شادی صدر، حقوقدان و فعال جنبش زنان در یادداشتی که در سایت «زنان و قوانین در جامعه مسلمان» منتشر کرده، به شیوه دوگانه برخورد نهادهای حقوق بشری با مساله حجاب در ایران و بلژیک انتقاد کرده است.
بحث حجاب زنان، به مثابه یک بحث چند لایه، سالهاست که به یکی از موضوعات ثابت، نه تنها در جوامع مسلمان که حتی در دنیای غرب بدل شده است.
در هفته آخر آوریل، دو بحث همزمان در مورد حجاب، در دو نقطه متفاوت جهان بالا گرفت. در بلژیک، پارلمان داشت پیشنهاد مربوط به ممنوعیت استفاده از برقع (نقاب) را در فضاهای عمومی به رای میگذاشت و در ایران، مسئولان حکومتی اعلام کردند که قصد اجرای راهکارهای گسترش فرهنگ عفاف و حجاب را دارند.
براساس قانون منع استفاده از برقع، اگر زنی در کشور بلژیک تمام بدن (شامل صورت) اش را بپوشاند، 15 تا 25 یورو جریمه خواهد شد یا یک تا هفت روز به زندان خواهد رفت.
از آن سو در ایران براساس راهکارهای گسترش فرهنگ عفاف و حجاب، تمام دستگاههای دولتی موظف شدهاند محدودیتهای تازهتر و بیشتری را درباره حجاب زنان و جداسازی جنسیتی در فضاهای عمومی اجرا کنند.
عفو بینالملل در بیانیهای، خواستار عدم تصویب قانون ممنوعیت استفاده از برقع در فضاهای عمومی در بلژیک شد و آن را تجاوز به حقوق بینالملل خواند. در بخشی از این بیانیه آمده است: «ممنوعیت کلی پوشاندن تمام صورت میتواند به نقض حق ابراز عقیده و مذهب زنانی که نقاب را برای بیان هویت یا عقایدشان انتخاب می کنند بینجامد.»
دیدهبان حقوق بشر نیز در بیانیه مشابهی، ضمن بیان خواست عدم تصویب این قانون، این چنین موضعگیری میکند: این مصوبه حقوق کسانی را که پوشیدن حجاب را انتخاب میکنند نقض میکند و هیچ کمکی به کسانی که مجبور به پوشیدن حجاب میشوند نمیکند.
هیچ یک از این دو سازمان حقوق بشری بزرگ، تاکنون هیچ واکنشی به تشدید سرکوب علیه زنان در ایران به دلیل حجاب اجباری نشان ندادهاند.
در این یادداشت کوتاه قصد نقد فمینیستی بیانیههای عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر را ندارم، همچنین نمیخواهم به این بحث مفصل وارد شوم که آیا نقاب، همان حجاب است یا با آن تفاوت دارد؟ آیا نقاب، یک نوع لباس است که استفاده از آن مشمول حق آزادی پوشش شود؟ و...
در اینجا تنها میخواهم نگاه دقیقتری داشته باشم درباره نحوه برخورد این دو سازمان حقوق بشری بر قانونگذاری در مورد حجاب در دو کشور مختلف، بلژیک و ایران.
همانگونه که حق آزادی انتخاب حجاب به عنوان پوشش وجود دارد، حق آزادی بیحجاب بودن نیز بخشی از حق آزادی پوشش است. همانطور که حق آزادی بیان عقاید مذهبی باید به رسمیت شناخته شود، حق ابراز نکردن اعتقادات مذهبی نیز باید به رسمیت شناخته شود، همانطور که حق آزادی اعمال عقاید مذهبی محترم است، حق آزادی عدم اجرای دستورات مذهبی نیز باید محترم شناخته شود.
اما در ایران، از فردای به قدرت رسیدن مذهبیها در بهمن 1357، با اعلام دستور حجاب اجباری، حق زنان برای انتخاب آزادانه نوع پوشش خود و حق زنان غیر مسلمان یا زنان غیرمذهبی برای ابراز اعتقادات غیر مذهبی و یا عدم اجرای آنها، به مدت 31 سال، نقض شده است.
طرح تازه دولت، در واقع دور جدیدی از سرکوب و اعمال فشار بر زنان در خیابانها، محلهای کار، دانشگاهها و مدرسهها، ورزشگاهها و سایر فضاهای عمومی را آغاز میکند. به این ترتیب حقوق اولیه زنان ایرانی که نیمی از جمعیت 70 میلیون نفری را شامل میشوند، بهعنوان بشر نقض میشود بی آن که سازمانهای بزرگ حقوق بشری نگرانی خود را در مورد آن ابراز کنند یا بیانیهای در مورد آن صادر کنند. در حالی که همین سازمانها، به فوریت و با حرارت فراوان، درباره قانونگذاری راجع به نقاب زنان مسلمان در بلژیک، که تنها مساله 25 تا 30 زن است، مخالفت خود را اعلام می کنند.
وقتی از حقوق بشر حرف میزنیم، از حقوق جهانی، استثنا ناپذیر و غیرقابل اولویت بندی همه بشریت صحبت میکنیم. اما به نظر میرسد عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر، به اصول دیگری برای واکنش نشان دادن یا ندادن، در مورد مساله اجبار برداشتن نقاب در بلژیک و مساله اجبار گذاشتن حجاب در ایران معتقدند.
به نظر میرسد زمان آن رسیده که این دو سازمان حقوق بشری صریحا موضع خود را در مورد موضوع تشدید سیاستهای سرکوب در مورد حجاب اجباری در ایران اعلام کنند.
در غیر این صورت آنها تا همیشه یک توضیح به زنان ایرانی بدهکار خواهند بود: اینکه چرا به سادگی، مسئله اجبار حجاب برای میلیونها زن ایرانی و سرکوب، تحقیر و تعقیب آنان را نه به دلیل اینکه حجاب ندارند بلکه تنها به دلیل اینکه شکل روسری و مانتویشان کمی با معیارهای اعلام شده توسط جمهوری اسلامی متفاوت است، بیاهمیت و فاقد اولویت دانستهاند؟
در دیدگاه این دو سازمان چه فرقی میان زنان مسلمانی که در بلژیک میخواهند نقاب بزنند با زنان غیرمذهبی در ایران که میخواهند حجاب نداشته باشند وجود دارد؟ و شاید بهتر است بپرسیم: چه فرقی میان ایران و بلژیک وجود دارد؟ آیا صرف شهروند کشوری چون ایران بودن، اهمیت نقض حقوق اولیه بشری را پایینتر میآورد؟
خانم شادي صدر شما دارين مغلته ميکني
اگه شما در بانک
يا ادراه رانندگي در بلژيک کار کني
آيا ميتوني کسي که برقعه داره
بدون ديدن صورتش کمک کني نميتوني
اگه اين کارو کني از کار اخراجت ميکننون
ممنوعیت استفاده از برقع نقاب
يک پوشش عهد عصر عجري هس
بحث در اینجا مربوط به هست و نیست است نه وضعیت پیشین و کنونی کشورها که چه قانونی دارند یا می خواهند داشته باشند. به همان اندازه که برقع داشتن مربوط به آزادی زن بلژیکی است به همان اندازه هم نخواستن حجاب سهم فردی دیگر از آزادی چه در ایران و چه در هر کشور دیگری است. پاک کردن صورت مسئله ما را به جایی نمی رساند!
به هر حال طبق قوانین بلژیک پوشیدن برقع ممنوع است (این قانون را نمایندگان مردم اونجا تصویب کرده اند) از این جهت برای هر کسی که آنجا هست باید رعایت بشه. موضوع هم مختص مهاجرها و مسلمانان نیست، شامل حال همه افراد جامعه شان میشود. البته اگه این قانون را بخواهند فقط درباره مسلمانان اجرا کنند این تبعیض میشود. مثلا اگه یک راهبه آزاد باشه هر جور لباس بپوشه و جریمه نشه ولی یه مسلمان جریمه بشه این تبعیض هستش.
تو ایران هم این یک قانونه، و نمایندگان اونجا تصویب کرده اند. پس اونجا هم لازم الاجرا هست.
در هر دو مورد این سازمانهای حقوق بشری بیجا دارند دخالت میکنند.
از دید هر دو کشور، داشتن و نداشتن حجاب یک نوع تهدید برای جامعه شان محسوب می شود. اینطور نیست که در بلژیک بحث ایدئولوژی مطرح نباشه. منتها ایدئولوژی اونها لزوما دین نیست. بنای این کشورها بر اساس مصرف بیشتر و تشویق مردم به مصرف گرایی گذاشته شده. و خب طبیعی هست که حجاب یک نوع تهدید در مقابل مصرف گرایی هست. این موج ضد اسلام گرایی هم که در غرب راه افتاده پیش از آنکه بحث های تروریستی یا دینی و اعتقادی را داشته باشد بیشتر ریشه در مسایل اقتصادی دارد. البته برای تهییج مردم ظاهر امنیتی به آن داده اند.
از اون طرف هم البته مسئله و دغدغه مسوولان فعلی ج.ا. البته واقعا حجاب نیست. این هم یک نوع بازی برای سرگرم نگهداشتن جامعه شان میباشد.
اما نهایتا آنچه که واقعا مهم است این است که اگر ما موافق یا مخالف حجاب یا بی حجابی هستیم، آویزون این سازمان و آن سازمان نشویم. بحث اصلی را شفاف مطرح کنیم. بالاخره به لحاظ اجتماعی آیا حجاب مفید است یا مضر. و بالعکس.
به نظر من این دوتا که می گین هیچ ربطی نداره چون چیزی در قانون کشور ما در حال عوض شدن نیست. این قانون وجود داره گاهی سفت می شه گاهی شل می شه. ولی در کشور های اروپایی این قانون منع برقع تاکنون نبوده و الان داره این قانون به صورت رسمی تغییر میکنه. برای هر تغییر سیاست جزیی که نمی شه سازمان ملل بیانیه بده.
فرق اش اینست که حجاب نداشتن، حالتی ست خنثی و بیطرف، و اگر آنرا سمبلِ چیزی هم بدانیم، آنگاه سمبلِ آزادیِ لااقل ظاهریِ زنان است؛ ولی حجاب، آن هم نقاب، سمبلِ یک حالت یا ایدئولوژی، آنهم از نوعِ افراطی و “خطرناک” و زن-ستیزِ آن است.
امضاء (قابلِ توجه خانمِ صدر) : یک مرد