براساس گزارشهای محرمانه اطلاعاتی- نظامی آمریکا، ایران به طور پنهانی طالبان را مجهز کرده و آموزش میدهد و حتی برای کشتن سربازان و مقامهای افغان، پاداش داده است. اما گاردین مینویسد هیجیک از این اسناد به تنهایی قابلاثبات نیستند.
براساس گزارشهای محرمانه اطلاعاتی- نظامی آمریکا،
ایران به طور پنهانی طالبان را مجهز کرده و آموزش میدهد و حتی برای کشتن سربازان و مقامهای افغان، پاداش داده است. اما گاردین مینویسد هیجیک از این اسناد به تنهایی قابلاثبات نیستند.این اسناد که به شکلی غیرمنتظره از سفارت آمریکا در افغانستان به وبسایت ویکیلیکز درز پیدا کرده و این وبسایت آنها را منتشر کرده است. وبسایت ویکیلیکز مشخصا اسناد محرمانهای که درستی خود این اسناد تایید شده باشد را بدون هماهنگی با دولتها منتشر میکند.
روزنامه انگلیسی گاردین در گزارشی به بررسی برخی از این اسناد تازهمنتشرشده پرداخته است و نوشته است که بیشتر این گزارشها دادههای خام اطلاعاتی هستند که از سوی جاسوسان افغان یا کسانی که برای دادن اطلاعات، پول دریافت کردهاند فراهم شدهاند و هیچکدام به تنهایی قابل اثبات نیستند.
به نظر گاردین حتی اگر این ادعاها دقیق و درست باشند روشن نیست که آیا فعالیتهای صورت گرفته از سوی ایرانیها، با اطلاع دولت جمهوری اسلامی بوده است یا صرفا کار عناصری در نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که از نظر ایدئولوژیک به طالبان نزدیکند و یا از سوی قاچاقچیان اسلحه یا باندهای مجرمان صورت گرفتهاند.
ایران در گذشته بارها هر گونه اتهامی در این زمینه را رد کرده و همواره حضور نیروهای غربی را عامل بیثباتی اوضاع در افغانستان خوانده است.
شروع دخالت بیشتر ایران در افغانستان از سال 2004
تلگرامهای دیپلماتیک محرمانه منتشر شده از سوی سفارت آمریکا در کابل، که در بردارنده یادداشتهای جنگی است، نشان از نگرانی زیاد مقامات آمریکایی در باره نفوذ سیاسی در حال رشد ایران در افغانستان دارد.
اگر این یادداشتها واقعیت داشته باشند درگیرشدن ایران در افغانستان از سال 2004، درست در بحبوحه کشتار زیاد نظامیان و غیرنظامیان در این کشور و بیشترشدن خشونتها، گستردهتر شده است.
یکی از این اسناد به طور خاص نشان میدهد که رهبران طالبان و مقامات قبلی دولت طالبان که در سال 2001 سرنگون شدند، در حال طراحی حملاتی در مناطقی از استانهای هلمند و اروزگان هستند.
در این گزارش آمده است که این گروه، که شامل هشت رهبر اصلی و هفت نگهبان آنهاست، در ایران ساکنند و برای استخدام سرباز به افغانستان سفر میکنند و قرار است به سازمانهای غیردولتی و دولت افغانستان حمله کنند.
در ادامه سند آمده است که اگر این گروه در حملات خود موفق شوند، شروع به حمله به نیروهای آمریکایی خواهند کرد.
این گزارش همچنین ادعا میکند که دولت ایران به هر یک از اعضای گروه قول داده که در قبال کشتن هر سرباز افغان، 100 هزار روپیه (معادل 1740 دلار) و برای کشتن هر مقام دولتی افغان 200 هزار روپیه (معادل 3481 دلار) پرداخت کند.
کمک مالی ایران به گروههای طرفدار طالبان
در سند دیگری که مربوط به ژانویه سال 2005 است آمده است که سپاه پاسداران ایران 10 میلیون افغانی (معادل 212 هزار دلار) به مکانی در مرز ایران رسانده است. این پول سپس به یک اتومبیل تویوتا مدل 1990 که چهار عضو گروه حزب اسلامی گلبدین حکمتیار در آن حضور داشتهاند، منتقل شده و به طور پنهانی همراه با مواد غذایی به محلی ناشناس جا به جا شده است.
در گزارش دیگری مربوط به ماه ژوئن 2006 آمده است که دو نفر از مقامات دستگاههای جاسوسی ایران که پیشتر هم در کابل دیده شده بودند، با هویتهای افغانی به روستای سیاهگرد در استان پروان وارد شده اند.
براساس این سند، این افراد موظف بودند تا مردم محلی را به انجام تبلیغاتی علیه دستاندرکاران دولتی و اعضای نیروهای متحد خارجی تحریک کنند و در ادامه آمده است که این دو به طالبان در اجرای حملات تروریستی، به خصوص علیه نیروهای آمریکایی، کمک کردهاند.
به گزارش گاردین هیچ شواهدی برای اثبات این حملات در اسناد موجود نیست.
وجود یک پایگاه آموزشی «مهم» در بیرجند
در این سند همچنین ادعا میشود که یک پایگاه مهم نظامی در بیرجند، مرکز استان خراسان جنوبی، وجود دارد که به آموزش اعضای طالبان و گروه حکمتیار مشغول است.
روزنامه گاردین مینویسد که این اولین بار نیست که ایران به چنین اعمالی متهم میشود.
مثلا در ماه مه 2006 گزارشی منتشر شد که ادعا می کرد افراد وابسته به حکمتیار در حال تجهیز اتومبیلهایی هستند که از پاکستان و ایران خریداری شدهاند.
در گزارش دیگری از اسناد جدید منتشره به کمک ایران به درمان رهبران و اعضای طالبان که در جنگ زخمی شدهاند اشاره شده است.
یک سند در این زمینه، که مربوط به سپتامبر 2005 است، فهرستی از اعضای فرماندهان طالبان را که در مشهد گردآمده بودند را نشان میدهد که احتمالادر حال طراحی برنامه حملات آینده هستند.
بنا بر گزارش گاردین هیچ مدرکی برای اثبات این ادعا هم وجود ندارد.
در یکی از جدیدترین این گزارشها که مربوط به ماه مارس 2009 است آمده است که یک گروه شامل بیش از 100 افغان و طالبانهای غیر افغانی از جمله 15 جنگنده چچنی به قصد برپایی حملات انتحاری از ایران به افغانستان رفتهاند.
ژنرال استانلی مککریستال، فرمانده وقت نظامی ناتو و آمریکا در افغانستان، در ماه مه همان سال در سخنانی به آموزش مخالفان در ایران اشاره کرده بود.
بر اساس این اسناد منتشر شده حتی ایران برنامه داشته تا در داخل چای مقامات دولت افغانستان سم بریزد و هدف این ترورها ایجاد ناآرامی سیاسی در استانهای تقریبا آرام شمال افغانستان بوده است.
اسناد منتشره، ارزیابی رسمی آمریکاییها است
گاردین ادعا میکند که این اسناد محرمانه، بیشتر از اینکه دادههای اطلاعاتی خام باشند، نشاندهنده ارزیابی رسمی آمریکاییها در نشستهای مقاماتشان در سطح بالا است.
یک تلگرام از سوی منبعی محرمانه به سفارت آمریکا در کابل در ماه مه سال 2007 فرستاده شده که میگوید «در طی چند ماه گذشته ایران گامهایی برای توسعه و عمقبخشیدن به نفوذ خود کرده است.»
در پایان این گزارش، گاردین به اطلاعاتی «غیر جنگی» مربوط به آوریل 2007 اشاره میکند که همزمان با نشست حامد کرزای، رئیس جمهور افغانستان و همتای ایرانیاش، محمود احمدینژاد، بدست آمد.
بر طبق این ادعا، در آن زمان اسلحههای ساخت ایران در افغانستان پیدا شد، اما وزارت امور خارجه افغانستان نخواست که آن خبر مطرح شود. این گزارش همچنین تاکید دارد که آقای کرزای از هرگونه برخورد اضافی احتمالی با همسایگانش اجتناب میکند.
آدمها پنجاه یا هشتاد سالشان هم بشود باز بچه اند.سیاستمداران کنونی دنیا نیز در این مورد\nمستثنی نیستند .آنها در تبدیل مشکلی کوچک به بزرگترین و وحشتناک ترین بحرانها استادند.\nپس از انقلاب اکتبر 1917 مشکلی کوچک به نام بوجود آمدن کشورهای سوسیالیستی در دنیا\nپدیدار شد.بشر می توانست به راحتی این مشکل را با صبر و تحمل و آزمایش شیوه های مدیریت سوسیالیستی و رقابتی جوانمردانه و گفتگو در مورد مزیت های سیستمی به راحتی پشت سر بگذارد.اما از آنجایی که ما آدمها و همینطور سیاستمداران بچه ایم، آدمها از ناجوانمردانه ترین شیوه ها برای به رخ کشیدن برتری های خود استفاده کردند.کشورهای سوسیالیستی از انواع شیوه ها که یکی از آنها کودتا بود برای بدست آوردن قدرت و کمونیستی کردن کشورها استفاده کردند.کشورهای سرمایه داری نیز برای پیروزی در این \nرقابت از هر راهی حتی ناجوانمردانه ترین راهها که یکی از آنها از شیشه درآوردن غول تعصبات مذهبی بود برای شکست دادن مدیریت غیر سرمایه داری استفاده کردند.\nاکنون دنیا عوض شده است .جوامع کمونیستی به جوامعی با مدیریت سزمایه داری تبدیل شده اند.اما تنها چیزی که عوض نشده است کودکی بشر است.هنوز هم آدمها در تبدیل کردن پیش پا افتاده ترین مشکلات به وحشتناک ترین بحرانها استادند.\nدر اینجا لازم است از کودکان و روح پنجاه سالگی قابل احترامشان که با وجود کودکی در وجودشان به خوبی انجام وظیفه می نماید ، به علت مشابه دانستن آنها با آدم بزرگها و سیاستمداران عذرخواهی نمایم.