آمدن میرحسن موسوی به عرصه انتخابات ریاست جمهوری بازتاب گستردهای میان وبلاگنویسان داشت.
آمدن میرحسن موسوی به عرصه انتخابات ریاست جمهوری بازتاب گستردهای میان وبلاگنویسان داشت. اما وبلاگنویسانی که اخبار انتخابات را دنبال میکنند، این بار بیشتر آمدن موسوی را به حضور محمد خاتمی مربوط دانستند. نگاهی داریم به چند وبلاگ که در این باره نوشتند:
نویسنده وبلاگ «وب نوشت» در این باره نوشت: به آقای موسوی برای حضورشان در صحنه سیاسی تبریک میگویم. هم زمان کسانی هم تلاش کردند که اعلام کنند آمدن آقای موسوی به معنای انصراف آقای خاتمی از کاندیداتوری است. طبعا کاندیداتوری حق همه کسانی است که گمان میکنند میتوانند در مقام ریاست جمهوری قرار بگیرند. آقای مهندس موسوی با خدمات بینظیری که در دوران دفاع مقدس داشتند در رأس این صاحبان حق کاندیداتوری هستند.
محمدعلی ابطحی چنین ادامه میدهد: اینکه بعضی دوستان آقای موسوی شایع کردهاند که با آمدن ایشان احتمال انصراف آقای خاتمی قوت گرفته است، از اتفاقات غیراخلاقی است که ساحت آقای موسوی که به اخلاقمداری شهره بوده است و در بیانیهای خود به رعایت اخلاق توصیه کردهاند از این رفتارها بری است و دوستانشان هم باید به این توصیه عمل کنند. به عقیده من بعد از آن توافقها و اعلام رسمی آقای خاتمی مبنی بر حضور در انتخابات، انصراف آقای خاتمی بیمعناتر از همیشه خواهد بود و تنها راه را برای ادامه کار آقای احمدینژاد در پست ریاست جمهوری دوره آینده هموار میکند.
از طرف دیگر وبلاگ «سیبستان» چنین منتشر کرد: حضور موسوی رسواگر انحطاط اخلاقی سیاستمداران جمهوری ما ست. به نظرم این سر و صدا هم که هواداران خاتمی بر پا کردهاند و در روزهای آینده بر گرد و غبارش افزوده خواهد شد نیز از همین انحطاط سرچشمه میگیرد. گیرم از نوعی دیگر. رجال ارشدی که دور خاتمی را گرفتهاند چه گلی بر سر مملکت زدند وقتی چندین و چند روزنامه و مجله و نهاد داشتند و چه طرحی را به سامان رساندند و پشت کدام حقی را گرفتند؟ اگر چند کار پیش رفت به عوض صد کار زمین ماند و همه فرصتها را سوختند. فقط کافی است به کارنامه مجلس ششم نگاه کنیم. آنچه آنها کردند ما را گرفتار احمدینژاد کرد.
مهدی جامی در ادامه مینویسد: به میرحسین میشود اعتماد کرد. خوبی و بدی آرایش مساله دوم است. اما حضور او و حرفهای او شلاقی است بر گرده سیاست در ایران که فربه از فریب است. اینکه او موفق شود یا نه را نمیدانم. یعنی میشود بین این همه لشکر جیرهخواران و فرمانبرداران بیاخلاق و منحط (و بسا بیدین) آدمی با این خصایل تحمل شود؟ آدمی که خودش است و کاریکاتور نیست.
نویسنده وبلاگ «ایمایان» نیز نوشت: به نظر من نیامدن میرحسین موسوی در انتخابات گذشته، بزرگترین اشتباه او بود که کشور را دو دستی تحویل احمدینژاد داد. اگر موسوی اکنون نیز نمیآمد، با این یقین این را نمیگفتم ولی حالا که موسوی به فکر بازگشت افتاده است، میتوان از او پرسید که به هنگام وجود خلا در میان اصلاحطلبان چرا نیامد تا راهی که خاتمی آغازیده بود، هشت سال دیگر ادامه یابد. در این چهارسال آنقدر خسارت به کشور وارد شد که هرکس که در تحقق آن شریک بوده باید سرزنش شود، چه کسانی که نیامدند و چه کسانی که با بینظمی و بیهماهنگی آمدند و رأیها را شکستند تا احمدینژاد بشود رئیس جمهور.
در ادامه مطلب « باز هم بیانضباطی سیاسی» در این وبلاگ آمده است: زهرا رهنورد (همسر میرحسن موسوی) در جواب کسانی که از دلیل نیامدن موسوی در انتخابات گذشته میپرسیدند میگفت: «چه فایده به آمدن ایشان اگر فرد اول مملکت با او موافق نباشد» که اشاره به اختلاف دوران نخستوزیری موسوی و ریاست جمهوری خامنهای بود؛ حالا آن اختلاف رفع شده است؟
سمیه توحیدلو نیز در وبلاگ «بر ساحل سلامت» میرحسن موسوی را مرد هوشیار و هوشمند عرصه جنگ تحمیلی معرفی میکند که کنارهجویی از قدرت در این بیست ساله علیرغم تواناییهای فردی، از او انسانی با اخلاق ساخته که به رنگ و بوی سیاست امروزین آغشته نشده است.
اما توحیدلو در ادامه مطلب « چرا خاتمی را به میرحسین ترجیح میدهم؟» این پرسش را میپرسد که « آقای موسوی چه چیز امروز را متفاوت از چهار سال پیش دیده است؟ چرا شرایط مشابه دیروز برایشان این تعهد و مسئولیت را نیاورده است؟»
وبلاگ «آق بهمن» در مطلبی با عنوان « موسوی میآید. خاتمی چه میکند؟» نوشت: خاتمی علاوه بر اشتباههای زیادی که در دوره رئیسجمهوریاش کرده بود، یک اشتباه هم یکی دو ماه پیش کرد و سرنوشتش را گره زد به میرحسین. واقعا نمیدانم استدلالش چه بود؟ شاید آن موقع نمیخواسته بیاید و میخواسته میرحسین را بنیدازد جلو. نمیدانم.
وبلاگ «ساز مخالف» هم با انتقاد به میرحسین موسوی نوشت: خاتمی زمانی آمد که احساس کرد موسوی نخواهد آمد پس چه شد که در عرض یک ماه پس از اعلام خاتمی و پس از اولین سفر انتخاباتی او موسوی بعد از بیست سال هوس ریاستجمهوری کرد. در این یک ماه چه چیز تغییر کرد؟ آیا واقعا این شیوه آمدن موسوی اخلاقی بود؟ آیا نوعی فریب دادن خاتمی نیست؟ آیا موسوی به دنبال جدا کردن راه خود از خاتمی و دادن سیگنال به صاحبان قدرت نیست؟
مـوسـوی یا خاتمـی!؟
رقابت انتخاباتی دوره دهم ریاست جمهوری در جبهه اصلاح طلبان وارد مرحله جدیدی شده است ؛ سرانحام میرحسین موسوی ، بعداز ماها انتظار ، با صدور بیانیه ای تصمیم به حضور در عرصه رقابت گرقت . سیدمحمدخاتمی قبل از اعلام کاندیداتوری خود، گفته بود :« یامن می آیم و یا میرحسن موسوی! » وحالا هردو در عرصه رقابت حضور پیدا کرده اند ، و حضور همزمان هردو یعنی واگذاری نتیجه رقابت، به طرف مقابل.
از زمانی که مهدی کروبی از مجمع روحانیون مبارز کنار کشید وحزب اعتماد ملی را تشکیل داد؛ مجمع توان و پتانسیل مرکزیت و محوریت خود را در بین در گروههای دوم خردادی از دست داد و تا به حال ، نقش یک حزب سهم خواه ویا ناظر بی تاثیر داشته است تا یک گروه راهبر و تأثیرگذار!؟
در مقابل جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب و حزب کارگزاران ، سه تشکل قوی هستند که توان تصمیم گیری و هدایت در گروههای جبهه دوم خرداد را به دست گرفته اند . حال باید دید که توان تأثیرگذاری کدام یک ازگروههای دوم خردادی برای تصمیم گیری خاتمی، اثربخش است ، اگر آنان بتوانند با حضور میرحسین موسوی ، خاتمی را وادار به تصمیم گیری برخلاف نظر خود کنند و بر افکار او تأثیر بگذارند و او را قانع به ماندن در عرصه رقابت نمایند ، شاید بتوان گفت خاتمی هم مانند هاشمی رفسنجانی قربانی تصمیم گیری های احساسی و رقابت بی وحدت اصلاح طلبان خواهد شد.
با توجه به این که حضور میرحسین موسوی بدون پشتیبای احزاب صورت گرفته است وبا عنایت به این که تیم مشورتی او با راه اندازی بیش از پنج سایت خبری واطلاع رسانی و گرفتن مجوز انتشار روزنامه « کلمه » و تشکیل ستاد ها وتعیین آرم مخصوص ستادها، برای کارکردن وماندن در عرصه رقابت شروع شده است ، ماندن وی در عرصه رقابت قطعی خواهد بود .
اما شاید حضور خاتمی هم چنان که در روز اعلام کاندیداتوری خود اعلام کرد : برخلاف میل باطنی خود و به خاطر پاسخ به درخواست های مردم ( نه احزاب ) به عرصه رقابت آمده است و تا به حال هم، از طرف مشاورین ایشان هیچ سایت وروزنامه ای ، که منعکس کننده دیدگاهها وبرنامه های ایشان باشد راه اندازی نشده است در آینده هم؛ با درخواست مردم و برای ایجاد وحدت در بین نامزدهای اصلاح طلبان ، پاسخ دهند و کنار بروند وبه حمایت از موسوی بپردازند.
مصاحبه ها واظهارات تازه آرمین و ابطحی تاجرنیا و... حکایت از تمایلگروهی از اصلاح طلبان برای ماندن خاتمی و ولو با حضور مسرحسن موسوی است . به راستی عقلای قوم تا به حال به نتیجه اظهارات خود اندیشیده اند و موقعیت ومشکلات موجود را می شناسند ، امیدواوریم تصمیم گیری عاقلانه منجر به رقابتی شکوهمند وحماسی شود.
http://taghrirat.blogfa.com/