سمیه توحیدلو، نویسنده وبلاگ بر ساحل سلامت، اعتقاد دارد پذیرش حضور جماعت زیاد غیر روزهدار در جامعه و احترام به آنان است که احترام ماه روزه و رمضان را افزون خواهد کرد.
چند روزی نیست که از ماه رمضان گذشته، اما عکس العملهای مختلفی نسبت به محدودیتهای اجتماعی غیره روزهداران در فضای مجازی در جریان است. تا به اینجا این بحثها به نظر نکته جدیدی نداشتند جز همان حرف همیشگی که حاکمیت نباید با اجبار از افراد بخواهد که روزهدار باشند.
حرف از ممنوعیتها و محدودیتها نه در ملا عام که در محل کار هم بسیار شده و اینکه برخی حتی بدون شکستن حرمت! ماه روزه، باز هم امکان هیچ انتخابی جز انتخاب روزهداری ندارند، حال آنکه تعداد روزهداران در روزهای کشدار و گرم تابستان به نظر کمتر از همیشه میرسد.
همه نکات بالا را میشد از کنارشان گذشت. اما خبری که در روز گذشته با آب و تاب در خبرگزاریها نقل شد اخراج یک بازیکن فوتبال به دلیل روزهخواری بوده است. به زعم من فوتبالیستی که در گرمای هوا حاضر به تمرینات فوتبال میشود، طبیعی است که در کنار زمین مثلا آب بخورد. اگر باشگاهی تا این حد دنبال کار تبلیغی - مذهبی است، بهجای اخراج یک بازیکن شایستهتر است زمان تمریناتش را در زمان روزهداری قرار ندهد تا احترام لازم را حفظ کرده باشد و گرنه به نظر نمیرسد حتی برای کسانی که حرمت روزهخواری در ملا عام را باور دارند نیز روزهخواری یک فوتبالیست چندان چیز عجیبی باشد.
یادم میآید قبل از ماه رمضان یکی از کشورهای اسلامی که گویا با این مسئله معضلی داشته، فتوایی را منتشر کرده بود که فوتبال از مشاغلی است که امکان روزهخواری را به بازیگرش میدهد و از نظر شرعی هم اشکالی ندارد.
نکته اصلیام از طرح موضوع چیز دیگری است. حاکمیت سالهاست که در ماه روزه دستورالعملهای خاص خودش را دارد. تخطی از دستورالعملها هم شامل جریمههای گزافی شده است.
اول هر ماه همیشه یک بیانیه و دستورالعمل از نیروهای انتظامی صادر میشود و موارد را گوشزد میکند. همیشه این دستورالعملها و تعقیب و گریزهای جستوجوگرانه حاکمیت درباره روزه و نماز مردم برایم آزاردهنده بوده است.
اگر جامعهای اسلامی است و سالهای سال آموزش اسلامی را به نوجوانان و جوانانش را از مهمترین وظایف خود میداند، دیگر نمیتواند درباره حد و حدود دینداری افراد هم نظر بدهد. روزه و نماز و دیگر مناسک مذهبی جزو امور کاملا شخصی افراد به حساب میآیند.
در هیچ کجای تعالیم دینی هم ندیدهام تجسس و اجبار به عمل به فرایض را تشویق کرده باشد. این طبیعی است که حتی در یک جامعه به اصطلاح دینی هم عدهای در ماه روزه انتخاب دیگری جز روزهداری داشته باشند.
با این شتابی که از روزهخواری ماههای رمضان میبینیم، دیر یا زود کثرت جمعیت غیر روزهدار، حاکمیت را مجبور به پذیرش حق و حقوق آنها خواهد کرد، اما به نظر میرسد، میشود با یک تعامل درست و غیر افراطی مانع از درغلطیدن در سویه تفریطی ماجرا شد.
من به عنوان یک روزهدار که ماه روزه برایم از ماههای عزیز سال است، نمیتوانم راضی باشم که دیگرانی با گزینشهای دیگر مورد تعقیب و پیگرد روزهخواری قرار گیرند یا مثلا کار خود را بهخاطر آن از دست دهند. به عنوان یک مومن فرائض اسلامی - البته اگر خدا بخواهد - شاید حرمت این ماه را در جامعهای اسلامی به بسته بودن ظاهری رستورانها و برخی مراکزی از این دست ببینم و برایم طبیعی باشد که در این ماه، به احترام، تبلیغات غذایی به بعد از افطار موکول شود، اما برایم پذیرفته نیست که کسی که کارش در خیابان است، کسی که به هر دلیلی نخواسته یا نتوانسته است روزه دار این ماه باشد با تجسس یا بی تجسس تحت تعقیب دستگاههای مختلف بهخاطر روزهخواری قرار گیرد.
اگر قرار باشد حق روزه نگرفتن را برای دیگران به رسمیت نشناسیم، به زودی حق روزهداری ما هم زیر سوال میرود. ماجرای علی کریمی و عکسالعملهای پیرامون آن یک زنگ خطر است. این زنگ خطر را حاکمیت برای غیر مومنان به ماه روزه به صدا درنیاورده است. این ماجرا اتفاقا زنگ خطری است برای حاکمیت که قرار است تا کجا در انتخابهای فردی افراد دخالت کند.
این ماجرای پرهیز از روزهخواری در ملا عام وقتی میشود یک کنش احترام آمیز در مقابل روزه داران تفسیر شود که دیگر اجباری برای این احترام و جریمهای برای فرار از آن وجود نداشته باشد. پذیرش حضور جماعت زیاد غیر روزهدار در جامعه و احترام به آنان است که احترام ماه روزه و رمضان را افزون خواهد کرد.