نسخه آرشیو شده

وبلاگی‌ها خاتمی را نقد می‌کنند
طرح از مردمک
از میان متن

  • وبلاگ جمهور: «خاتمی و کروبی می‌توانند مشخص اعلام کنند که در زمینه بهبود حقوق بشر، حقوق اقوام و پیروان دیگر ادیان و مذاهب، حقوق زنان و اصلاح قوانین تبعیض آمیز و تهدید کننده حقوق مدنی شهروندان چه برنامه‌ای دارند.»
جمعه ۱۶ اسفند ۱۳۸۷ - ۰۹:۳۳ | کد خبر: 8407

در این بخش از «وبلاگستان و انتخابات» به نوشته‌های برخی وبلاگ‌نویسان درباره حضور محمد خاتمی، چهره سرشناس جریان اطلاح‌طلب می‌پردازیم.

وبلاگستان فارسی حوزه قابل توجهی برای بررسی آراو اندیشه بسیاری از وبلاگ‌نویسان ایرانی است که درباره مسایل روز سیاسی و اجتماعی کشور در فضای مجازی منتشر می‌کنند.

مسلم است که فضای بسته رسانه‌ای در ایران سبب می‌شود، وبلاگ جلوه پررنگ‌تری به خود بگیرد و شهروندان بتوانند به سادگی رسانه خود را داشته باشند، بی بیم آن‌که کسی رسانه‌شان را بگیرد. هر چند در سال‌های اخیر در ایران هراس از فیلتر شدن همیشه برای وبلاگ‌نویسان به ویژه برای آن دسته از افراد که به سیاسی‌نویسی علاقه نشان می‌دهند، وجود دارد.

با نزدیک شدن به انتخابات دهم ریاست جمهوری در وبلاگستان فارسی جنب و جوشی حس می‌‌شود. وبلاگ‌ها به عنوان رسانه‌های غیررسمی و شخصی وارد میدان مشارکت سیاسی شده‌اند و با مخاطب قرار دادن یکدیگر، به بحث درباره نامزدهای احتمالی، حضور احزاب و اساسا رای دادن یا ندادن، می‌پردازند.

در این بخش از «وبلاگستان و انتخابات» به نوشته‌های برخی وبلاگ‌نویسان درباره حضور محمد خاتمی، چهره سرشناس جریان اطلاح‌طلب می‌پردازیم.

وبلاگ «خاتمی نامه» اساسا به همین منظور در حلقه ملکوت راه‌اندازی شد. در این وبلاگ مجموعه نظرات وبلاگ‌نویسان درباره حضور خاتمی در انتخابات منتشر می‌شود.

آقای خاتمی! برنامه‌ات چیست

نویسنده وبلاگ «بر ساحل سلامت» در این باره نوشت: « آقای خاتمی باید بپذیرد که عده زیادی برنامه او را می‌خواهند، حتی اگر با شاخصه‌های هویتی او در هشت سال گذشته آشنا باشند. اتفاقا برای این باید برنامه داشت که نشان دهد تفاوت‌هایی با آن هشت سال بوجود آمده و رییس جمهور دیگر نقش تدارکاتچی ندارد.

برنامه یا پلتفرم و یا هر عنوان دیگری که نام می‌گذارندش، باید رئوس چشم اندازها، اهداف و استراتژی‌ها برای رسیدن به مهم‌ترین خواسته‌های اصلاح‌طلبانه باشد. اگر این مهم‌ترین خواسته‌ها را ندانیم و مدون نکنیم، قرار است مر دم به چه چیزی رای بدهند؟»

نویسنده در مطلبی با عنوان «آقای خاتمی با دغدغه، کشور به سامان نمی‌شود» چنین ادامه می‌دهد: «خاتمی باید مخاطبینش و پایگاهش را مشخص کند. درست است روشنفکران به تازگی کم تاثیرند و کم تعداد. اما نباید فراموش‌شان کرد که مایه اعتلای فرهنگی جامعه‌ای می‌توانند باشند.

اما نکته جالب اینجاست که گویی این چهار سال به‌جای پیدایش گفتمان جدید و استراتژی‌های جدیدتر در میان اصلاح‌طلبان، بیشتر گرته‌برداری از ادبیات و روش جناح رقیب به دست آمده است. از بین رفتن و کمرنگ شدن هویت‌های اصلاح‌طلبانه، به‌جای بومی و واقعی کردن آنها، حذف روشنفکران و نخبگان از عرصه عمل سیاسی، واگذار کردن تمام برنامه‌ها به نهادهای بالاتر و… . به نظر می‌رسد خاتمی تنها گوشه چشمش به رایی است که قرار است جمع شود. نگاه بلند مدت‌تری می‌خواهد راضی کردن نخبگان و روشنفکران و همراه کردن آنان.»

کلی گویی را تمام کنیم

در همان زمان اعلام نامزدی محمد خاتمی، نویسنده وبلاگ «جمهور» با نگاهی منتقدانه نوشت: «یکی از مهم‌ترین انتقاداتی که از سیدمحمد خاتمی صورت می‌گیرد، کلی گویی او در عرصه طرح خواست‌ها و هدف‌هاست. خاتمی همیشه خود را ملزم به دموکراسی و آزادی دانسته که البته آرا هم مقید به چهارچوب انقلاب و آرای امام نموده است.»

جمهور با اشاره به نامزدهای طیف اصلاح‌طلب ادامه می‌دهد: «خاتمی و کروبی می‌توانند مشخص اعلام کنند که در زمینه بهبود حقوق بشر، حقوق اقوام و پیروان دیگر ادیان و مذاهب، حقوق زنان و اصلاح قوانین تبعیض آمیز و تهدید کننده حقوق مدنی شهروندان چه برنامه‌ای دارند.»

فلسفه حکومت یا اصلاح آن؟

در چند هفته اخیر بسیاری از وبلاگ‌نویسان که از طرفداران خاتمی در دوره گذشته بودند، بر آن شدند که دوران اصلاحات و ریاست جمهوری وی را منتقدانه نگاه کنند و حمایت خود را همراه با انتقاد عنوان کنند.

وبلاگ «آزاد نویس» در این باره نوشت: « يک بخشی از گرفتاری‌های ما با دوران خاتمی در اين بود که دولت او آميزه‌ای بود از کندروی و تندروی و از آن طرف هم خود خاتمی در بزنگاه‌ها از تعيين سرعت حرکت دولتش شانه خالی می‌کرد. برای همين هم آدم نمی‌دانست بلاخره بايد کدام طرف قضيه را به عنوان مشخصه‌ی دولت اصلاحات قبول کند.»

آزاد نویس در ادامه مطلبی با عنوان «حکايت فلسفه و اجرا» می‌نویسند: «همين که خاتمی همچنان درگير فلسفيدن است و هنوز نسخه‌ای عملی نگذاشته وسط که بفهميم ايشان چه تفاوتی با قبل دارد، مهم‌ترين نکته‌ قضاوت درباره‌ شرايط فعلی اوست. آدم به خودش می‌گويد در اين وانفسای بی‌خردی در حکومت همين که يک آدمی مشرب فلسفی‌اش مورد احترام جامعه‌ داخلی و خارجی‌ست همان بهتر که تا می‌تواند حکمت به خورد حکومت بدهد به جای اين که با کار عملی ناقص مردم را از اين وضعی که هست سرخورده‌تر کند.

منظورم اين است که خاتمی و بسياری از علاقمندانش هنوز فکر می‌کنند مشکل جامعه در فلسفه‌ حکومت است، نه اصلاح عملی حکومت. در حالی که جمهوری اسلامی چيزی از باقی دنيا به لحاظ قانون و مقررات و فلسفه کم ندارد، منتها کسی به اين قوانين و فلسفه‌ وجودی عمل نمی‌کند يا اگر عمل می‌کند هر جايی را به ميل خودش تفسير می‌کند.»

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی