نسخه آرشیو شده

مرضیه مدت‌ها پیش برای من مرده‌ است
از میان متن

  • برای من مخاطب بر اساس گرایش‌های فکری سیاسی اجتماعی‌ام کاراکتری از هنرمند محبوب تصویر می‌شود که در مورد من مرضیه در آن جایگاهی ندارد
موضوع مرتبط

پنج‌شنبه ۲۲ مهر ۱۳۸۹ - ۲۱:۲۶ | کد خبر: 57058

نویسنده وبلاگ دراک در یادداشتی درباره مرگ مرضیه خواننده ایرانی می‌گوید که کمترین انتظار از هنرمند متعهد این است که شرایط سیاسی اجتماعی‌اش را بفهمد.

هنرمند را اگر قرار باشد در جایگاه هنر برای هنر ببینیم -که هیچ مشکلی هم با آن جایگاه ندارم- هنرش را نقد می‌کنیم یا بد است یا دلنشین است یا مثل مرضیه ماندگار و اثر گذار …

اما اگر دید ما از هنر و هنرمند هنر متعهد به مردم باشد. هنری باشد که می خواهد آرمان ها را فریاد بزند به قول شاملو بگوید:
تو خطوط شباهت را تصویر کن : آه وآهن و آهک زنده دود و دروغ ودرد را. که خاموشی تقوای ما نیست.
قضیه کاملا متفاوت است.

به نظر من این هنرمند است که انتخاب می‌کند در کدام دسته از موارد بالا قرار بگیرد و حق هم دارد و هیچ کس را هم نمی‌توان به خاطر عملکرد به هر کدام از این دو شیوه نکوهش کرد.

اما وقتی هنرمندی می‌اید در دسته دوم کارکردش علاوه بر هنر، علاوه بر دلنشینی هنرش، بخش دیگری می‌یابد که شخصیت اوست و اگر نگویم شعار است بسیار سخت است توانائی تمیز بین هنر یکی و شخصیت اجتماعی اخلاقی عملکردی یک نفر. نقد مرضیه نقد همه این هاست. مرضیه کاراکتری دارد متشکل از همه این‌ها.

برای من مخاطب بر اساس گرایش‌های فکری سیاسی اجتماعی‌ام کاراکتری از هنرمند محبوب تصویر می‌شود که در مورد من مرضیه در آن جایگاهی ندارد. نه تنها جایگاهی ندارد که به شدت به عملکردش معترضم.

از دید من نفهمیدن شرایط اجتماعی سیاسی درست و روشن، نديدن تفاوت ميان حزب، گروه و جريان سياسي که دموکراسی و چارچوب و الزاماتش را حتي مبارزه دموکراتيک و اپوزوسيون مبارز را قبول دارد، بر می‌تابد و بر طبق آن عمل مي کند، با نيرويی ايدولوژيک که ترور و خشونت را سرلوحه رفتار و عملکرد خود قرار می‌دهد، حداقل وظيفه هنرمنديست که به خود جرات می‌دهد از اثرگذاری هنر و شخصيت هنري محبوبش در تبليغ گروه‌ها، سازمان‌ها و حتی آرمان‌ها استفاده کند.

به همين دلايل است که مرضيه مدتها پيش لااقل برای من مرده است. مرضيه مرده بود بسيار قبل از امروز…

این مطلب را به اشتراک بگذارید

علویان

بی ادراکی از سرتاپای این متن وزارتی میبارد. قدر و شان مرضیه بیش از آنی است که با خزئبلاتی این چنین کم شود. بهتر است کمی فکر کنی که آیا اصلاٌ مرضیه را میشناختی\nبهتر است اگر حرفی برای گفتن نداریم از نشر مطالب بی ارزش حداقل کوتاه بیاییم.\nدرود بر مرضیه سمبل هنر و مقاومت ایران و ایرانی

علویان | ۰۱ آبان ۱۳۸۹ - ۱۹:۱۲
خرمشهر

جنگ ضد میهنی هشت ساله که اگر آغاز کننده اش خمینی نبود ـ که البته تحریک کننده اش بود ـ ادامه دهنده اش بود. استراتژی ماندگاری جمهوری اسلامی و بهانه ای برای ایجاد جو خفقان و سرکوب بود. و به بهای خون هزاران تن و معلول و آواره شدن بهترین جوانان این مملکت تمام شد. شورای ملی مقاومت که متشکل از گروها ، احزاب و شخصیت ها و در راس همه آنها مجاهدین خلق بود پس از فتح خرمشهر ادامه جنگ را محکوم کرد. پس از سال ۶۱ این جنگ  نه جنگ مردم ایران بلکه جنگ خمینی و رژیمش برای بقا بود. کل اپوزیسیو ن دمکراتیک  تلاش شان را برای توقف جنگ و توقف ماشین سرکوب و جنایت جمهوری اسلامی معطو ف کردند که جنگ در زمان خود بیشترین آسیب به ایران و ایرانی را رقم می زد. خود سردمداران رژیم هم اعتراف می کنند که پس از خرمشهر ادامه جنگ لزومی نداشت مثل این که الان هم خامنه ای بخواهد با کشوری مثل اسراییل یا یک کشور عربی دیگه جنگی رو آغاز کند که من و شما ناخواسته مجبور به شرکت در آن شویم در این شرایط موضع ما چه خواهد بود گول خوردن وایستادن پشت مواضع ضد امپریالیستی یا ناسیونالیستی یا اسلامیستی آقایان ؟ خائن هم جز مسولین وقت جمهوری اسلامی کس دیگر ی نیست واگر قرار باشد کسی به جرم خیانت محاکمه می شد خمینی و رفسنجانی وخامنه ای و موسوی و امثال کروبی و... بودند.

خرمشهر | ۲۵ مهر ۱۳۸۹ - ۰۵:۰۷
ایران

دشمن ایران وایرانی فقط و فقط خمینی بود و هست. صدام حسین که از سال۶۱ ازخاک ایران خارج شد و قرارداد ۱۹۷۵الجزایر را پذیرفت و دنبال صلح و دادن قرامت بود. صدام حسین مرتب می گفت صلح! خمینی بود که برای حفظ حکومت دیکتاتوری مرتب می گفت جنگ! وتنبیه متجاوز و فتح قدس از طریق کربلا! وبه اینگونه خمینی با ادامه ۶ سال جنگ ضد میهنی  ۲ میلیون کشته و ۱میلیون معلول و هزار میلیارد دلارخسارت به خاک ایران تحمیل کرد.\n\nدر سال ۱۳۶۳ در پاریس شورای ملی مقاومت ایران با وزیر امور خارجه عراق بر طبق قراداد ۱۹۷۵ قرارداد صلح امضا کرد. در سال ۱۳۶۵ در پی زد وبند رژیم با فرانسه و اخراج مسعود رجوی از فرانسه، مجاهدین برای تاسیس ارتش آزادیبخش ملی ایران به عراق، به شرط استقلال وعدم مداخله در امور یکدیگر، رفتند. وبا حملات خود به سپاه پاسداران و بسیجیان و ارتش تحت امر خمینی باعث شدند که خمینی جام زهر صلح با صدام حسین را سر بکشد. تاریخ ایران با ستایش از مجاهدین یاد خواهد کرد و گرنه خمینی مرتب می گفت که جنگ را تا بیست سال ادامه خواهد داد.\n\nخمینی برای تدوام استبداد و حفظ حکومتش مایل بود جنگ را تا بیست سال هم که شده ادامه دهد. از سال ۱۹۸۲ که صدام حسین قرارداد ۱۹۷۵را پذیرفت واز خاک ایران خارج شد و اعراب مایل به پرداخت قرامت شدند جنگ نا مشروع و ضد ایرانی شد. از سال ۱۹۸۲ به بعد این خمینی و دولت حاکم برایران بود که متجاوز بود. وظیفه هر ایرانی وطن پرست و آزادیخواه این بود که جلو متجاوز بایستند اگر چه متجاوز ارتش و سپاه ایران باشد. از آنزمان به بعد این صدام حسین است که مشروعیت دارد نه خمینی. بنابرین مقابله مجاهدین با جنگ طلبی خمینی نه تنها باعث افتخار ایرانیان است بلکه مجاهدین با عملیات خود حق بسیار بزرگی بر گردن ملت ایران برای کمک به پایان جنگ دارند. این را تاریخ هم گواهی خواهد داد.\n\nاگر صدام بد بود چگونه در شرايط بعد از صلح اجباري با صدام روبط حسنه پيداكردند؟ نفت عراق كه از طرف امريكا تحريم شده بود را آخوندها ميفروختند. پسر صدام به ايران رفت و آمد ميكرد، طاها ياسين رمضان و طارق عزيز بديدار رفسنجاني و رهبر ميرفتند، عراق هواپيماهاي جنگي و مسافري خود را به ايران ميسپرد و رفسنجانی و خاتمی هر روز برای صدام حسین نامه های برادارانه و عاشقانه می فرستادند.\n\nمگر وقتی خمینی «صلح با صدام مخالف قران است » و «فتح قدس از طریق کربلا» را با جام زهر فرو خورد و با صدام حسین صلح کرد، «صدام یزید کافر» فورا نشد «برادر صدام حسین»!؟\n\nمگر نمایندگان خمینی به بغداد نرفتند و با نمایندگان صدام حسین رو بوسی نکردند؟ خمینی به ایران خیانت کرد که برای حفظ حکومتش جنگ را شش سال ادامه داد و میلونها ایرانی را کشته و معلول کرد و میلیارد ها دلارخسارت به وطن وارد کرد. او بود که خائن بود.

ایران | ۲۵ مهر ۱۳۸۹ - ۰۴:۵۸
Elham

مرضیه عزیز، هنرمند ملی و مردمی که با هنر ارزنده خود همچون سلاحی تیز و برنده در مقابل رژیم ضد زن و ضد هنر ایستاد، از میان ما رفت. او تا جاودان در دل تاریخ مردم ایران خواهد ماند.

Elham | ۲۵ مهر ۱۳۸۹ - ۰۱:۰۴
دکتر محمد علی مهرآسا

بر عکس نظر کینه توزانه ی شما، مرضیّه اکنون نیز نمرده است و همچنان زنده است. تا موزیک هست و تا گوشها می شنوند، هنرمدان آواز زنده اند. مرضیه نیز زنده است و زنده می ماند.

دکتر محمد علی مهرآسا | ۲۴ مهر ۱۳۸۹ - ۱۸:۰۲
نوید

این یه دید دوگانه نسبت به جنگه. اگر جنگ رو دفاع از “میهن” میدونید بنابراین باید مدافعان میهن (که شامل خیلی از پاسدار بسیجیهای امروزی میشه) رو برای این فداکاری و این عمل ارزشمند (دفاع از میهن رو عرض میکنم) مورد احترام بدونید (نمونه اش همین سردار مشفق یا همون صدرالاسلام که از روز اول در جنگ شرکت داشت). بعد میرسیم به نظر شما در مورد برادران و پسرخاله ها و پسرعموهایی که برای عدم شرکت در این دفاع میهنی یا خودشون رو کشتن که به دانشگاه برن بلکه جنگ تو این چند سال تموم بشه یا به هروسیله ای به خارج فرار کردند. واقعا نظر شما در مورد این افراد چیه؟ خائنین به وطن؟\nحالا فرض بگیریم که شما خائنین رو فقط در چارچوب جنگندگان مسلح و همدستان عراقیان در زمان جنگ بدونید. پس این وسط تکلیف بختیار و کردها و هزاران هزار فراری دیگه که به انواع و اقسام حالتها با اون حکومت همکاری کردن چی میشه؟\nبرفرض که آمریکا به ایران حمله کنه. وظیفه ایرانیان ساکن آمریکا چیه؟ خرابکاری در پشت خطوط دشمن؟ وظیفه ما داخل کشوریها چیه؟ دفاع از میهن؟\nشما رو نمیدونم ولی اگر جنگی بشه من اون رو جنگ خودم نمیدونم. همونطور که اگر در زمان جنگ صدام-خمینی هم بودم اون رو جنگ خودم نمیدونستم و به هیچ عنوان در اون شرکت نمیکردم. سهله که حتی با تمام وجودم سعی در تموم شدن اون جنگ میکردم.\nیه طرف جنگ داشته صلح میخواسته یه طرف دیگه هم به هیچ چیز جز فتح دیگری فکر نمیکرده، دفاع از میهن و اسلام هم (بیائید بی تعارف باشیم) همش مزخرفه. خودتون رو گول نزنید\nیه مطلب دیگه بگم و برم. تو این گروهها فقط فدائیها  (اکثریتیها) و توده ایها بودن که از این جنگ حمایت کردن و همه امکاناتشون رو در اختیار کوره آدم سوزی جنگ خمینی-صدام گذاشتند، آیا هیچ کدومتون بابت اینکار ازشون به خوبی یاد کرده اید؟

نوید | ۲۴ مهر ۱۳۸۹ - ۱۴:۴۸
piruz

کشیدن سختی و پاکدلی و خوش سگالی و هم از این در را نمیتوان پایه ی درستی‌ سنجش خواند و نمایاند. “من بسیار سختی کشیده‌ام پس آن چه میگویم باید درست باشد و پذیرفته شود”! بی‌ خیال مجاهدین و دیروز و امروز! خانه از پایبست ویران است! دوست رنج کشیده، بدبختی و سیاه روزی ما از اسلام و مسلمانان است!دین باوری چیزی جز به بند کشیدن اندیشه نیست. آن احمقی که هر روز پیشانی به خاک الله می‌ساید خود را پست و دون مزخرفات یک مغز بیمار می‌کند که دشمن ایران و ایرانی‌ بود. من به شما پیشنهاد می‌کنم دو قرن سکوت زرین کوب را بخوانید. کتاب تاردییو را درباره‌ی مانی بخوانید: ببینید نماز و روزه از کجا درون دین اسلام آمد: نه از الله! دین باوری فرار از آزادی است. اسلام گروی، افزوده بر این، خیانت به ایران است.

piruz | ۲۴ مهر ۱۳۸۹ - ۰۶:۲۹
علیرضا

مرضیه، با پیوستنش به خائنین به ایران و ایرانی، مرثیه ای شد در هنر ایران زمین. سازمان مجاهدین خلق یا بعبارتی دیگر، فرقۀ قاتلین خلق، مایۀ ننگ هر ایرانیست. اینان سمبل خیانت، وطن فروشی، مزدوری، خباثت و ترور هستند. پیوستن هنرمندی همچون مرضیه به این فرقۀ خونریز، شرکت و تایید جنایات آنهاست. مرضیه (علیرغم احترام به هنرش)، با این همراهی شرم آور، مرثیه ای در هنر ایران زمین شد.

علیرضا | ۲۴ مهر ۱۳۸۹ - ۰۴:۰۲
علی

مجاهدین خلق هیچوقت جایی در بین ملت ایران نداشته و ندارند اونها هم به اندازه رژیم خائن آخوندی خائن هستند و اگر دستشون به ایران برسه همپای آخوندها ایران را به یغما خواهند برد.

علی | ۲۴ مهر ۱۳۸۹ - ۰۲:۴۸
بابک

پیروز خان، وطن یا میهن یک معنی‌ میده، من اهل جنوب هستم و فارسی زبان ما نیست. از جنایات این رژیم یا اون رژیم هم دفاع نمیکنم که بر همه واضح هست این جنایات. اما جنایات اینها عذری برای جنایاتی که مجاهدین کردن نمی‌شه. من اهل خرمشهرم. همون جایی که ۳ سال زیر چکمه عراقیها بود. من عاشق وطنم، یا همون میهن فارسها، و خودم را یک ایرانی‌ میشناسم. الان بد از ۲۰ سال هنوز خرمشهر همون یادگاری ویرانه جنگ است پس دل ما از دل خیلی‌‌ها پرتره اما یک وجب از خاکم رو یا حتی یک نفر ازهم میهنانم رو به هم نژاد‌های خودم در انور مرزهای ایران عزیزم نمیفروشم. اگر بیشتر بخوای بدونی، ۹ سال اسیر بودم. خوش خدمتیهای این عزیزان را در زندانهای عراق به چشم خودم دیدم. از شناسایی فرماندهان، چه سپاهی چه ارتشی در عراق تا پرتاب کورکورانه خمپاره تو تهران به اسم کشتن ماموران دجال حکومت. من ترور لاجوردی رو به چشم دیدم. از خوشحالی تو پوستم نگنجیدم. اما کشته شدن ۲ تا بچه معصوم پشت پارک ارم توسط خمپاره این گروه را هم دیدم. عزیز، مجاهدین بعد از موسی خیابانی و اشرف دیگه مجاهد نبودند. مجاهدین آنهایی بودند که تا آخرین نفسشون تو خود کشور از آرمانهیشان دفاع کردند. اگر خاطرات خود مرضیه را بخونید یا حتا ویدئو آن را در سایت Youtube ببینین متوجه میشید که مرضیه چطوری مجاهد معرفی‌ شد. این نوشته هم که توسط این دوست عزیزمون داراک به رشته تحریر در آماده نشان کم بودن اطلاعات و تعصب سیستماتیک ما ایرانیهاست.

بابک | ۲۴ مهر ۱۳۸۹ - ۰۲:۲۶
piruz

خائن به ایران کسی‌ است که سوی شیخ نوری پلید را می‌گیرد در برابر ستار خان، سوی کاشانی پلید را می‌گیرد در برابر مصدق، سوی خمینی پلید ر می‌گیرد در برابر مبارزان... خائن تر از این آن بی‌ فرهنگی‌ است که از روی ترس و نه آگاهی‌ و سبک مغزی، وانمود می‌کند که محمد و اسلام تبهکار که جز بدبختی برای ایران نیاوردند، از ناف ایران هستند. پستی از این بالاتر نیست. چرا یکی‌ دو کتاب تاریخ نمیخوانید؟ زرینکوب را، برای نمونه؟ هر کس که توان خواندن داشته باشد و مزخرفات بی‌ پایه ی کسانی‌ چون مطهری احمق بی‌ سواد را بلغور کند هم پست است و هم خائن. یا میشود مسلمان بود یا ایرانی‌! بیهوده دست و پا نزنید! خمینی و همه ی کسانی‌ که این سی‌ و اندی سال بر سر کار بوده‌اند هزار برابر از مجاهدین خائن تر هستند. حکومت مستضعفین که قرآن پلید سنگش را به سینه میزند همین است که می‌بینید: سر کردگی اوباش بی‌ سر و پا و نابودی میهن! ایران هر بدبختی که در این ۱۴۰۰ سال کشیده از دست اسلام و مسلمان بازی بوده. بابک خان، ایران میهن ماست و نه “وطن”!

piruz | ۲۴ مهر ۱۳۸۹ - ۰۰:۲۱
بابک

در جواب جناب بهزاد، بهتر است که نه کسی‌ را گول بزنیم و نه خودمان را. مجاهدین بخاطر وطن فروشی مورد نفرت اکثر مردم ایران هستند. دنبال دلیل دیگری نگردیم که همه دلایل در همین یک دلیل میگنجند. هر بینش سیاسی در یک محدوده معنی‌ پیدا میکند به نام وطن. این نام در زمان جنگ معنی مهمتری دارد.

بابک | ۲۳ مهر ۱۳۸۹ - ۲۱:۵۴
حسین نقاشی

در پاسخ به بهزاد!\nببین آقای محترم اپوزیسیون بودن که فقط و به تنهایی ارزش نیست.وقتی گروهی در هنگامه جنگ ایران با عراق-کاری ندارم که ادامه جنگ درست بوده یا نبوده،در هر حال ایران با عراق در جنگ بود-در سال 65 به عراق می آید و بازوی اطلاعاتی دشمن ایران می شود.\nوقتی در یک نسل کشی روشن از کردها و شیعیان عراق با صدام همراه می شود.وقتی به نام انقلابی گری دست به ترور و آدم کشی میزند.وقتی در درون سازمانش دست به تصفیه های آنچنانی و خونین-منظورو در پایگاه اشرف است نه تصفیه های پیش از انقلاب-این مجموعه سفاک و پلید نیست؟!\nشما یا از منافقین هستید یا کم خرد که از چنین مجموعه ای حمایت میکنید!!!

حسین نقاشی | ۲۳ مهر ۱۳۸۹ - ۰۸:۲۸
بهزاد

مجاهدین خلق ، جدی ترین مخالف حکومت آخوندی بودند . در روزهائی که حزب توده در خدمت جمهوری اسلامی بود و در این راه حتی آدم فروشی می کرد و راهکارهای ماندن در حکومت را به آخوندها تقدیم می کرد و اکثریت فدائیان خلق ( در مقابل گروه کم تعداد اقلیت ) با افتخار و به دنبال حزب توده ، با حکومت “ضد امپریالیستی” خمینی کنار آمده بود مستقیما رو در روی خمینی ایستاد و شعار”خمینی بت شکن ، بت بزرگو بشکن” را سر داد. این گروه بعدا سیاستهائی اتخاذ کرد که گروهی آن را نمی پسندند اما در زمانی که بانو مرضیه به آنان پیوست - و هنز هم - تنها گروه منسجم اپوزیسیون خواستار نابودی حکومت اسلامی است و به دنبال حکومت ولایت فقیه با برخی اصلاحات یا دوران طلائی امام راحل یا اجرای بدون تنازل قانون اساسی و این قبیل اراجیف نیست. تصمیم بانو مرضیه در زمان خودش تصمیمی از سر وطن دوستی و ازاداندیشی بود.\nاما زهر تبلیغات آخوندها با استفاده از کلمات ” گروهگ” ، “منافقین” و ... متاسفانه در ذهن گروهی از مردم رسوخ کرده و بدون آن که بدانند چرا از مجاهدین خلق خوششان نمی آید.\nاین نوشته هم متنی سخیف و سطحی و ناشی از ذهنی اسیر القائات جمهوری اسلامی است ، شاید بی آن که خود بداند.

بهزاد | ۲۳ مهر ۱۳۸۹ - ۰۰:۲۳
جمشید

مرضیه هرگز خاموش نماند. حیف شاملو که شما از او نقل قول آورده اید.از این منظر تنگ نظرانه شما شاید کسان بسیاری وقت هاست که خاموشند.و مرضیه هرگز خاموش نخواهد ماند.

جمشید | ۲۲ مهر ۱۳۸۹ - ۲۳:۲۶
mamad

برو بابا

mamad | ۲۲ مهر ۱۳۸۹ - ۲۲:۵۷
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی