آیا این تلقی که اصولگرایان از دو قطبی شدن انتخابات واهمه دارند، با واقعیات منطبق بر شرایط موجود در حوزه سیاسی کشور مطابقت دارد؟
آیا این تلقی که اصولگرایان از دو قطبی شدن انتخابات واهمه دارند، با واقعیات منطبق بر شرایط موجود در حوزه سیاسی کشور مطابقت دارد؟
یا دداشت پیش رو، پاسخی به این سؤال و مبین واقعیات شفاف موجود در صحنه سیاسی امروز کشور است و بنا دارد تباین آشکار میان حقایق و القائات این حوزه را به تصویر بکشد.
واقعیت آن است که قاطبه اصولگرایان حضور کاندیدای جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین را خط قرمز اختلافات خود دانسته و مجال پیش آمده را برای رویارویی چهره به چهره با این کاندیدا که به واقع، تمام سرمایه اصلاحطلبان تلقی میشود، جز آمال چندین ساله خود میدانند. اساس چنین باوری در اصولگرایان که با پدیدار شدن دو قطبی احمدینژاد- خاتمی، یکبار و برای همیشه تکلیف اصلاحطلبی غربگرا یکسره شده و راه نیمه تمام آغاز شده در خرداد 84 به سرانجام میرسد، غیرقابل انکار است. و اساسا اشتیاق به این وزن کشی آن قدر هست که ضرورت پیش گرفتن یک استراتژی واحد در عمل را به جبهه اصولگرایی گوشزد کند.
اکنون رقیب جبهه اصولگرایی با دیکتهای نوشته شده و از قضا پرغلط پا به میدان انتخابات گذارده و ابعاد پنهانی در هیچ کجای عملکرد و اهداف آینده آن وجود ندارد چرا که اتاقک شیشهای که کاندیدای برتر اصلاحطلبان در آن قرار گرفته است علاوه بر شکننده، کوچک و رمانتیک بودن، بسیار هم شفاف است.
از این رو باید گفت؛ بهوجود آمدن فضای دوقطبی در انتخابات خرداد 88 نهتنها «دغدغه» نیست بلکه آرمان و آرزوی دیرینه اصولگرایان به حساب میآید. چرایی هجمه گسترده اصلاحطلبان با محوریت القای اینکه «اصولگرایان از دو قطبی شدن انتخابات واهمه دارند» نیز با این تفاصیل، خالی از ابهام است.
فرضیه اثبات شدهای در علم روانشناسی هست که میگوید واکنشهای اتهامی و تند افراد در تعاملات اجتماعی غالبا ریشه در ترس شدید از ناکامی داشته و با تلخکامی حاصل از تجربیات قبل ارتباط مستقیم دارد. از این رو است که اینگونه افراد فرار به جلو و یا انتساب موضوع مورد واهمه خود به دیگران را تنها راهحل کاهش اضطراب میدانند. نگاهی اجمالی به اتهامات بیدلیل اصلاحطلبان در ماه های اخیر، به خوبی ماهیت برخاسته از استیصال رفتارهای آنان را روشن میکند.
به برخی ابعاد عملیات پیشگرفته اصلاحطلبان در طول ماههای اخیر دقت کنید:
اصولگرایان شکلگیری انتخابات دوقطبی را خطایی راهبردی تلقی میکنند، هماینک ادبیات سیاسی اصولگرایان به نقطهی مقابل انتخابات دو قطبی بدل شده، اعلام حضور خاتمی به همان اندازه که به اصلاحطلبان امید دمیده است، طیفهای مختلف اصولگرایان را در مورد شکلگیری یک دوقطبی که در آن خاتمی دست بالا را داشته باشد، نگران ساخته است، فضا به سمت دوقطبی پیش میرود و این موضوع نگرانی اصولگرایان را از شکست درچنین شرایطی در پی دارد، اصولگرایان نگران باخت احمدینژاد پس از مصاف یک به یک او با سیدمحمد خاتمی هستند، اجماع در خانواده اصولگرایان پدیدهای غیرممکن است.
اینها تنها بخشی از القائاتی بود که طی ماهها و هفتههای اخیر از فضای رسانهای اصلاحطلبان حامی خاتمی صادر گردیده است. در تبیین این موضوع علاوه بر مطالبی که در مقدمه یادداشت بدان اشاره شد، گفتنیهای دیگری وجود دارد:
1- به خوبی روشن است که ورود اصلاحطلبان به عرصه انتخابات بسیار زودتر از آن بود که حتی طرح این موضوع در جبهه اصولگرایی اتفاق بیافتد. مدتها قبل، برخی افراطیهای جبهه دوم خرداد با سر زبان انداختن نام خاتمی، پروژه به صحنه آوردن وی را کلید زدند. پس از آن نیز مهدی کروبی و سپس مهندس میرحسین موسوی از پای گذاردن به صحنه انتخابات سخن گفتند.
و اکنون جبهه اصلاحات حداقل با سه کاندیدای حاضر در صحنه روبهروست که هرکدام نیز با هزار وی ک دلیل بر قطعیت حضور خود تا دقیقه 90 تأکید دارند. اینها همه در حالی است که اصولگرایان هنوز به صراحت از فردی به جز دکتر احمدینژاد برای کاندیداتوری نام نبردهاند و طرح نام چهرههای گوناگون اصولگرا نیز بیشتر مبتنی بر رایزنیها و احتمالات احزاب سیاسی و رسانهها - عمدتا از سوی جناح رقیب اصولگرایان- است.
این دلیل به خوبی نشان از آن دارد که نگرانیهای اصلاحطلبان از نتیجه انتخابات حیثیتی آتی آنقدر هست که ماههاست شب و روزشان را متداخل ساخته است. درحالی که در جبهه اصولگرایان، رییس دولت نهم که قاعدتا باید اصلیترین مدعی حضور در این صحنه باشد، آنچنان سرگرم خدمترسانی و پیشبرد طرحهای از قبل اعلام شده خویش است که گویی خبر ندارد انتخابات در پیش است.
2- هنوز از آخرین جبهه اصلاحات در تقابل چهرهبهچهره با نامزد اصولگرایان، چهار سال هم نگذشته است. اساسا مگر شاکله انتخابات 84 غیر از آن بود که قاطبه اصلاحطلبان برای به صحنه آمدن مردم و حمایت از کاندیدای مطلوبشان علیالخصوص در دور دوم - تمام توان خود را به کار بستند؟ خب! نتیجه چه شد؟ آیا فضای رقابتی دور دوم با آن همه کارشکنیها و بداخلاقیهای گفتنی و نگفتنی، دوقطبی نبود، دست آخر چه کسی برنده میدان رقابت شد؟
پاسخ روشن است، از این رو آزمون پیش رو و تقابل یک به یک دو نامزد اصولگرا و اصلاحطلب آنگونه که القا میشود بکر. برای اولین بار نیست. پس القاء اینکه به اصولگرایان از دو قطبی شدن رقابت احمدینژاد با هرکس که توان رقابت در خود میبیند واهمه دارند! چه فلسفهای میتواند داشته باشد، جز ترس از تکرار تجربه زهرآگین دورهی قبل؟ به خوبی واضح است و مکرر نیز گفته و نوشته شده است که اصلاحطلبان غربگرا، هزینه شکست در این انتخابات را بیش از هرکس دیگری درک کردهاند.
بنابراین برخلاف بسیاری از همپالگیهای خود، اینبار موضوع را خیلی جدی گرفته و برای این رقابت ریسک بزرگی را به جان خریدهاند از این رو بسیار طبیعی است که با غبار آلود کردن فضا سعی کنند که بر اضطرابهای خود مرهمی بنهند و مهمتر آن که مهرهی به میدان آورده را از حیث انگیزه و روحیه تقویت نمایند.
3- به صحنه آمدن خاتمی از ناحیه اصلاحطلبان و دکتر احمدینژاد از ناحیه اصولگرایان باز هم انتخابات را دوقطبی نخواهد کرد، نه به دلیل آنچه که اصلاحطلبان سعی در القا آن دارند- و بلکه آرزویش را دارند- یعنی عدم اجماع اصولگرایان و به صحنه آمدن نامزد اصولگرای دیگر! بلکه کاملاً برعکس! دقیقا به دلیل حضور چند کاندیدای هم زمان در جبهه اصلاحطلبان و علاوه بر آن، واگرایی غیرقابل انکاری که در طیفهای اصلاحطلب- علیالخصوص پس کاندیداتوری خاتمی- بوجود آمده است.
واقعیت آن است که خاتمی، تنها یک ضلع از منشور چندوجهی اصلاحطلبانی است که هر کدام ردای نامزدی انتخابات را تنها شایسته قامت رعنای خود میدانند. با این اوصاف، عقلای اصلاحطلب نیز خوب میدانند که این شاهنامه احتمالاً آخر خوشی نداشته باشد.
4- واگویههای اخیر استراتژیستهای طیف تندرو اصلاحطلب نشان میدهد که آنها با لحاظ فرض منطقی -و قریب به واقع- شکست از هماکنون تمهیداتی را برای روزهای پس از خرداد 88، اندیشیدهاند.
از جمله آنکه، برتری آرا به نفع نامزد اصولگرایان را با مهملاتی همچون احتمال تقلب در انتخابات-یا با ادبیاتی دیگر نظیر نگرانی از سلامت انتخابات- گره زدهاند. مقوم اصلی این استراتژی به میدان فرستادن نامزد پیروز است. چندی قبل بود که خاتمی اعلام کرد اگر تصمیم بر حضور در انتخابات بگیرم از بابت رأی نگرانی ندارم و پس از آن نیز بهسرعت موضوع نگرانی از احتمال تقلب بر زبان حامیان او جاری شد. با این حساب حاصل عملیات روانی فوق این میشود که، نتیجه انتخابات از قبل معلوم است و پیروزی هرکس به جز نامزد برتر اصلاحطلبان معنای روشنی خواهد داشت!
برخلاف آنچه القا شده است وزن کشی اصولگرایی انقلابی و اصلاحطلبی غربگرا چندان مشکل نخواهد بود، از این رو تنها نگرانی اصولگرایان از هماکنون بایستی کنار رفتن رقیب از صحنه رقابت باشد.