«چهارشنبه سوری» آیین و مراسمی است که ایرانیان از سالهای بسیار دور در آخرین شب چهارشنبه سال (آخرین سهشنبه شب) به عنوان یک جشن بهاری قبل از فرا رسیدن نوروز آن را برگزار میکنند.
چهارشنبه سوری را از رسمهای پیش از اسلام نمیدانند و معتقدند که با آمدن دین اسلام به ایران، نامبارک بودن روز چهارشنبه در باورهای عامیانه مسلمانان دستمایهای شد برای زرتشتیان و ایرانیان تا شکلی از آیینهای کهن خود را زنده نگه دارند.
در ایران کهن سال 360 روز بوده و با 5 روز اضافه و هر چهار سال 6 روز اضافه که ایرانیان در این چند روز آتش روشن میکردند و به این وسیله روح نیاکان خود را به خانههایشان دعوت میکردند.
پژوهشگران آتش چهارشنبه سوری که امروز برافراشته میشود را بازمانده آتش افروزی 5 روز آخر سال میدانند که از آیین باستان به جا مانده و با اعتقادات اعراب منطبق شده است.
«سور» در زبان و ادبيات فارسی و بعضی از گويشهای ايرانی به معنای «جشن»،«مهمانی» و «سرخ» آمده است.
امروز فشفشه، ترقه و مواد محترقه دیگری نیز به عنوان ابزار شادی و تفریح توسط عدهای مورد استفاده قرار میگیرند که از آداب این شب ویژه به دور است و فجایع بسیاری را هم در سالهای اخیر به همراه داشتهاند.
زردی من از تو ، سرخی تو از من
غم برو شادی بيا ، محنت برو روزی بيا
ای شب چهارشنبه ، ای كليه جاردنده ، بده مراد بنده
خانوادههای ایرانی نزدیک غروب آخرین سه شنبه سال بوتههای خار و گزنی را در یک، سه، پنج یا هفت دسته که از یکدیگر فاصله دارند در حیاط خانه یا در هر مکانی که فضایی برای آتش زدن در اختیار بگذارد آتش میزنند و از روی آتش، یکی از عناصر چهارگانه که آلوده نمیشود میپرند.
ایرانیان با خواندن ترانه «سرخی تو از من، زردی من از تو» و پریدن از روی آتش، ناراحتیها و نگرانیهای سال گذشته را به آتش میدهند و با گرفتن سرخی و شادابی آتش، با آسودگی به استقبال سال نو میروند.
در گذشته در هر خانه دختری که به سن بلوغ نرسیده است خاکستر آتش را جمع کرده، از خانه بیرون میبرد و در سر چهارراه یا در آب روان میریزد.
دختر جوان وقتی به خانه بازمیگردد در خانه را میکوبد و به ساکنان خانه میگوید که از عروسی میآید و شادی و سلامتی برای خانواده آورده است.
اما آیینهای دیگری هم از گذشته در این مراسم جاری بوده است که امروزه در شهرهای بزرگ کمتر اما در میان خانوادههای سنتی و شهرستانها هنوز زنده ماندهاند.
یکی از این مراسم «قاشقزنی» است که زنان و دخترانی که حاجتی دارند چادری بر سر کرده و در حالی یک قاشق و یک کاسه مسی در دست دارند به در خانه اهل محل میروند و بدون هیچ سخنی بر کاسه میزنند.
صاحب خانه هم شیرینی، آجیل، برنج، بنشن و یا مبلغی پول در کاسهها میریزد و دختران اگر در قاشقزنی چیزی به دست نیاورند از برآورده شدن حاجت خود ناامید میشوند.
امروزه مردان و پسران جوان نیز گاهی به شکل شوخی چادر به سر میکشند و همراه زنان به قاشقزنی میپردازند.
همچنین دختران و زنانی که آرزوی ازدواج، زیارت یا سفر دارند وقت غروب نیت کرده و از خانه بیرون میروند و سر چهارراه یا سر کوچهای پشت دیوار میایستند و به صحبت رهگذران گوش میدهند و به آن «فالگوش نشینی» میگویند.
اگر سخنان دلنشین و نیک از رهگذران بشنوند آرزوی خود را برآورده میدانند و اگر سخنانی تلخ بشنوند آن را به فال بد گرفته و میپندارند که به آرزوی خود در سال جدید نمیرسند.
در قدیم مردم پس از افروختن آتش، مقداری زغال به نشانه سیاهبختی، نمک به نشانه شور چشمی و یک سکه دهشاهی به نشانه تنگدستی در کوزهای سفالین میانداختند و اعضای خانواده کوزه را یک بار دور سر خود چرخانده و آن را از بام خانه به کوچه پرتاب میکردند.
کوزه شکنی، تیره بختی و تنگدستی را از خانه و خانواده دور میکرده است.
درست کردن آش چهارشنبه سوری برای بهبود یافتن بیماران و تقسیم آجیل چهارشنبه سوری به منظور نذر و نیاز هم از آداب دیگر آخرین چهارشنبه شب سال در میان مردم رایج است.
ما هستیم