بردن نام میرحسین موسوی در ایران برای دو دسته بسیار آزار دهنده است. نخست، جناح راست و جریان سنتی و مدرن طرفدار اقتصاد بازار و دوم، طیف پوپولیستهای حامی محمود احمدینژاد.
بردن نام میرحسین موسوی در ایران برای دو دسته بسیار آزار دهنده است.
نخست، جناح راست و جریان سنتی و مدرن طرفدار اقتصاد بازار و دوم، طیف پوپولیستهای حامی محمود احمدینژاد.
در روزهای گذشته که موضوع نامزدی میرحسین موسوی در محافل سیاسی جدی شده است، بیشترین حملهها و انتقادها به وی هم از جانب همین دو دسته مطرح شده است.
طیف راست سنتی و در قلب آن، جمعیت موتلفه با صراحت درباره رویکرد اقتصادی موسوی در صورت انتخاب او به ریاست جمهوری ابراز نگرانی کرده است.
برای بسیاری از کسانی که با فضای دهه 1360 و مدیریت موسوی به عنوان نخستوزیر آشنایی دارند، روشن است که مبارزه با اقتصاد رانتی و دلالی که نوکیسههای اقتصادی در 20 سال گذشته از آن به طبقه سیاسی كشور رخنه کردهاند، در راس اولویتهای میرحسین است.
از این رو، تردید برخی از گروههای لیبرال و طرفدار اقتصاد سرمایهداری و عصبانیت راست سنتی درباره آوردن نام میرحسین موسوی به عنوان نامزد احتمالی ریاست جمهوری، چندان عجیب نیست.
میرحسین موسوی دو ویژگی دارد که برای مخالفانش که طیفی از پوپولیستهای اصولگرا تا لیبرالها را تشکیل میدهند، دلهرهآور است.
نخست این که، موسوی پیشینه پررنگی از گرایش به سیاستهای جامعهمحور و سوسیالیستی دارد و از این رو بیش از دیگران در میان نامزدهای احتمالی ریاست جمهوری میتواند نماد عدالت اقتصادی پنداشته شود.
دوم این که، میرحسین موسوی میگوید که عدالت کمی نیست و تنها به عرصه اقتصاد خلاصه نمیشود، و این که او در بخشهای سیاسی و اجتماعی هم به عدالت باور دارد و آن را آن گونه که اصولگرایان میپندارند، از یکدیگر جدا نمیبیند.
به باور موسوی، همان گونه كه در سخنان تازه خود تاكید کرده است، به همان اندازه که کشور به عدالت اقتصادی نیاز دارد، به برابری حقوقی شهروندان و اقوام و مذاهب هم نیاز دارد.
سخنان عزتالله سحابی از چهرههای سرشناس منتقد حکومت ایران، درباره این که میرحسین موسوی منش دموکراتیک دارد، نشان دهنده شناخت نیروهای مخالف حکومت از موسوی است.
تعامل این دسته از نیروهای موسوم به اپوزیسیون با موسوی، برآمده از تجربه آنها از دوران فعالیت سیاسی و اجرایی آخرین نخست وزیر جمهوری اسلامی است.
از این رو، موسوی مورد حمایت و توجه طیف گستردهای از نیروهای دگراندیش است.
به نظر آنها در مقیاس تاریخی از دوره نهضت ملی شدن نفت، موسوی نه تنها ویژگیهای مردمی کاشانی، بلکه ویژگیهای دموکراتیک مصدق را دارد.
شاید اغراق نباشد که بگوییم میرحسین موسوی میتواند نمایندگی طبقه متوسط ایران را برای حفاظت از حقوق شهروندی و سیاسی آنها و خواستههای طبقات پایین را برای تحقق رفاه اقتصادی آنها برعهده گیرد.
این موضوع بالقوه میتواند موسوی را به نمادی از سوسیال دموکراسی ایرانی تبدیل کند؛ آنچه که طبقه پایین و متوسط ایران برای مبارزه با فقر و فساد اقتصادی و پیگیری خواستههای سیاسی خود به آن نیاز دارد.
این ویژگیهای میرحسین موسوی است که نیروی بسیج سیاسی را در او جمع میکند که احتمالا بتواند در روز انتخابات ریاست جمهوری، بر شعارهای پوپولیستی برتری یابد.
اما در صورت نامزدی موسوی، برای ملموس شدن توان او، گفتوگوی مداوم با مردم و توضیح برنامههایش در دو محور عدالت اقتصادی و عدالت سیاسی، گام نخست خواهد بود.
از لحاظ سیاسی درست نیست خاتمی بیاید مگر آدم در ایران نیست که یکنفر بشود رئیس جمهور ما دام العمر . مگر بوش و ریگان دو باره کاندیدا شدند عقب افتادگی سیاسی دارید
امثال ما جوانان که در دوران جنگ بچه بودیم تحلیلی نسبت به عملکرد اقتصادی آقای موسوی نداریم.
به نظر من اينكه گفته مي شود ميرحسين موسوي فقط گرايش كوپنيستي داشته بي انصافيه.
نبايد فراموش كنيم كه شوراهاي كارگري با وجود همه محدوديت هايي كه اون دوره داشتند از الان خيلي منظم تر و قوي تر بودند و قانون كار اون دوره از بهترين و مترقي ترين قوانين كاري هست كه تنظيم شده است.
موضوع ملي كردن تجارت خارجي و قطع كردن دست بورژوازي بازار از اون هم از اقدامات ديگر اون دوره بوده.
نبايد در قضاوت بي انصاف بود و گفت فقط كوپنيسم.
کی گفته که موسوی گرایش سوسیالیستی داشته؟ اگر منظورتون از سوسیالیسم اقتصاد کوپنی زمان جنگه، آره این آقا سوسیالیسته. ولی سوسیالیسم به معنی اقتصاد کوپنی نیست. این آقا در زمان جنگ که نخست وزیر بود بارها پول بدون پشتوانه به اقتصاد کشور تزریق کرد تا کسری بودجه ی جنگیش رو جبران کنه که نتیجه ی اون تورم افسار گسیخته و به خاک سیاه نشستن گروههای زیادی از مردم فقیر و حتی نابودی بسیاری از آنها بود. اما چون در ایران عملکرد دولتمردان هیچگاه ارزیابی نمیشه این مسایل همیشه پنهان باقی میمانند.
مشکل روسای جمهوری قبلی در ایران در این بود که خاتمی بعنوان یک روشنفکر قشر خاصی از جامعه را به دنبال خود کشید و احمدی نژاد نیز بعنوان یک پوپولیست به همان شکل عوام را. که هر دو به مملکت آسیب و ضرر وارد کرد. میر حسین تنها کسی است که می تواند بین عوام و روشنفکر آشتی ایجاد و دولت وحدت ملی را بر پایه خواست و نظر جمعی اعم از خواص یا عوام شکل دهد. ضمن اینکه تنها با وجود میر حسین خواهد بود که انتخاب رئیس جمهور با یک رای حداکثری صورت خواهد گرفت که در شرایط فعلی جهانی با روی کار آمدن باراک اوباما جمهوری اسلامی ایران به آن بشدت نیاز مند است. موفق باشید