در فضای سیاسی-رسانهای ایران این روزها اغلب تحلیل گران و چهرههای سیاسی حواسشان به نظریات یک «حزب قدرتمند» دیگر هم هست که چون «غایب همیشه حاضر»، در اندیشه «مهندسی معقول و منطقی انتخابات» است.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در انتخابات آینده چه خواهد کرد؟ این نهاد نظامی - امنیتی که چون «غایب همیشه حاضر»، در سال های اخیر حضوری محسوس در فضای سیاسی ایران داشته است، در اندیشه حمایت از کدام کاندیداست؟
از سال 84 تاکنون همواره بر نقش تعیین کننده سپاه در انتخاب رئیس جمهور تاکید شده است. اما آیا سپاه در انتخابات پیش رو، به چنین نقشی قانع خواهد بود؟
احساس وظیفه برای مهندسی
احساس وظیفه برای مهندسی انتخابات که ۱۹ دی امسال توسط علی سعیدی، نماینده آیتالله خامنهای مطرح شد، تازگی ندارد. ۱۸ تیرماه ۸۴، محمدباقر ذوالقدر، جانشین وقت فرمانده کل سپاه از «طراحی پیچیده و چند لایه برای پیروزی نیروهای اصولگرا» برای به قدرت رساندن محمود احمدینژاد سخن گفت. موضوعی که مورد انتقاد محمد خاتمی نیز قرار گرفت و او در دیدار با اعضای حزب «اراده ملت ایران» گفت که منظور او از انتخابات آزاد، انتخاباتی است که مهندسی نشود. مهدی کروبی نیز ۲۹ خرداد سال ۸۴، این موضوع را در نامه سرگشادهاش به آیت الله خامنهای متذکر شده و خواستار اتخاذ تدابیر لازم برای جلوگیری از دخالت این نیروها در سپاه شده بود.
محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه در ۳۰ بهمن ۸۶ قرار گرفتن دو قوه مقننه و مجریه را در دست اصولگرایان «انقلاب در انقلاب» نامید و گفت که «برای تداوم راه انقلاب اسلامی حمایت از اصولگرایی ضرورتی قطعی، اجتناب ناپذیر و تکلیف الهی است.» ۱۸ اردیبهشت سال ۸۸ نیز محمدعلی جعفری مجوز حضور بسیج در مباحث سیاسی را صادر کرد.
محمدرضا یزدی، معاون پارلمانی و حقوقی سپاه پاسداران در سوم تیر ماه ۹۱ در گفتگو با هفتهنامه پنجره گفت که این موضوع در بدنه و راس سپاه منجر به اختلافات و تخلفاتی شد که اخراج برخی از سپاه پاسداران را به دنبال داشت.
پس از انتخابات مجلس نهم علی مطهری، نماینده مجلس روز ۳۱ اردیبهشت ۹۱ در نطق میان دستور خود به صراحت از دخالت گسترده این نهاد نظامی در انتخابات پرده برداش. او گفت که «دخالت سپاه در بسیاری از حوزههای انتخابیه به صورت حمایت جدی از کاندیداهای مورد نظر خود بود، بسیاری از کاندیداها چه آنهایی که رای آوردند و چه آنهایی که رای نیاوردند این واقعیت را تایید میکنند.»
ساماندهی از پایین، ورود از بالا
روزنامه کیهان در 29 مرداد 87 نوشت که در رویدادهایی چون انتخابات سال ۸۴، «تشکلهایی چون بسیج دانشجویی، بسیج طلاب، بسیج اساتید و حوزههای شهری و روستایی مقاومت بسیج» به «اصلیترین ارکان مجموعه رای ساز در سوم تیر» تبدیل شوند. در ادامه این روند، با تمرکز ویژه بسیج بر ساماندهی ۲۰۰ هزار تشکل تحت عنوان «حلقههای صالحین» که به گفته محمدعلی جعفری فرمانده سپاه، «یکی از راههای اصلی مقابله با جنگ نرم فرهنگی، سیاسی و اجتماعی» محسوب میشوند، سازماندهی وسیعی را در سطوح پایینی انجام داده است. همراه با این تحرکات، در سطوح بالادستی نیز سپاه پاسداران کوشیده است با حمایت از کاندیداهای نزدیک به خود، دخالت گسترده و مستقیمتری در تصمیم گیریهای سیاسی داشته باشد.
این تمایل در انتخابات مجلس به نحو محسوسی علنی شد و بر اساس برخی گزارشها، منجر به حضور ۶۶ نماینده با سوابق سپاهی در مجلس نهم شد. (سایت دیگربان، ۶ تیرماه ۹۱) در وضعیت کنونی، چند ماه مانده به یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، شواهد نشان از آن دارد که دور تازهای از چنین تلاشهایی در حال انجام است.
فهرست ۱۲ نفره سپاه
در طول شش ماه گذشته، نام چهار نفر از فرماندهان ارشد و اعضای موثر این نهاد نظامی – امنیتی برای حضور در انتخابات مطرح شده است. قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس، محمدرضا نقدی، فرمانده بسیج، محمد حسین صفارهرندی، مشاور فرهنگی فرمانده کل سپاه، پرویز فتاح، مدیرعامل بنیاد تعاون سپاه از جمله چهرههایی هستند که رسانههای حامی سپاه یا نزدیک به اصولگرایان به طرح نام آنها برای حضور در انتخابات پرداختهاند.
علاوه بر این، در میان چهرههای ارشد صف کشیده برای انتخابات نیز پنج چهره مشهور اصولگرا، از سوابق و یا حمایت قوی سپاه برخوردار هستند: سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، غلامعلی حدادعادل، مشاور عالی آیت الله خامنهای، محمدباقر قالیباف، شهردار تهران و محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام.
در سطحی پایینتر، نامهایی چون علیرضا زاکانی، فرمانده سابق بسیج دانشجویی، عزت الله ضرغامی، رئیس صدا و سیما و رستم قاسمی، وزیر نفت که نامشان برای کاندیداتوری شنیده شده، میتوانند مورد حمایت سپاه قرار گیرند. نام سردار رحیم صفوی و فرمانده سابق سپاه و مشاور عالی آیتالله خامنهای در امور دفاعی و نظامی قبل از انتخابات ۸۸ نیز در رسانهها مطرح شد و این احتمال وجود دارد که او نیز به این جمع بپیوندد و بخواهد تجربه محسن رضایی را تکرار کند.
نقدی و قالیباف
محمدرضا نقدی شایعه نامزدی احتمالیاش را در انتخابات ریاست جمهوری رد کرده است. از منظر سیاسی علاوه بر اصلاح طلبان که به طور مداوم از سوی وی مورد اتهام و تخریب قرار میگیرند، در فضای داخلی اصولگرایان هم با دو طیف مشکل اساسی دارد. نخست نزدیکان محمود احمدینژاد که عامل برکناری او از ریاست ستاد مبارزه با قاچاق ارز و کالا بودند.
پس از آنکه او پرونده اختلاس شرکت «بهزیست بنیاد» را منتشر کرد، به شدت تحت فشار قرار گرفت و دو هفته بعد مجبور به استعفا شد. در این شرکت نام چهرههایی چون ابوالحسن فقیه که از نزدیکان مشایی محسوب میشود، به چشم میخورد. رستم سید آقاخان، متهم اصلی پرونده هم عضو ارشد ستاد رایحه خوش خدمت در سال ۸۴ بود. پس از برکناری، محمدرضا نقدی برای فشار به متهمان این پرونده، موضع گیریهای تند و تیزتری علیه طیف نزدیک به مشایی اتخاذ کرد.
زمانی که قالیباف، فرمانده نیروی انتظامی بود، محمدرضا نقدی، فرمانده حفاظت اطلاعات این نهاد بود و نقش اول را در ماجرای بازداشت کرباسچی و شهرداران مناطق تهران ایفا کرد. این روند اما با حمایت قوی قالیباف مواجه نشد، نقدی برکنار شد و اسفند ۷۸ هم او بر اساس رای شعبه هشتم دادگاه نظامی یک تهران به هشت ماه حبس قطعی محکوم شد، حکمی که هرگز اجرا نشد ولی این حوادث سبب شد که رابطه نقدی و قالیباف همواره شکرآب باشد.
محمدرضا نقدی در طول یک سال و نیم گذشته همسو با خطوط تبلیغاتی جبهه پایداری علیه چهرههای اصولگرای موصوف به «ساکتین فتنه» و اصلاح طلبان سخن گفته است، با شاگردان مصباح یزدی برای برگزاری رویدادهای فرهنگی چون جشنواره سینمایی عمار، همکاری نزدیکی داشته است. کتابهای مصباح یزدی به عنوان منبع آموزشی مربیان حلقههای صالحین تعریف شدهاند و محمدتقی مصباح یزدی نیز چهره اول اردوهای «هادیان سیاسی سپاه» بوده است. انتظار میرود این همکاری متقابل در انتخابات آینده نیز صورت گیرد و چهرههای مورد علاقه جبهه پایداری یعنی سعید جلیلی و باقر لنکرانی، مورد حمایت طیف نقدی قرار گیرند.
دو چهره با خطوط مشترک
در این میان اما یک چهره سپاهی وجود دارد که میتواند بین دو طیف، پیوند قوی تری ایجاد کند. پرویز فتاح، وزیر نیروی دولت اول احمدینژاد که اکنون مدیرعامل بنیاد تعاون سپاه است، از جمله چهرههای مورد علاقه جبهه پایداری است. او که در ماههای اخیر حضوری قویتر در صداوسیما داشته، نه تنها به صورت که به سیرت هم شباهتهایی به محمود احمدینژاد دارد و به همین جهت برخی تحلیل گران نزدیک به جبهه پایداری با طرح مولفههایی چون ساده زیستی، مدیریت توام با پشتکار، سوابق جنگ و... درباره فتاح، از او به عنوان کاندیدای مطلوب نام بردهاند.
پرویز فتاح چندی پیش با اشاره به فضای انتخاباتی پیش رو، تصریح کرد: «مردم به احمدینژاد با روحیه ۸۴ نیاز دارند.» این تعبیر منطبق با رویکرد انتخاباتی جبهه پایداری است که اعتقاد دارد یاران احمدینژاد باید به سال ۸۴ باز گردند و پرچم گفتمان عدالت خواه سوم تیر ۸۴ که توسط تیم مشایی به «انحراف» رفت، را باز پس گیرند و دوباره برافرازند.
برای همگرایی بین این دو طیف، یک چهره دیگر هم وجود دارد، غلامعلی حداد عادل. او مشاور عالی رهبر جمهوری اسلامی است و تا چندی پیش از حمایت قاطع جبهه پایداری نیز برخوردار بود. حضور حدادعادل در ائتلاف موسوم با ۱+۲ و به ویژه نزدیکی او با قالیباف که سبب موضع گیری تند و تیز چهرههای جبهه پایداری چون روح الله حسینیان و کاظم جلالی شد، اکنون این رابطه را به هم زده است ولی در صورت به فرجام نرسیدن این ائتلاف، حدادعادل کماکان از پتانسیل جلب نظر جبهه پایداری و طیفهایی از سپاه پاسداران برخوردار است.
غلامعلی حداد عادل پدر همسر مجتبی خامنهای، فرزند رهبر ایران است که در سالهای اخیر، با حسین طائب، فرمانده اطلاعات سپاه نیز نزدیک است. به این مجموعه برخی حامیان حدادعادل یعنی حسین فدایی، پرویز سروری و علیرضا زاکانی را نیز میتوان افزود که هنوز رابطه نیم بند خویش با جبهه پایداری را حفظ کرده، سوابق و نفوذ گسترده و قویای در لایههای بالادستی سپاه دارند و در ماههای اخیر تلاشهایی برای انتخاب حدادعادل به عنوان گزینه مشترک لایههایی از اصولگرایان و جبهه پایداری صورت دادهاند. به سه ضلع، طیف سردار نقدی در سپاه و جبهه پایداری و سازمان اطلاعات سپاه اما باید نهاد نمایندگی آیتالله خامنهای در سپاه را به مدیریت علی سعیدی را نیز افزود. در روزهای پیش از انتخابات مجلس نهم، سایت بصیرت که زیر نظر همین نهاد اداره میشود نیز در میان فهرستهای انتخاباتی، تنها به تبلیغ فهرست جبهه پایداری پرداخت.
سردار در کنار سردار
نام قاسم سلیمانی را نخستین بار محمد صادق کوشکی، مدرس دانشگاه امام حسین (وابسته به سپاه)، ۱۹ دی ماه ۹۱ در هفته نامه یالثارات الحسین مطرح کرد و نوشت: «رئیس جمهور آینده باید چهرهای با خصوصیات «حاج قاسم» باشد. او نوشت رستمی در برابر بیگانه مقتدر و در برابر قانون، تسلیم است.
این پیشنهاد البته چندان در فضای سیاسی دوام نیاورد و پس از آن هم رسانه یا چهرهای نام قاسم سلیمانی را مطرح نکرد. فرمانده سپاه قدس در سالهای اخیر حضور کمرنگی در فضای سیاست داخلی داشته است. او که سال ۷۶، همزمان با آغاز حضور اصلاح طلبان در فضای سیاسی به عنوان فرمانده سپاه قدس منصوب شد، تیرماه سال ۷۸، پس از حوادث خشونت بار کوی دانشگاه به همراه ۳۳ فرمانده سپاه نامهای انتقادی به محمد خاتمی نوشت و با گلایه شدید از سر دادن شعار علیه آیت الله خامنهای توسط دانشجویان، نوشت که «کاسهٔ صبرمان به پایان رسیده و تحمل بیش از آن را در صورت عدم رسیدگی، بر خود جایز نمیدانیم.»
در میان چهرههای سپاهی، قاسم سلیمانی به محمدباقر قالیباف نزدیکتر است. آشنایی این دو به دوران جنگ باز میگردد ولی آنچنان که قالیباف در خاطراتش درباره سردار احمد کاظمی گفته است: «من، حاج احمد و حاج قاسم بازهم همان ارتباطهای گذشتهمان را با هم داشتیم... ما سه نفر که با هم بودیم به تمام معنا با هم یکی بودیم و به هم اعتماد داشتیم.»
قاسم سلیمانی نیز در مواقع لازم به ستایش از دوران مدیریت قالیباف پرداخته و در خاطراتش پیرامون دوران مدیریت سردار احمد کاظمی گفته است: «تمام دورههای دیگر منهای دوره آقای قالیباف را جمع بزنید، میبینید یک جهش داده است.»
در فضای مطبوعاتی نیز رسانههای نزدیک به شهردار تهران از جمله سایتهای فردانیوز و شفاف نیوز و همچنین روزنامه تهران امروز علاقهمندی خاصی به برجسته سازی اخبار سردار سلیمانی دارند و عکسهای دو نفره سلیمانی و قالیباف را بارها منتشر کردهاند.
وضعیت متفاوت دو سپاهی سابق
وضعیت علی لاریجانی، سپاهی سابق و رئیس کنونی مجلس برای حضور در انتخابات مشخص نیست ولی او در طول دو سال اخیر به شدت کوشیده که رابطه خویش با این نهاد را مطلوب نگه دارد. علاوه بر تمجیدهای مکرر او و برادرش صادق لاریجانی در سپاه، در هنگام رای اعتماد مجلس به رستم قاسمی، وزیر پیشنهادی نفت، هنگامی که علی مطهری به تندی در مخالفت با قاسمی سخن گفت و به سوابقش در قرارگاه اقتصادی خاتم الانبیاء سپاه اشاره کرد، لاریجانی یک تنه ماموریت دفاع از قاسمی را بر عهده گرفت. در ماجرای انتقاد علی مطهری از دخالتهای انتخاباتی سپاه نیز لاریجانی جلوی روی برادر همسرش ایستاد و حرفهای او را نفی کرد.
این موضع گیری را اندکی بعد صادق لاریجانی هم تکرار کرد و از سپاه دفاع کرد. با وجود این ستایشها، بعید است که در صورت حضور علی لاریجانی در صحنه انتخابات، او حامیانی جدی در بدنه و مدیریت سپاه داشته باشد. او نه در میان نسل اول سپاه محبوبیتی دارد، - محسن رضایی شاید در میان این نسل که بازماندگان سالهای جنگ محسوب میشوند و اکنون اغلب در بخش اداری یا اقتصادی سپاه فعال هستند، هوادرانی داشته باشد - و نه در میان نسل دوم که پس از تشکیل سازمان بسیج رشد کردهاند، مقبولیتی دارد.
در سالهای اخیر رئیس مجلس هدف شماره یک بیانیههای انتقادی سازمان بسیج دانشجویی بوده است، موضوعی که شامل حال محسن رضایی هم شده است.
رویای دولت، هراس انشعاب
محمدعلی جعفری اردیبهشت امسال گفت که «ما هم اکنون در مرحله سوم و چهارم انقلاب اسلامی که مرحله ساختن دولت اسلامی و ساختن جامعه اسلامی است، هستیم اما متاسفانه به کندی پیش میرویم.»
او چهار ماه بعد یک مرحله دیگر به این پروژه افزود: «پیروزی انقلاب اسلامی، استقرار نظام اسلامی، اسلامی شدن دولت و مجموعه دستگاههای نظام، اسلامی شدن جامعه و تشکیل جامعه جهانی اسلامی پنج مرحلهای است که رهبر انقلاب اسلامی از آن نام بردهاند که سختترین مرحله نیز اسلامی شدن دولت و مجموعه دستگاههای نظام است.»
با وجود آرزوهایی چنین بزرگ، احتمال دخالت سپاه در انتخابات، نه تنها یک احتمال بلکه یک گزینه قطعی و حتی منطقی است. آنها میخواهند «دولت اسلامی» بسازند، پس باید نهاد دولت را تصرف کنند.
در مرحله ای چنین دشوار اما اختلافات سیاسی درون حزب سپاه، این قابلیت را دارد که سپاه را نیز مانند اصولگرایان ایرانی، به مجمع الجزایر متخاصم تبدیل کند، مجمع الجزایری که فعلا شاید تنها حکم حکومتی صادره از سوی آیت الله خامنه ای، بتواند شکستگیهای درونی و بیرونیشان را ترمیم ببخشد.