است. دوطرف باید برای ازبین بردن دشمنی و سوءتفاهم‌ها، با یکدیگر گفت‌وگو کنند.
دوشنبه ۰۶ آذر ۱۳۹۱ - ۱۰:۳۰ | کد خبر: 74711

باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا، در سه ماه نخست شروع ریاست جمهوری‌اش وعده داد که دیپلماسی را خط مشی برخورد با ایران قرار می‌دهد اما از زمان آن وعده تاکنون چهار سال گذشته و اکنون دو کشور در پرتگاه مناقشه‌ای قرار دارند که می‌تواند تمام خاورمیانه را فرا بگیرد.

برای درک بهتر سیاست اوباما دربرابر ایران، باید روانشناسی سیاسی حاکم بر هر دوره از مذاکرات دوطرف را بررسی کرد زیرا از این طریق می‌توان دریافت که آمریکا چگونه از وضعیت کنونی به روابطی با خطرات کم‌تر و سازنده‌تر با ایران می‌رسد.

بررسی راهکار اوباما در برابر ایران، پیوستن آمریکا به گروه مذاکره کننده برنامه هسته‌ای ایران و اشاره به موارد کلیدی روند مذاکرات، فرازهایی از روند برخورد واشنگتن با تهران را نشان می‌دهد:

راهکار اوباما
سیاست آمریکا دربرابر ایران در این چهار سال هرگز براساس «تعامل واقعی» نبوده است زیرا بر اساس تعریف، در این نوع سیاست تدابیر تنبیهی یا به عبارتی «تهدیدها» جایی ندارد و به هر دوطرف اطمینان می‌دهد که ترس سابق آنها دیگر وجود ندارد اما دولت اوباما مانند دولت جرج بوش، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا، سیاست «تهدید و تطمیع» (چماق و هویج) را پیش گرفت با این تفاوت که او تلاش کرد از اشتباهات تاکتیکی سلف خود پرهیز کند؛ دولت اوباما به‌طور علنی از تغییر حکومت ایران سخن نگفت اما همانند جرج بوش ازطریق تحریم‌ها تلاش کرد تا ایران را به عقب‌نشینی از برنامه هسته‌ای‌اش متقاعد کند و موفق شد اتفاق نظر محکم‌تری را برای تحریم بین‌المللی ایران به دست آورد.

اما اخبار درز کرده نشان می‌دهد که بالاترین مقام‌های دولت اوباما هرگز به موفقیت‌آمیز بودن سیاست دیپلماسی دربرابر ایران اعتقادی نداشته‌اند. دولت اوباما کاملا سیاست جرج بوش را دربرابر ایران کنار نگذاشت و در این میان مقام‌های ارشد آمریکا تصدیق کرده‌اند که موانع سیاسی داخلی و خارجی برای عادی‌سازی روابط با ایران را دست پایین گرفته‌اند. این مقام‌ها همچنین گفته‌اند که درک تصمیم‌گیری و محاسبات استراتژیک دولت ایران موضوع مشکلی بوده که آنها ساده گرفته بودند.

<دولت اوباما کاملا سیاست جرج بوش را دربرابر ایران کنار نگذاشت و همان سیاست چماق و هویج را در پیش گرفت>

هنوز پس از گذشت ۳۰ سال همان مقام‌های کاخ سفید فکر می‌کنند که بازیافت سیاست‌ ناموفق فشار بر ایران ، زمینه‌ساز مذاکره با ایران خواهد بود و شاید پایانی بر حکومت کنونی جمهوری اسلامی باشد.

با توجه به آن‌که اقدام نظامی به عنوان «آخرین گزینه» اوباما اعلام شده و دیپلماسی برخورد با ایران به معنی واقعی دنبال نشده، تاکنون تلاش‌های دولت اوباما بر گسترش و اجرای «تحریم‌های هماهنگ شده» علیه ایران متمرکز بوده است. بر همین اساس می‌توان گفت که «فعالیت‌های تعامل‌گونه» دولت اوباما در برخورد با ایران «انفعالی» بوده است.

این‌گونه تلاش‌های متضاد دولت اوباما بر هر دوره از مذاکرات ایران با اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل و آلمان (گروه ۵+۱) سایه افکنده است.

نخستین دور مذاکرات: اکتبر ۲۰۰۹

مذاکرات میان ایران و آمریکا همواره به سمت پیچیدگی پیش رفته است زیرا دشمنی نهادینه میان دوطرف در طی چند دهه به راحتی قابل رفع نیست. بی‌اعتمادی دوطرف نسبت به یکدیگر به خاطر ترس از سرنگونی از قدرت، کانون این دشمنی است؛ آمریکا همواره از این ترس داشته که ایران درپی تغییر ساختار امنیت منطقه‌ای است. جمهوری اسلامی ایران نیز بر این باور است که آمریکا قصد سرنگونی‌اش را دارد. چنین دیدگاهی سه دهه بر دو طرف حاکم بوده است.

آمریکا سال‌ها از مذاکره با ایران امتناع کرد و سرانجام در زمان دولت اوباما به گروه ۵+۱ پیوست. در اکتبر ۲۰۰۹ دیپلماسی اوباما با ایران در ژنو رقم خورد و محور مذاکرات براین اساس بود که ایران حدود سه چهارم از اورانیوم با درجه غنای پایین، ال.ئی.دی، را به روسیه و بعد به فرانسه تحویل بدهد و درعوض میله‌های سوخت دریافت کند. اما با گذشت چند ماه فشارهای کنگره و اسرائیل بر اوباما برای کنار گذاشتن دیپلماسی در برخورد با ایران شدت گرفت.

در تهران نیز توافق ژنو رد شد زیرا ایران خواستار دریافت میله‌های سوخت هم‌زمان با تحویل ال.ئی.دی بود و این خواسته ایران با توجه به بی‌اعتمادی دوطرفه، غیرمنطقی نبود. اما مقام‌های دولت اوباما این خواسته تهران را ردکردند. درنهایت، آمریکا به ایران «اولتیماتوم» داد و انعطاف‌پذیری تهران هم به «مقاومت» تبدیل شد.

سیاست داخلی ایران باعث شد که دولتمردان جمهوری اسلامی به‌ویژه آیت‌الله خامنه‌ای توافق ژنو را رد کنند؛ مخالفان محمود احمدی‌نژاد از او انتقاد کردند که چگونه انتظار دارد ایران سرمایه استراتژیک خود را بدون دریافت سرمایه استراتژیک هم‌ارزش تحویل دهد.      

دور دوم مذاکرات: مه ۲۰۱۰

پس از شکست مذاکرات ایران و گروه ۵+۱ در اواخر سال ۲۰۰۹، فضای سیاسی واشنگتن برای تشدید تحریم‌ها علیه ایران آماده ‌شد. در این میان ترکیه و برزیل پیشنهاد میانجی گری دادند و براساس «بیانیه تهران» ایران با امانت گذاشتن ی‌کهزار و دویست کیلوگرم اورانیوم با درجه غنای پایین در ترکیه موافقت کرد. یعنی موافقت با همان مفادی که دولت اوباما پیشنهاد داده بود.

این در شرایطی بود که اوباما حمایت چین و روسیه را برای دور جدید تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران به‌دست آورده بود. کنگره در جریان این اقدام آمریکا قرار گرفت. دولت اوباما بیانیه تهران را نپذیرفت با این توضیح که مقدار اورانیوم برای انتقال از تهران ناکافی است. درواقع تلاش اوباما برای اعمال تحریم‌های جدید علیه تهران مدت‌ها پیش از پیشنها میانجی‌گری برزیل و ترکیه شروع شده بود.

دور سوم: ژانویه ۲۰۱۱

پس از هشت ماه وقفه، مذاکرات هسته‌ای ایران در استانبول شروع شد و با وجود خوش‌بینی‌ها، نتیجه خوشایند نبود زیرا تهران «تعلیق تحریم‌ها و پذیرفتن حق ایران برای غنی‌سازی اورانیوم» را پیش‌شرط مذاکرات اعلام کرد. ایران به‌خوبی آگاه بود که این پیش‌شرط ها پذیرفته نخواهد شد اما این اقدام استراتژیک نشانگر این پیام آشکار بود که «تهران تسلیم فشارها نخواهد شد اما در مذاکراتی شرکت خواهد کرد که به نگرانی‌های دوطرف بپردازد».

سیاستگزاران در تهران نتیجه گرفتند که برای رسیدن به راه‌حل پایا و بلندمدت لازم است مشکل را در میان مدت حادتر کرد.
جمهوری اسلامی با منطق و استراتژی یک بازی خطرناک به راه انداخت. ایران در آن زمان و در حال حاضر شرط می‌بندد که تشکیلات امنیت ملی آمریکا نمی‌خواهد جنگ دیگری در منطقه به راه اندازد و در نهایت موضع خصمانه خود را نسبت به ایران تغییر خواهد داد. تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل و تحریم‌های هماهنگ شده به رهبری آمریکا در محاسبات استراتژیک ایران تغییری ایجاد نکرد؛ ایران جایگاه خود را محکم‌تر دید و توپ را در زمین گروه ۵+۱ انداخت.

ازسوی دیگر بالا گرفتن بی‌ثباتی‌ در خاورمیانه موجب تقویت اعتماد منطقه‌ای تهران شد. از دیدگاه جمهوری اسلامی افزایش بی‌ثباتی در منطقه باعث خواهد شد تا فشارهای بین‌المللی از این کشور منحرف شود

قطع ارتباط در مسکو

تنش‌های دو طرف بالا گرفت؛ آمریکا نفت و معاملات مالی و بانکی ایران را تحریم کرد و ایران هم به اجرای برنامه هسته‌ای و حمایت از حکومت بشار اسد ادامه داد. در ادامه این بازی خطرناک، ایران و گروه ۵+۱ موافقت کردند در استانبول گفت‌وگو کنند. در استانبول ایران پیش‌شرط های خود را کنار گذاشت و آمریکا هم موافقت کرد درچارچوب «پیمان منع گسترش هسته‌ای»، ان.پی.تی، موضوع هسته‌ای حل‌وفصل شود. قرار شد این گفت وگوها در بغداد ادامه یابد. در مذاکرات بغداد گروه ۵+۱ خواستار توقف غنی‌سازی اورانیوم شد بدون این که تحریم‌های ایران کم یا برداشته شود. جای تعجب نیست که ایران این پیشنهاد را «تاریخ مصرف گذشته» و «نامتوازن» توصیف کرد.

<شمار زیادی از مقام‌های گروه ۵+۱ تصدیق کرده‌اند که خواسته ایران غنی‌سازی ۳.۵ درصدی اورانیوم و لغو تحریم‌ها است>

با وجود بی‌نتیجه ماندن مذاکرات بغداد، ایران و گروه مقابل با دور دیگر گفت‌وگوها در مسکو موافقت کردند.ارزیابی صادقانه از این مذاکرات حاکی ازآن است که عوامل سیاسی مانع از توافق واشنگتن با تهران بود زیرا به گفته یک مقام ارشد آمریکا، « انتخابات ریاست جمهوری نوامبر بسیار نزدیک است و اوباما نمی‌خواهد خطرهای سیاسی را بپذیرد که او را در مظان اتهام ضعف سیاسی در عرصه امنیت ملی نشان دهد.»

همیشه این نگرانی هست که آیا تهران به تعهدات خود عمل خواهد کرد یا خیر. اما شمار زیادی از مقام‌های گروه ۵+۱ تصدیق کرده‌اند که خواسته ایران غنی‌سازی ۳.۵ درصدی اورانیوم و لغو تحریم‌ها است. بنابراین می‌توان در هر دوره گفت‌وگو درمورد غنی‌سازی اورانیوم ۲۰ درصدی و سایت زیرزمینی فردو بحث و تبادل نظر کرد.

در مذاکرات مسکو نیز دوطرف به این توافق رسیدند که تا پایان سال ۲۰۱۲ به دیپلماسی در«سطح تکنیکی» و نه سیاسی ادامه دهند. اما ملاحظات سیاسی مربوط به اسرائیل و کمپین انتخاب دوباره اوباما مانع از تعامل واشنگتن با تهران براساس یک فرآیند واقعی گام به گام و دوجانبه شد.

یادداشتی برای اوباما

تنها راه از بین بردن بن‌بست ۳۴ ساله میان تهران و واشنگتن، شکستن قوانین است. دوطرف باید برای ازبین بردن دشمنی و سوءتفاهم‌ها، با یکدیگر گفت‌وگو کنند.

توصیه این است که واشنگتن اصطلاح »«زمان مناسب» را برای مذاکره با ایران کنار بگذارد و پس از انتخابات ماه نوامبر با تهران وارد گفت‌وگو شود؛ سیاستگزاران در تهران و واشنگتن باید هم‌زمان خود را از حملات منتقدان داخلی حفظ کنند و سطح تماس‌ها و نشست‌ها را افزایش دهند؛ آمریکا باید با تمام مراکز قدرت در ایران ازجمله مجلس و دفتر رهبر جمهوری اسلامی گفت‌وگو کند؛ دولت آمریکا باید وارد گفت‌وگوهایی شود که بر منافع بلندمدت تعامل با ایران تمرکز دارد زیرا دیپلماسی با ایران «دوی سرعت» نیست بلکه ماراتن است.
 

*مدیر تحقیقات شورای ملی ایرانیان آمریکا

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی