هفته گذشته، هفته خبرسازی برای میرحسین موسوی بود. با هم نگاهی داریم به برخی وبلاگهای فارسی که در هفته گذشته درباره موسوی نوشتند.
هفته گذشته پس از پایان تعطیلات نوروزی، میرحسین موسوی فعالیتهای انتخاباتی خود را مصممتر از پیش دنبال کرد. حضور وی در اولین کنفرانس مطبوعاتی و اعلام حمایت جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین از وی سبب شد، قدمهای اول در این عرصه محکم برداشته شود.
میرحسین موسوی در اولین اولین کنفرانس مطبوعاتی خود پس از اعلام کاندیداتوری در انتخابات دهم ریاست جمهوری گفت: «گشتهای ارشاد و امنیت اجتماعی را جمع خواهم كرد.» این جمله او تیتر بسیاری از اخبار و گزارشهای روزنامهها و وبسایتهای خبری شد.
اما با هم نگاهی داریم به وبلاگهای فارسی که در هفته گذشته درباره موسوی نوشتند و وی را زیر ذرهبین خود بردند:
آق بهمن که این روزها در وبلاگ خود تحلیلهایش را درباره انتخابات ریاست جمهوری مینویسد، در مطلبی با عنوان «موسوی اصلاحطلب است؟ جواب من: نه» نوشت: «خب بالاخره آن چیزی که پیشبینی میشد اتفاق افتاد و جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین رفتند پشت موسوی. ستاد یاری (جوانان حامی خاتمی) هم دارند رأیگیری میکنندو اینطور که بهنطر میآید (و این را هم میشد حدس زد) آنها هم از موسوی حمایت خواهند کرد. اینطور که من شنیدهام در جلسه چند روز پیش جبهه مشارکت برای تصمیمگیری، بعضیها از جمله سعید حجاریان و محمدرضا خاتمی، نظرشان این بوده که موسوی نماینده اصلاحطلبی نیست و باید رفت دنبال کاندیدای جدید. که البته این نظر رأی نیاروده و اکثریت به حمایت از موسوی رأی دادهاند.»
آق بهمن معتقد است: «در هر صورت بهنظر من موسوی کاندیدای اصلاحطلب نیست. همانطور که کروبی نیست. موسوی آن چیزهایی را که ما در این 12 سال دنبالش بودهایم و حرفش را زدهایم، نمایندگی نمیکند. موسوی یکی از کارگزاران رده بالای نظام است که اتفاقاً بیشتر از خیلیها (شاید بیشتر از همه) به نظام اعتقاد دارد و میخواهد حفظ شود و خوب کار کند. او نظام را یک نظام مردمی، اما نه در معنای مدرنش، بلکه در معنای امتیاش میداند. یعنی مردم برایش آنهایی هستند که به تصور او صاحبان اصلی انقلاب و نظام هستند. مردم عادی که در تصور او در سال 57 در راهپیماییها شرکت میکردند، در دهه 60 بچههایشان را میفرستادند جبهه و الان هم در راهپیماییها شرکت میکنند و با نظام قهر نیستند.»
وبلاگ «خوابگرد» نیز درباره میرحسین موسوی چنین نوشت: «میرحسین موسوی با همه شمایل اصلاحطلبی و نیز هنرمندیاش، با دو مشکل در جذب آرای هواداران خاتمی روبهروست؛ یکی ناآشنایی نسل جوان با او، بهویژه زادِگان دهه شست به بعد، و دیگری ابهاماتی که جامعهی روشنفکری و هنرمندان در مورد «نگاه» او به این عرصه و «ایدههای عملیاش» دارند. میرحسین به صورت کلی موضع انتقادیاش به اوضاع کنونی و خصوصا «بیاعتمادی» حاکمیت نسبت به اهل فرهنگ و هنر را مشخص کرده و از عزم خویش بر اصلاح این وضع خبر داده است. اما هم نسل جوانتر در مقام پرشمارترین مصرفکنندگان کالاهای فرهنگی (به تعبیر خود میرحسین) و هم خود اهل فرهنگ، همچنان با تردید به او، برنامههای احتمالی و نیز توانمندیهایش مینگرند.»
وبلاگ «كلاشينـكـف ديـجيتال» هم ماجرای نامزدی و گفته های موسوی را موضوع مطلب اخیر خود قرار داده است. نویسنده وبلاگ می نویسد: «نمی شود در مورد میرحسین حرف زد و تبارش را نادیده گرفت، تبار سیاسی میرحسین از تیپ شخصیت هایی مثل «حسن حبیبی، عباس شیبانی و...» است که در اواخر دهه پنجاه شمسی و در آستانه انقلاب، از طیف نهضت آزادی و روشنفکران دینی جدا شدند و به امام خمینی پیوستند و جناح چپ اسلامی را در درون نظام، تشکیل دادند، لابد همه می دانید که میرحسین، زمانی با گروه امت(مربوط به دکتر حبیب الله پیمان) همکاری می کرد و از دوستان فابریک عبدالعلی بازرگان بود، خانم زهرا رهنورد هم مواضع و حجاب و ظاهرش،چیزی غیر اینی بود که الان هست، خوب الان با کدام میرحسین طرفیم؟»
وبلاگ «ملکوت» نیز پس از کنفرانس مطبوعاتی موسوی چنین نوشت: «تردید را کنار میگذارم و بیپرده میگويم که از گفتار و منش میرحسین موسوی خوشم آمده است. برای این خوش آمدن، هم دليل دارم هم علت. اما حداقلاش اين است که تا اینجا این آدم به دلام نشسته است. به دل نشستن هم هميشه دلیل نمیخواهد! به نظر من دوستانی که «اقتصاد اسلامی و توحيدی» موسوی رعشه بر اندامشان میاندازد، کمی باید صبر کنند. من شخصاً با اين نوع سياستورزیهای موعظهگونه موافق نيستم که دم از «اقتصاد اسلامی» به شیوهی سی سال پيش بزنیم. اما موسوی امروز، دست کم سی سال سناش بيشتر است. باید مهلت داد و ديد چگونه میخواهد عقايدش را تبيين کند. همهی آدمها تغيیر میکنند. تا وقتی از موسوی چیزی نشنيدهايم، قضاوت کردن دربارهی او بیانصافی و تندروی است.»
نویسنده وبلاگ «دیدار» در مطلبی با عنوان «آقای سیاستمدار، شما رصد میشوید» نوشته است: «میر حسین موسوی پس از بیست سال به سخن آمده است. او در زمان تصدی منصب نخستوزیری هم سیاستمدار پرهیاهویی نبود. در زمانهای برسرکار آمد که هنوز چندی از انقلاب نگذشته بود؛ انقلابی اساسی که تاریخ «دوهزار و پانصد سالهی شاهنشاهی» را برانداخته بود و به نام اسلام در صدد بازتعریف نهاد حکومت و قدرت بود. سودای حکومت مستضعفان بهجای حکومت طاغوت در ذهنها بود و شعار «نهشرقی؛ نهغربی» طرح جمهوری نوینی را وعده میداد که هنوز هم تصویر و تعبیر روشنی از آن به دست نیست. آرمانهای انقلاب هنوز به محک واقعیتها نخورده بود. تحقق عدالت و آزادی اسلامی و استخلاف مستضعفان محتاج سالها تفکر بهدور از هیاهو و اندیشهی بهدور از غرض بود و دریغ که بهتعبیر حمید عنایت «انقلاب ما پیروزی جهل بر ظلم بود» و راهی بلند تا دانستن پیش رو داشتیم. اما دولت موسوی چنان بختیار نبود که سکهی تثبیت نظری جمهوری اسلامی را به نام خود ضرب زند و مجال بحث و فحص اهل اندیشه را فراهم آورد تا بگویند و بشنوند و طرحی روشن از فردای ایران رقم زنند.»
I think that to get the loans from banks you should have a great reason. Nevertheless, once I’ve received a college loan, just because I wanted to buy a building.