مسعود دهنمکی، کارگردان فیلم سینمایی «اخراجیها 2» در نشست نقد و بررسی این فیلم در انجمن روزنامهنگاران مسلمان گفت: من سازنده پرمخاطبترین فیلم سینمای ایران هستم و این چیز کمی نیست و من به سوابقم افتخار میکنم.
مسعود دهنمکی، کارگردان فیلم سینمایی «اخراجیها 2» در نشست نقد و بررسی این فیلم در انجمن روزنامهنگاران مسلمان گفت: من سازنده پرمخاطبترین فیلم سینمای ایران هستم و این چیز کمی نیست و من به سوابقم افتخار میکنم.
دهنمکی در این نشست گفت که به نیت سینماگر شدن وارد حیطه فیلمسازی نشده است. او که با خود عهد بسته تا آنچه را در دفاع مقدس دیده است، ثبت کند وقتی میبیند آن چه خود دیده با آن چه بر پرده سینما میبیند، تفاوتهایی دارد تصمیم میگیرد تا وارد حیطه سینما شود.
او میگوید: ظاهرا مردم آنچه را ما دیدیم بیشتر باور دارند تا آن چه را که کلیشه شده است.
در فیلمهای دوگانه «اخراجیها» مجید سوزوکی از لاتهای تهران که به خاطر ازدواج با دختر مورد علاقهاش به جبهه میرود، در یکی از عملیاتها کشته میشود.
دوستان او که با همراهی مجید لحظات طنزی را در طول اخراجیهای 1 آفریدهاند، در قسمت دوم در یک بیمارستان صحرایی به محاصره درمیآیند.
هواپیمایی هم که خانواده آنها را به مشهد میبرد، دزدیده شده و در خاک عراق فرود میآید.
تلخترین خنده یک نسل سرخورده
مسعود دهنمکی علت برخورد بخش عمدهای از کسانی که فیلم او را نقد میکنند و به بحثهای تکنیکی میپردازند، مضمون فیلم میداند.
وی با اشاره به این که برخی از منتقدان با برخورد خود جنگ را زیر سوال میبرند، میگوید: اينها چون رسانه سينما را میشناسند و فهميدند استفاده از سينما برای پاسخ به آنها چهقدر موثر عمل كرده، از برخی صحنههای فيلم آتش گرفتهاند.
دهنمکی بر این نظر است که اخراجیها با فطرت مشترک آدمها سروکار دارد و «اخراجیها 2» مطالبات تودههای مردم را نشان میدهد.
کارگردان اخراجیها که به سینما آمده است تا برای باورهای خود فیلم بسازد، معتقد است که اگر به زبان طنز بتوان این همه مخاطب را به سینما کشاند، خوب است حتی اگر در ده درصد از فیلم بتواند حرفهای خود را بزند.
اما بسیاری از منتقدان از جمله کیوان کسریان، نایب رییس انجمن منتقدان سینما ساخت فیلمهایی چون «اخراجیهای 2 » را با وجود فروش پنج میلیاردی آن، از لحاظ فرهنگی ضربهای بیش از پنج میلیارد به سینما میدانند.
کسیریان با طرح این سوال که آیا برای خنداندن مردم باید هر کاری را کرد، استفاده از صحنههای بیادبانه برای فروش بیشتر فیلم را کار اشتباهی عنوان میکند.
عبدالجبار کاکایی، شاعر معاصر و انقلابی چندی پیش در یادداشتی خطاب به پسرش که با او به تماشای «اخراجیها 2» نشسته بود، نوشت که جنگ این نبود و این خنده را تلخترین خنده یک نسل سرخورده مینامد.
او در این یادداشت تعریف میکند که آدمهای عملی و لمپن به کیلومتر پنجاه جبهه که میرسیدند استحاله میشدند و مینویسد که دوست نداشته است چهره تحریف شده آرمانگراهای دهه شصت مضحکه مردم شود.
پا در کفش قیصر
با وجود انتقادهای بسیاری که به کارگردان اخراجیها در خصوص استفاده بیش از اندازه از لودگی و هجو در «اخراجیها 2» وارد شده است، او فیلم خود را با لمپنیزم بیارتباط دانسته و دیالوگهای فیلم را جهتدار، سیاسی و مسالهدار عنوان میکند.
به عقیده وی، در اخراجیها سازشکاری برخی آدمها مورد هجو قرار گرفته و فيلم هجويهای است عليه كسانی كه دارند اين حرفها را میزنند.
جواد طوسی، منتقد سینما در یادداشتی به مصاحبه این کارگردان با روزنامه اعتماد ملی که اخراجیها را «قیصر زمانه» خوانده بود، اشاره میکند و میگوید: مسعود دهنمکی اگر بخواهد پا توی کفش قيصر بکند، آن موقع مجبوريم نسبت به اين بهرهبرداری تاريخی واکنش نشان دهيم و پاشنه کفشمان را ور بکشيم.
طوسی بر این باور است که موجوديت يک قيصر ريشهدار و کنشمند را در ساحت فردیاش دیده میشود نه در يک تجمع ناهمگون و پراغتشاش.
مردم به خاطر خنديدن و لحظاتي خوش بودن پاي اين فيلم نشستند نقش آفريني بازيگران كمدي سينماي ما همچون اكبر عبدي و... بود كه مردم را تشويق به حضور در سينما گرد و گرنه فيلم به لحاظ محتوا و رسالتي كه آقاي ده نمكي مدعي آن هستند تهي است و اگر به جاي آقاي ده نمكي ، كارگردان ديگري بود شايد الان از .... سر در مي اورد .نكته اي كه قابل تامل مي باشد اين است كه تماشاگران سينماي امروز ايران خواستار داشتن لحظه هاي خوش در پرده هاي سينما هستند و جاي دارد كه توجهي از طرف اهالي سينما به اين موضوع شود و كارها از حالت كليشه اي كه امروز در اكثر توليدات شاهد هستيم و بگو نه اي تكرار ده 50 سينماي ايران است خارج شده و با توجه به نياز مردم و مخصوصا جوانان ساخته شود.
البته ممكنه اين نظر فوق كه برادر شهيد داده اند درست باشد اما بحرحال ديدن وضعيت سالهاي جنگ با زبان ديگر براي مردم خوشايند است مردم ازديدن آن همه وقايع تلخ جنگ سالها خون گريستند و حالا حقشان است كه كمي با رنگهاي شاد آن روزهاي سياه را نقاشي كنند و مرهمي به زخمشان بگذارند اين موضوع چيزي از باورها و ارزشهاي سالهاي مقدس جنگ كم نميكند چرا بعضي ها با هر نوع آوري درهرچيز مخالفند و تااين حد ميترسند اين هم زبان ديگريست براي بيان لحظه اي از تاريخ يك كشور.
متاسفانه محیط خفقان در سینمائی ایران و نبودن سر گرمی در ایران برای جوانان و زمان پخش فیلم می تواند بر فروش آن افزایش دهد و بازیگران سرشناس . این فیلم با واقعیت جبهه بسیار فرق داشت یک نوع دهن کجی همراه با لات بازی دوران فیلم های زمان شاه علت موفقیت این فیلم فرار مردم ایران از مشگلات و تو سری خوردن ها برای دو ساعت خندیدن و آرامش بود. محیط ایران و هنری آن سلیقه ای است .امکانات در اختیار دولت و دولت از افراد خودش حمایت می کند . مگر مخمل باف فیلم ساز بدی بود؟ یا مجید مجیدی ؟...در خدمت دولت و با امکانات دولت فیلم ساختن که کار شاقی نیست آن همه از نوع خنده دار آن .