نسخه آرشیو شده

«آقایان از مراسم آیت‌الله منتظری عصبانی هستند»
سیدهادی هاشمی
از میان متن

  • سید هادی هاشمی درباره مراسم ختم آیت‌الله منتظری در قم که لغو شد، به مردمک می‌گوید: مسجد اعظم پرشده بود با عکس های آقای خامنه ای و حتی دو سه تا عکس آقای منتظری را هم پاره کرده بودند.
مردمک
جمعه ۰۴ دی ۱۳۸۸ - ۱۲:۴۴ | کد خبر: 48063

سیدهادی هاشمی، داماد و رییس پیشین دفتر پیشین آیت‌الله منتظری، در گفت‌وگو با مردمک به شرح رویدادهای مربوط به مراسم درگذشت و خاکسپاری این مرجع تقلید پرداخت.

گفت‌وگوی مردمک با سیدهادی هاشمی، داماد آیت‌الله منتظری و رییس پیشین دفتر این مرجع تقلید که در شهر قم انجام شده را در زیر بخوانید.

مردمک: پیکر آیت الله منتظری با شرکت جمعیت پرشماری تشییع شد و برآورد شده که نزدیک به یک و نیم میلیون نفر از نقاط مختلف کشور برای وداع با فقیه عالی‌قدر به قم آمده بودند. آیا بیت و خانواده آیت الله منتظری حضور چنین جمعیت گسترده‌ای پیش‌بینی می کرد؟

سیدهادی هاشمی:‌ جمعیتی که من در روز تشییع دیدم فوق العاده زیاد بود، فوق العاده! من تشییع مرحوم تبریزی را رفته بودم. برای مراسم ایشان دو روز تعطیل عمومی اعلام کردند و دستگاه های حکومتی اعم از سازمان تبلیغات و بسیج مدارس و ادارات تبلیغ می کردند و من به یاد دارم جمعیت زیادی هم در روز تشییع آمدند.

از همین اول صفائیه و پل حجتیه دسته های مردم آمده بودند و امتداد آن تا حرم حضرت معصومه ادامه داشت، به طوری که صحن پر از مردم بود. این درحالی بود که مرحوم تبریزی سوابق مرجعیت و فعالیت سیاسی مانند آیت الله منتظری نداشت. با دیدن آن جمعیت برایم این سوال مطرح شد که برای آیت الله منتظری با این سوابق سیاسی، فعالیت های انقلابی و موقعیت علمی چه استقبالی صورت خواهد گرفت.

تا این که روز دوشنبه آنچه از اول صبح دیدم، جمعیت بسیار عظیمی بود که به اطراف خانه آیت الله منتظری گرد آمده بودند، گویی که از زمین و آسمان آدم می بارید. با این که نه تبلیغات رسمی و گسترده ای انجام شده بود و نه امکاناتی در اختیار مردم قرار گرفته بود تا خود را به مراسم برسانند. از سوی دیگر، تبلیغات منفی هم به طور گسترده وجود داشت. در اصفهان و جاهای دیگر شایعه کرده بودند که اصلا پیکر آقای منتظری در قم به خاک سپرده نخواهد شد و قرار است به نجف آباد منتقل شود و رفتن به قم دیگر نیاز نیست.

از همان صبح تلفن های زیادی به دفتر آیت الله منتظری زده می شد که مردم می خواستند بدانند مراسم تشییع چه ساعتی در نجف‌آباد برگزار خواهد شد. به این ترتیب عده ای نتوانستند خود را به مراسم در قم برسانند. ما از بسیاری از کسانی که از شهرهای دیگر به قم آمدند، شنیدیم که برخی ماشین های حامل مردم را که از شهرهای مختلف مثل یزد می آمدند، اجازه نداده‌اند که به شهر قم وارد شوند و آنها را برگردانده‌اند.

به هر ترتیب، با این که کمترین همکاری دولتی نبود، تعداد بی‌شماری از مردم در روز کاری برای تشییع آمدند، به طوری که حدود ساعت 9 صبح وقتی که من و احمد آقا، پسر آقای منتظری خواستیم از دفتر خارج شویم، نزدیک بود از فشار جمعیت داخل کوچه دفتر خفه شویم. دو سه نفر از افراد دفتر آمدند به کمک ما و حلقه ای درست کردند تا کمی از فشار جمعیت کاسته شد. با این حال، همان اول کوچه دفتر آقای منتظری، کفش های احمد آقا در لابلای جمعیت از پایش در آمد و عبایش به زمین افتاد و او مجبور شد تمام مسیر را تا حرم بدون کفش بیاید.

از اول خیابان دفتر آیت الله منتظری تا حرم تقریبا یک کیلومتر و نیم مسیر را چنان جمعیت فشرده ای پر کرده بود که داشت از فشار جمعیت قلبمان می ایستاد. موج جمعیت چنان بود که ما در واقع خودمان راه نمی رفتیم، بلکه موج جمعیت ما را گاه به این سو و گاه به سوی دیگر می برد.

از آن جا که باید برای بررسی وضعیت محل خاکسپاری آقای منتظری زودتر خودمان را به حرم می رساندیم، در نزدیکی پل حجتیه با احمد آقا تصمیم گرفتیم از جمعیت خارج شده و از خیابان خلوت تری خود را زودتر به حرم برسانیم. با زحمت خودمان را از جمعیت بیرون کشیدیدم و به خیابان ساحلی رساندیم که نسبت به ورودی حرم موقعیت فرعی دارد. اما آن جا هم حتی جمعیت بسیار زیاد بود و به نظر می رسید برخی که می خواستند زودتر در داخل حرم جا بگیرند، به این خیابان آمده بودند.

وقتی وارد صحن حرم شدیم، تمام صحن پر بود جز یک گوشه آن که برای حضور شخصیت ها به وسیله نرده های فلزی محکمی جدا شده بود. به این شکل وقتی نماز میت شروع شد، اصلا وسط و آخر جمعیت که در خیابان صفائیه بود، نمی دانستند نماز شروع شده یا نه. به هرحال دوستان بعدا برآوردی که از تعداد جمعیت حاضر داشتند، یک تا یک و نیم میلیون بود که در واقع با توجه به همه محدودیت ها، فوق العاده بود.

در روز خاکسپاری با توجه به آنچه من دیدم، دولت همکاری مناسبی با خانوده آیت الله منتظری داشت و برنامه ها تا نزدیک ظهر بدون مشکل انجام شد. چرا در ساعت های بعدی همه چیز تغییر کرد؟

درباره محل دفن، دفتر رهبری همکاری کرد. آقای حجازی و دیگران با آیت الله امینی و مسعودی تماس گرفتند و گفتند که بیت آقای منتظری برای انتخاب محل خاکسپاری آزاد است و ضمنا دو جا را هم پیشنهاد داده بودند. یکی در کنار آرامگاه شهید محمد منتظری و دیگری در کنار آرامگاه شهید مطهری که در قسمت دیگری از صحن حرم است.

در دفتر آقای منتظری هم چند نظر متفاوت وجود داشت که پس از بررسی دوستان از جمله شیخ حسن ابراهیمی، در نهایت قبر شهید محمد انتخاب شد. در این زمینه با توجه به تاکید دفتر رهبری، تولیت حرم به خوبی عمل کرد و همه رضایت داشتند.

اما در اواسط روز ورق برگشت و در جریان تشییع، مردم شعارهای تندی سر دادند که اصلا ما فکر نمی کردیم چنین شود. با این که احمد آقا تاکید کرده بود از دادن شعارهای تند پرهیز شود و به آقای ادیب هم که الان بازداشت شده، گفته بودند که به جمعیت اعلام کند که با مسالمت به مراسم تشییع ادامه دهند. آقای ادیب هم این مطلب را دو سه بار به مردم اعلام کرد. من فکر می کنم خانواده آقای منتظری به سهم خود نقش خود را ایفا کرد و سعی کرد مراسم تشییع به سمت تشنج و شعارهای تند کشیده نشود و این موضع دفتر بود.

پس از پایان مراسم خاکسپاری برخوردهایی رخ داد و نیروهای انتظامی تلاش کردند مردم را متفرق کنند. جزئیات ماجرا چه بود؟

در این وقت نیروهای پلیس دیگر اجازه ندادند جمعیت از حرم به سوی بیت آیت الله منتظری بازگردد و با کتک زدن مردم و شلیک گاز اشک آور، مانع تجمع آنها شدند. حتی مانع ورود زنانی شدند که می خواستند به داخل دفتر بیایند و در بین آنها کسانی که مانتویی بودند، بیشتر تهدید می شدند. این وضعیت تا شب ادامه یافت و گوشه به گوشه مردم تجمع می کردند و شعار می دانند و نیروهای انتظامی هم به آنها حمله می کرد تا متفرقشان کند.

چرا مراسم ترحیم آیت الله منتظری در مسجد اعظم برگزار نشد؟

درباره مراسم عصر باید بگویم که مسجد اعظم را آقای مسعودی، تولیت حرم پیشنهاد کرده بودند که ما هم استقبال کردیم و قرار شد که مراسم برای آقا در آن جا برگزار شود. عصر، ساعت چهار خبر آمد که نیروهای لباس شخصی به مسجد اعظم و صحن حرم رفته و آن جا را پر کرده اند. گفته می شد عکس های آقای منتظری را کنده و به جای آن عکس های رهبری را گذاشته‌اند و پیدا بود که می خواهند نگذارند جلسه، جلسه فاتحه آقای منتظری باشد و قرار است علیه افراد شعار بدهند. این تصور بود که با وجود موافقت تولیت حرم، دست هایی از بالا مصلحت را در برگزاری مراسم مسجد اعظم ندیده است.

این جا بود که بحثی در دفتر میان دوستان شروع شد که چه باید کرد. برخی می گفتند چون از قبل اعلام کرده و مردم را دعوت کرده ایم، باید برویم و برخی دیگر از جمله آقا سعید [منتظری] می گفتند که این مراسم ما نیست و نباید رفت. در نهایت، نظر میانه ای توسط احمد آقا مطرح شد که همه به اتفاق به مسجد برویم و پس از دیدن و بررسی وضعیت، تصمیم بگیریم.

نزدیک 200 نفر پیاده به سمت مسجد اعظم راه افتادیم و وقتی رسیدیم، دیدیم به آن جا لشکرکشی شده و شعارهای تند و تیز مرگ‌بر ولایت فقیه و مرگ‌بر فلانی و فلانی سر می دهند. بگویم که دیدیم جای ما اصلا نیست و در این بین هم من احمد آقا را گم کردم. بعد احمد آقا به من گفت که اصلا نمی شده داخل برود و همه جا را نیروهای دولتی و ارگانی گرفته بودند و برای همین آنها هم مثل ما برگشته بودند.

بعد هم بعضی از اعضای دفتر را دادگاه ویژه روحانیت احضار کرد که چرا احمد آقای منتظری برگشته، که بچه ها جواب داده بودند که او تقصیری نداشت؛ مسجد اعظم که قرار بود محل برگزاری مراسم آقای منتظری باشد دور تا دورش پرشده با عکس های آقای خامنه ای و حتی دو سه تا عکس آقا [منتظری] را هم که دوستان برده بودند، کنده یا پاره کرده بودند. به قول آقا سعید، به جای آقای منتظری مراسم ختم آقای خامنه ای شده بود.

بعد از به هم خوردن مراسم مسجد اعظم چه کردید؟

بعد از این که از حرم برگشتم و رسیدم جلوی دفتر، دیدم کوچه و خیابان های اطراف محاصره است و اجازه نمی دهند کسی وارد بیت شود. عده‌ای آمده بودند پارچه های سیاه و عکس های آقای منتظری را پاره کرده و تابلوی دفتر ایشان را هم کنده بودند. بیت آقای صانعی را هم بی نصیب نگذاشتند و شیشه های آن جا را هم مثل شیشه های دفتر آیت الله منتظری و خانه آقا سعید، شکستند. در این بین فقط اندکی از دوستان و علاقه‌مندان آقای منتظری توانسته بودند به داخل بیت بروند تا مراسم فاتح مختصر و کوچکی در آن جا بگیرند.

آیا فردای خاکسپاری هم درگیری‌ها در اطراف خانه آیت الله منتظری ادامه داشت؟

فردای آن روز خبر آمد که نیروهای بسیج و سایر ارگان ها در میدان روح الله جمع شده اند و قرار است به سمت دفتر و بیت آیت الله منتظری آمده و این جا را تصرف کنند. اما بعد پیامی از شخصی که مرتبط با محافل بالا است رسید که برنامه این افراد برای بیت نیست و تنها قرار است به عنوان حمایت از ولایت به حرم حضرت معصومه بروند.

عصر در دفتر بودیم که دیدیم صدای شعار از دور می آید و انگار جمعیتی در حال نزدیک شدن است. بچه ها درهای دفتر را بستند تا آنها نتوانند وارد شوند. با این که شعارهای تندی علیه آیت الله صانعی و «سران فتنه» و همین طور آقای رفسنجانی دادند، اما این بار از شیشه شکستن خبری نبود و فقط گاه و بیگاه به در لگد می زدند.

چرا به نظر شما از برگزاری مراسم و گردهمایی دیگر مردم برای بزرگداشت آیت‌الله منتظری جلوگیری می‌شود؟

آقایان از شرکت خیره کننده مردم در تشییع پیکر آیت الله منتظری عصبانی هستند و پیش‌بینی هم نمی کردند این تعداد از مردم حضور پیدا کنند. برای همین هم در روزنامه‌هایشان نوشته‌اند که پنج هزار نفر بیشتر در روز دوشنبه نیامده بودند. همین طور شعارهای سر داده شده و همراهی مردم با آن طوری بود که نیروهایی که آورده بودند، همه تحت الشعاع موج جمعیت مردم قرار گرفتند و در آن جمعیت و شعارها محو شدند. مردم در همان لحظه‌های اولیه صبح دوشنبه، بلندگوهای آقایان را گرفتند و خرد کردند و در واقع نگذاشتند مراسم تشییع مصادره شود.

با این حال در روز تشییع به نوعی پیکر آیت الله منتظری توسط خودرویی که خود ارگان‌ها فرستاده بودند ربوده شد و بسیاری از مردم نتوانستند عبور آن را ببینند.

خود آقایان ماشین و راننده برای حمل پیکر به حرم فرستادند و سعی کردند با سرعت تمام آن را به حرم ببرند و به مردم فرصت دیدن تابوت را ندهند. برای همین دعوا میان مردم و راننده ماشین و افراد روی آن پیش آمد. دوستان به من گفتند که مردم سعی کردند با ایستادن رو به روی ماشین، حرکت آن را کند کنند. اما شگردی به کار برده بودند و با پخش گاز فلفل از قسمتی ظاهرا در جلوی ماشین، افراد را کنار می زدند.

برخی از اعضای دفتر می گفتند وقتی به جلوی ماشین می رفتند و به راننده اعتراض می کردند، ناگهان چیزی باعث سوزش گلو و چشم و ایجاد حالت خفگی می شد و مجبور می شدند کنار بروند. به هر صورت، تابوت این مسیر فشرده از جمعیت را تقریبا در یک ربع ساعت طی کرده بود. وقتی ما داخل حرم پیش آقای مسعودی بودیم، خبر آمد که تابوت رسیده و ما متعجب شدیم که چگونه با وجود این جمعیت، پیکر آقای منتظری با سرعت به حرم رسیده است.

وضعیت آیت الله منتظری در چندماه گذشته با توجه به اوضاع عمومی کشور چگونه بود؟

به شدت نگران بودند. دائم غصه می خورد که با رای مردم چنان کردند. در آخرین دیدار با معلمان، جمعی از آنها از آقای منتظری سوال کرده بودند که باید چکار کنیم. ایشان هم گفت «از شما کاری ساخته نیست. رای مردم را مصادره کرده اند و حالا طلبکار هم هستند. اگر بگویی چرا، می گویند تو ضد انقلاب هستی».

ایشان این مطلب را با تاثر زیاد می‌گفت «... چرا با مردم این گونه برخورد می کنند. چرا این همه بیگناه را به زندان انداخته اند. بهترین افراد و مخلصترین مسئولان و کسانی که سال‌ها با رژیم شاه مبارزه کرده بودند و در جمهوری اسلامی خدمات بسیاری داشتند، گرفته اید و زندان کرده اید» بعد هم محاکمه ها و مصاحبه های کذایی باعث رنجش خاطر شدید ایشان شد.

درباره بهزاد نبوی خیلی حرص می خورد و او را با کسانی که هیچ سابقه انقلابی و خدماتی نداشتند مقایسه می کرد. در این مدت پس از انتخابات واقعا حرص خورد، به ویژه که بر موضوع زندان‌ها و محاکمه‌ها خیلی حساسیت داشت و این مسائل قلبش را می‌فشرد.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی