تازهترین آزمایش اتمی که کره شمالی انجام داده، توجه ناظران را به برنامه هستهای ایران و سیاست متفاوت ایالات متحده در قبال این دو کشور جلب کرده است.
باراک اوبا متعهد شده است که در صورت لزوم با استفاده از نیروی نظامی مانع از دستیابی ایران به سلاح هستهای شود. سال گذشته او در گفتگو با جفری گولدبرگ در نشریه آتلانتیک گفت که «به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده، من بلوف نمیزنم.» اما چرا باید کسی حرف او را باور کند وقتی که کره شمالی هستهای شده و از مجازات هم معاف شده است؟ این سوال نا خوشایندی برای دولت است که در وقت بدی مطرح میشود.
در حالی شبکه خبری «KCNA» کره شمالی از سومین آزمایش هستهای این کشور خبر داد که ایالات متحده وارد دور تازه مذاکره با ایران شده است. ایران و سازمان بین المللی انرژی اتمی این هفته مذاکره میکنند و مذاکره میان ایران، آمریکا و دیگر قدرتهای جهانی ۲۶ فوریه در قزاقستان صورت خواهد گرفت.
انتظار چندانی از این دو دور گفتگو نمیرود اما دست کم دولت آقای اوباما امیدوار است که هر نوع امکان عملیات نظامی علیه برنامه اتمی ایران را بیشتر از پیش به آینده موکول کند. تندرویی در تهران به دنبال آزمایش در کره شمالی میتواند کارها را به سمت نادرستی هدایت کند.
اما مقامات پیشین و کنونی دولت اوباما استدلال میکنند که اینها دو موقعیت متفاوت اند و ایران اشتباه میکند اگر سرپیچی کره شمالی و رها کردن پیمان منع سلاحهای هستهای را دنبال کند.
مقامات دولتی میپذیرند که سیاستی را در پیش گرفتهاند که شامل یک کره شمالی اتمی هم میشود هر چند تاکید میکنند برنامه پیونگ یانگ «غیرقابل قبول» است اما میگویند هیچ راهی برای پذیرفتن تهران هستهای وجود ندارد. آنها موقعیت شان را این طور توضیح میدهند:
اول این که پذیرفتن کره شمالی هستهای چنان که آمریکا در جریان جنگ سرد روسیه را پذیرفت ممکن است. پذیرش ایران هستهای ممکن نیست. ژاپن و کره جنوبی چتر حمایتی آمریکا را برای حفاظت از خودشان پذیرفتهاند و این از یک مسابقه تسلیحاتی منطقه ای که میتواند منجر به هستهای شدن سراسر آسیا شود جلوگیری میکند. در خاورمیانه، عربستان سعودی، مصر و ترکیه بعید است که تضمین ایالات متحده را در مقابل ایران اتمی بپذیریند و برنامههای خودشان را دنبال میکنند.
معنایش این است که یک منطقه که در حال حاضر هم مستعد درگیری است ناگهان غرق در تسلیحات اتمی میشود. یک مقام ارشد پیشین دولت اوباما که با ایدههای اوباما در مورد ایران آشنا است میگوید که «خطر داشتن یک بحران (در خاورمیانه هستهای) که به سرعت پیش میرود و کنترل کردنی نیست، چشم انداز یک جنگ هستهای را به صورت هندسی افزایش میدهد». مقامات پیشین و کنونی دولت ایالات متحده میگویند که موضوع کره شمالی به ما ارث رسیده است: کره شمالی ناظران هستهای را اخراج کرد و اولین آزمایش هستهای اش را زمانی انجام داد که هنوز اوباما به ریاست جمهوری نرسیده بود. بنابراین پیونگ یانگ به هر حال هستهای شده بود.
خب اوباما به جای جلوگیری از هستهای شدن کره شمالی باید این کشور را خلع سلاح کند. اما یک مقام ارشد دولت ایالات متحده میگوید که «شما درباره یک استراتژی عقب گرد صحبت میکنید که به نسبت ضربه زدن به برنامه هسته ای ایران سخت تر است.»
مقامات دولتی میگویند حتی اگر خواسته شود که پایگاههای هستهای کره شمالی را از بین ببریم نمیدانیم که اکثر آنها کجا هستند. یک مقام ارشد دیگر دولت اوباما میگوید که«هیچ کس نمیداند کره شمالی این چیزها را کجا گذاشته». به گفته او «به برخی از زیرساختهای نظامی میتوان ضربه زد اما در مقایسه به ایران از نظر فن آوری پلوتونیم و غنی سازی اورانیوم ما در مورد کره شمالی اطلاعات کمتری داریم.»
و آخر این که سیاستهای دو منطقه متفاوت اند. در خاورمیانه اسرائیل خیلی روشن به صورت خصوصی و عمومی اعلام کرده است که برای جلوگیری از هستهای شدن ایران از عملیات نظامی استفاده میکند. در این صورت آمریکا به یک جنگ کشیده خواهد شد. در آسیا یک حمله ایالات متحده به کره شمالی اسما حمله به یک متحد چین است و میتواند منطقه را بی ثباتتر از اکنون کند.
در نهایت ایالات متحده امیدوار است که چین، کره شمالی را برای جلوگیری از دستیابی به سلاحهای هستهای تحت فشار قرار دهد. واکنش چین به آزمایش کره شمالی غیرمتعهدانه بود. دولت ایالات متحده تحریم های بیشتر علیه کره شمالی را در سازمان ملل دنبال میکند و به دنبال حمایت چین از این هدف است.
*تحلیلگر مسائل امنیتی و بینالمللی