omid varam mardom iran aghel bashand va be nosavi ray bedan

آنها را خوشحال و راضی باشند و پول نفت و معادن و قدرت هر کار بخواهند انجام دهند. رهبری معنا ندارد چرا با دلیل مستند که خواهم آورد راه این احزاب با ولایت فقیه فرق دارد. واردات و صادرات با توافق بخش خصوصی، اجرای طرح کارخانه جدید و سودده و منحصر در خاورمیانه توسط سرمایه‌دار کوچک داخلی و یا خارجی با اجازه آنها و غیره.
در آنزمان اگر جنگ شود چه کسی می‌تواند جلوی دشمن بایستد. در آخرت جواب خونهای شهیدان که این مملکت را برای رسیدن به پیروزی علیه دشمنان اسلام چه کس خواهد داد؟ آیا دین معنی خواهد داشت مثل کشورهای پیشرفته دیگر؟ آیا به‌غیر حکومت مهدی صاحب‌الزمان (عجل الله تعالى فرجه الشریف) کسی دیگر می‌تواند به آنها پاسخ دهد و حکومت اسلامی واقعی پیاده کند. به‌خاطر دل‌سوزی به دین نهایی خدا اسلام و کمک به نظر شیعیان این مطالب ارائه شد. 8/3/1388

این یک اصل می‌تواند باشد که هر دولت و یا هر مسئولی در هر دوران کار خود در هر کجا می‌تواند به‌راحتی مورد انتقاد شدید قرار گیرد و کسانی که زیرزیرک و کنار میدان کار هستند و یا مسئولیتی ندارند مور هجوم انتقاد قرار نمی‌گیرند.
حالا چرا عجله دارند در روی کارآمدن دولت مورد نظر خود؟ چرا 4 سال آینده آقای موسوی نیاوردند که راحت رای بیاورد؟
طبق اصول قانون اساسی، بخشی از دولت باید کم‌کم به بخش خصوصی تبدیل شده و بیشتر کار نظارتی داشته باشد. اغلب مردم می‌دانند که چند نفر سرمایه‌دار بخشی از کارهای اساسی که می‌توانستند از قبل بلوکه کنند به دست دارند و دولت و مردم در مقابل آنها به مشکل کاری رسیده‌است. با چشم باز کردن در شهر خود در استان خود و کشور این افراد را می‌توانید شناسایی کنید از کوچک تا بزرگ چه موقع به‌وجود آمدند که الآن مقابله با آنها مشکل است و باعث هرج و مرج می‌شود. در بعضی کشورهای بزرگ و سیاسی نیز این سرمایه‌داران توانسته‌اند بر همه مردم و دولت پادشاهی کنند و دولت و رئیس دولت و مردم کلاً هیچ کاره‌اند. هم‌اکنون حدود 50 درصد این قدرت به دست این اشخاص است. با خصوصی شدن که دولت انجام می‌دهد کارهای اجرایی واگذار می‌شود این اشخاص اگر نتوانند در دولت بعدی حضور پیدا کنند قدرت آنها ضعیف می‌شود. اگر پیروز شوند همه کارهای کشوری که باید خصوصی شود به دست سرمایه‌داران خود واگذار نموده و کل قدرت سرمایه کشور را قبضه می‌کنند. به‌راحتی با وضع قانون و نفوذ قوی در امور اجرایی همه آرزوها و تجارب سیاسی خود را به فعل می‌رسانند. در نهایت دولت‌های بعدی در مقابل آنها هیچ کاره‌اند و هرچه آنها می‌گویند و می‌خواهند انجام شده و دیگر هیچ موقع نگرانی ندارند. آقای خاتمی هم می‌خواهد در آینده سرمایه‌دار کل و مدیر آن باشد. اینها می‌توانند اگر بخواهند مردم را راضی، مشکلات را حل کنند و سرمایه‌داران کوچک را جذب کرده و خدمت کنند و اگر بخواهند انجام ندهند. هر چیزی که به سود آنها است اجرا شود و دولت‌های بعدی در اجرا مطیع آنها خواهد بود. مثل دوران شاه با کمک جنسی و ارزان به مردم

مبارزه با آزادی‌های غیرمجاز؛ ایجاد و شروع عدالت اجتماعی، ظلم‌ستیزی خارجی سیاست اسلامی کامل در مقابل دشمنان به‌ هر نحو ممکن و غیره. این کارهای تازه و سخت اگر همگی به‌طور کامل انجام می‌شد به نفع دولت و مردم می‌بود و اگر مشکل پیدا می‌شد ضرر آن زیاد خواهد بود. مثل صعود به قله کوه که هرچه بالاتر رویم صدمات پرت شدن از ان زیاد است. حزب‌هایی که این کارها به ضررشان بود کاری کردند که رئیس دولت مجبور شود استعفا دهد ولی همچنان با این هجمه مقاومت نمود و کار خود را به پیش برد. برنامه سیاسیون حزبهای مقابل برای حل مشکل خود به فکر چاره برای آینده نمودند. کسانی که از نظر سیاست حرف اول دنیا را می‌زنند. برای انتخابات آینده ریاست جمهوری این سیاست‌ها را چیدند تا هر طوری شده این دولت برای چهار سال بعد رای نیاورد و بتوانند یک نفر حداقل با هماهنگ با آنها کار کند و پشت پرده. به کسی نیاز داشتند که در نظر امت انسان خوب با سابقه مدیریت عالی و مورد اعتماد باشد و همچنین در امور کشور در چند سال قبل مسئولیتی نداشته باشد تا نتوانند به وی ایراداتی نمایند چون هرکسی دیگر می‌بود همه مخالفین و ایرانی‌جماعت در پی جمع‌آوری ایرادات آنها می‌شدند تا نقطه ضعف‌ها و مشکلات او را بزرگ جلوه دهند. اگر آقای خاتمی می‌آمد همه طرفدار او نبودند و ایرادات دولت او بزرگ می‌کردند اگر آقای هاشمی آمده بود همین طور. با خواهش و اصرار به آقای موسوی و طرفداری از او به صحنه آوردند. حرف آقای موسوی برای رای آوردن از رای مخفی جامعه یعنی مشکلات دانشجویان و کار آنها مشکل کشاورزی و اقتصادی روستائیان و رای عمومی مردم عادی در مسایل گرانی وکارهای احساسی همچون نشانه سبز سیدی و شال سبز بوده‌است چون می‌داند که از قشر فرهنگی؛ نظامی و دولتی و روحانیون حداقل رای می‌آورد و اگر رای مخفی جامعه داده شود به نفع او خواهد بود.  حزب دولت هشتم و حامیان آنها می‌دانست با همراهی با او می‌تواند در آینده همچون قطره به دریا بپیوندد و درصد قدرت را از 10 به 100 برساند.

بسم الله الرحمن الرحیم عزیزان اینقدر ساده نباشیم ماها ساده‌تر از آن هستیم که مسایل را درک کنیم. قضیه کلی و اصلی این است با سیاست از قبل تعیین شده می‌خواهند کل کشور را قبضه کنند که به‌طور ساده و قابل فهم توضیح می‌دهم. مشکل دولت هفتم و هشتم برای جلو بردن برنامه‌های خود در کل چه بود؟ آن عده که نمی‌گذاشتند پشت پرده کار دولت انجام شود چه کسانی بودند؟ چه قدرت مالی و سیاسی‌تر بر اشخاص اول و دوم حکومت سلطه دارند؟ این که الآن صادرات و واردات کالاها دست چه حزبی است که دولت نمی‌تواند در مورد آن تصمیم و آن را اجرا کند؟ دولت هشتم با معلوم نمودن این مشکلات فهمید قدرت او نسبت به این افراد یک دهم است و کاری از پیش نمی‌توان برد و دانست با حزب کوچک و کم‌سال نمی‌تواند مقابل آنها باشد و باید با آنها رفاقت کند و برنامه‌ها به نفع خود جلو برد و یا با پنبه سر آنها ببٌرد. دولت هشتم تمام شد و برنامه‌ها و کارها ماند و امید مردم به او همچنان باقی بود تا دولت بعدی. دولت نهم با اصول کلی و اصلاح کامل پا به میدان گذاشت و مشکل خود را همان سرمایه‌داران از قبل قدرت گرفته دانست. به‌همین خاطر تیغ را روی عصب مرکزی آنها گذاشت که صدای آنها درآمد. مبارزه با مفاسد اقتصادی، واردات و صادرات، مشکل دانشجویان و دانشگاه آزاد؛ مبارزه با ایجاد فاصله دولت و مردم،