ملک سلیمان، فیلمی به کارگردانی شهریار بحرانی که این روزها در سینماهای ایران به نمایش درمیآید، یکی از پرخرجترین آثار مذهبی سینمای ایران است. در این مقاله، حسین ستوده، کارشناس رسانهای مردمک، به بررسی مسئله باورپذیری در تولیدهای سینمای دینی میپردازد.
عکس از وبسایت فیلم ملک سلیمان
نمایش فیلم «مُلک سلیمان» با حواشی بسیاری در بین منتقدان و تحسینگران آن همراه شده است. برخی آن را نخستین اثر سینمای استراتژیک اسلامی میدانند که باید ساعتها و روزها در تاویل و تفسیر آن سخنرانی کرد و برخی آن را نمونه عینی هدر دادن سرمایه چند میلیاردی و تقلید ناشیانه از سینمای هالیوود میدانند. تاثیر این تفاوت فاحش در نقد و نظرات باعث شده تا مردم کنجکاو با حضور در سالنهای سینما این فیلم را به فیلمی پرفروش تبدیل کنند. فارغ از این که آیا ملک سلیمان از جانب مخاطب قابل باور بوده یا خیر؟
بعد از انقلاب اسلامی تولید فیلم و سریال از زندگی پیامبران و امامان به عنوان حرکتی ارزشی در سینما و تلویزیون آغاز شد. از نظر برخی منتقدان چنین آثاری را میتوان نتیجه نگاه دینی به سینما و تلویزیون دانست و یا آنها را به عنوان نگاه دین از چشم سینما محسوب کرد.
تصویرگری برخی مفاهیم دینی در جوامع اسلامی، بر خلاف دیگر ادیان در دایره تحریمهای دین محسوب شده تا جایی که هر گونه تصویرگری چهره امامان و پیامبران در آن نهی شده است. به عبارتی مفاهیم دینی در چنین دیدگاهی بر قدرت تصور فرد استوار است و تطبیق آن بر یک مصداق عینی عامل نزول شان آن مفاهیم تلقی میشود.
فارغ از چنان اندیشهای، باید در نظر داشت که قرآن به عنوان مبنای باور اسلامی، سرشار از تصویر و ذهنیتهای فرابصری است، چنانچه گاه در توصیف یک پدیده آن را با کوچکترین جزئیات به تصویر میکشد و گاه تنها ذهن خلاق شنونده را به تصورهایی فرا ذهنی رهنمون میکند.
تصویر و تصور، هر دو به باورمندی در ذهن مخاطب بستگی دارند و خارج از سطح باورمندی ذهن مخاطب قابل بررسی و نتیجه گیری نیستند. به عبارتی بزرگترین چالش داستانسرایان و تصویرگران در طول تاریخ به سطح باورپذیری ذهن مخاطبان بستگی داشته است. به این دلیل آنچه در یک دوره زمانی خاصی از نظر مخاطب قابل باور بوده در یک دوره زمانی دیگر میتوانسته شوخی محسوب شود. نگاهی گذرا به تصویرگری باورهای مذهبی در سینما و تلویزیون در سالهای اخیر میتواند تفاوت سطح باورپذیری مخاطب در طول این سالها را به خوبی مشخص کند.
سینما در ابتدا به عنوان ابزاری برای تصویرگری واقعیت خارجی در نزد مخاطب شناخته شد، اما در همان سالهای آغازین، امکانات بصری هنر سینما باعث شد تا پا را را فراتر گذارد، به عنوان ابرازی برای تصویرگری تصورات ذهنی مخاطب شناخته شود و هر آنچه را که در دایره خیال و وهم محسوب میشد بر پرده سینما به تصویر بکشد. هر چند که در طول سالهای بعد، سینما گامی فراتر نهاد و به عنوان ابزاری ذهنیتساز ایفای نقش کرد که گاه مضامیناش فراتر از سطح باور و ذهنیت مخاطب است.
مفاهیم دینی از جمله ذهنیتها و تصوراتی است که از همان سالهای آغازین سینما مورد توجه فیلمسازان قرار گرفت. به عبارتی سینما قادر بود در ادامه هنر نقاشی پاسخی مصور به تصورات و باورهای مذهبی مخاطب بدهد هر چند که برخی منتقدان بر این باورند که چنین فرآیندی باعث شده تا ذهنیت خلاق مخاطب در سطح تصاویر پرده سینما متوقف شود و مفاهیم ماورالطبیعی به مفاهیم زمینی تبدیل شوند.
شاید بتوان گفت نگاه فلسفی متفکران اسلامی در نفی تصویرگری مفاهیم دینی هم برخواسته از چنین اندیشهای باشد تا مفاهیم ماورالطبیعی به ساختار دنیوی دچار نشود و بر اثر تغییرات در جوامع، اصالت خود را نفی نکند، هرچند که تصویرگری چنان مفاهیمی نتوانست برای مدتی طولانی در جوامع اسلامی مسکوت بماند.
آنچه در فرهنگ عامه با نام شمایل اولیا و یا پردهخوانی و تصویرگریهای هنر مینیاتور شناخته میشود، در واقع تلاشی برای تصویرسازی مفاهیم دینی است که متناسب با زمان و مکان خود توانسته از نظر مخاطب قابل قبول باشد، زیرا چنان تصاویری به هیچ وجه کلیت یک باور مذهبی را منتقل نمیکردند بلکه تنها به صورت نمادین به آن اشاره داشتند.
تولید فیلم و سریال با مضامین دینی در حکومت جمهوری اسلامی از همان ابتدا محل مناقشه و بحثهای فراوان بوده است. برخی آنرا نیاز روز مخاطب میدانند و بر تولید چنین آثاری اصرار میورزند و برخی آنرا در تباین با اندیشه و سنت اسلامی ارزیابی میکنند و تصویرگری موضوعاتی فراتر از مفاهیم جانبی را به صلاح دین نمیدانند.
مجموعه تلویزیونی «سربداران»، به عنوان اولین مجموعه مذهبی در سیمای جمهوری اسلامی ایران، از جمله تولیداتی بود که در سطح مفاهیم جانبی باورهای دینی قابل تعریف است. این مجموعه در زمان پخش با مقبولیت عام مواجه شد. در همین زمان سینمای ایران شاهد نمایش فیلم سینمایی «استعاذه» بود که به عنوان ناموفقترین تولید تصویری بر اساس مفاهیم دینی شناخته و در اندک زمانی به بایگانی سپرده شد. مهمترین ایراد وارد بر فیلم استعاذه، باورناپذیری آن از جانب مخاطب در زمان خود بود.
سریال امام علی و برخی دیگر از مجموعههای مذهبی در سیمای جمهوری اسلامی ایران توانست در زمان پخش رابطه خوبی با مخاطب برقرار کند و در سطح باورمندی مخاطب عام قرار گیرد، زیرا چنان مخاطبی با توجه به دسترسی نداشتن به نمونههای مشابه در تولیدات دیگر شبکههای تلویزیونی، قادر به مقایسه و نتیجهگیری نبود. عمومیت یافتن استفاده از شبکههای ماهوارهای و سرازیر شدن فیلمهای هالیوودی در بازار سیاه و شبکه رسمی پخش خانگی، باعث شد تا مخاطب عام با مفاهیم و تکنیکهای تولید فیلم و سریال در دیگر کشورها آشنا شود و سطح باورمندی او در برخورد با تولیدات داخلی تغییر کند.
در چنین فضایی فیلم سینمایی ملک سلیمان برای ارتباط با مخاطب ایرانی و باورپذیر بودن دچار شرایط سختی است. چنین شرایطی نه در فرآیند تولید بلکه در انطباق با سطح باور مخاطب است. سطح باوری که در برابر تولیدات سینمای هالیوود به مرحله اشباع نزدیک شده و گاه در سالن تاریک سینما به جای تاثیرپذیری ار مفاهیم مذهبی به هجو و سخره تصاویر بر پرده سینما میپردازد. تجربهای که سالها پیش برای فیلم سینمایی استعاذه پیش آمد.
این فیلم سه گانه پروژه ای است برای پول به جیب زدن ..... سرمایه کلان و سطح کاری در حد بسیار بالایی ضعیف و مسخره ... جلوه های ویژه در اکثر پلان ها در حد پیش فرض نرمافزارهایی مثل مکس و مایا است که هیچ کاری روش نشده است