آرمان امیری، در یادداشتی که برای مردمک، از عواقب سخنرانی محمود احمدینژاد در سازمان ملل و مشکوک خواندن واقعا 11 سپتامبر بر روابط ایران و آمریکا مینویسد.
حتی راستگراترین جریانات اصولگرا نیز میدانستند که در تاریخ 30 ساله جمهوری اسلامی، هیچ رئیس دولتی به اندازه محمود احمدینژاد شیفته گفت و گوی مستقیم با روسای جمهور آمریکا نبوده است.
اتهام تلاش برای ارتباط با آمریکا که زمانی محافظهکاران از آن برای حمله به دولت اصلاحات استفاده میکردند با به قدرت رسیدن احمدینژاد به دست فراموشی سپرده شد و دیگر آنان که دم از مذاکره با آمریکا میزدند با الفبای غیرت و سیاست بیگانه نبودند!
جالب اینجا است که اینبار مذاکره با آمریکا چالش جدیدی پیش روی اصولگرایان امروز و محافظهکاران پیشین قرار داده بود. آنان که پس از قبضه بیچون و چرای قدرت، خود به فکر بازکردن درهای دوستی به سوی غرب افتاده بودند خیلی زود دچار رغابتی درونی شدند که «چه کسی زودتر میتواند این ارتباط را برقرار کند؟»
محمود احمدینژاد از همان روزهای آغازین فعالیت خود نامهنگاریهای معروفش به سران کشورهای غربی را آغاز کرد و زمانی که همه نامهها بیپاسخ ماند، در اقدامی بیسابقه پیروزی باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری را به وی تبریک گفت.
احمدینژاد پس از آن نیز هیچ گاه عطش روز افزون خود را برای مذاکره رو در رو با رئیس جمهور آمریکا پنهان نساخت و از این جهت بسیاری از دیگر جناحهای حاکمیت را به وحشت انداخت که در جریان مذاکرات مستقیم و بدون هماهنگیهای خود، ارتباطاتی را فراهم آورد که از نظارت و کنترل مستقیم راس حاکمیت جمهوری اسلامی بیرون باشد.
کار تا بدانجا پیش رفت که شخص رهبری در چند مورد نسبت به موازی کاری در روابط بینالملل هشدار داد تا بار دیگر یادآور شود که تصمیم به ارتباط با جهان غرب در انحصار شخص اول حکومت است. با این حال نشانه ها حاکی از آن بود که احمدینژاد چندان از این هشدارهای ضمنی بیمناک نشده است و همچنان با نزدیکترین یاران خود در صدد برقراری ارتباط مستقیم با قدرتهای جهان و در راس آنها آمریکا است.
جدال جناحهای قدرت جمهوری اسلامی در روابط بینالمللی مدتها توجهات رسانههای داخلی و حتی خارجی کشور را به خود جلب کرده بود تا اینکه احمدینژاد، در جریان جدیدترین سخنرانی خود در اجلاس عمومی سازمان ملل تیر خلاص را به مغز دیپلماسی دولت خود شلیک کرد.
شوق کودکانه وی در جنجال سازیهای مداوم اینبار او را به اظهار نظر در مورد واقعهای سوق داد که تبعات متفاوتی با انکار هولوکاست دارد. تردید در وقایع 11 سپتامبر شاید برای ناظر بیرونی تفاوتی ریشهای و آشکار با افسانه خواندن هولوکاست نداشته باشد، اما از نگاه مردم آمریکا، آنان که هنوز بزرگترین تراژدی زندگی خود را از یاد نبرده اند، گناهی نابخشودنی خواهد بود.
بدین ترتیب و از این پس، حتی اگر دولتمردی از میان صاحبان قدرت در ایالات متحده قصد و اراده کافی برای مذاکره با کابینه دهم جمهوری اسلامی را داشته باشد، فشار افکار عمومی آمریکا قطعا چنین اجازهای به او نخواهد داد.
دست دادن با فردی که فاجعه 11 سپتامبر را مشکوک قلمداد کرده است برای هر سیاست مدار آمریکایی میتواند یک خودکشی سیاسی محسوب شود و این حقیقتی است که اگر تیم مشاوران احمدی نژاد تا کنون به آن نیاندیشیده اند، از این پس به مرور آن را درک خواهند کرد.
joujeh ordak zesht در ۰۴ مهر ۱۳۸۹ گزارش نامناسب \nبه جز جبهه ملی ، زیبا کلام و یک کارتون گویا در خودنویس هیچ گروه و حزب و فعال سیاسی اظهارات احمدی نژاد در سازمان ملل را که قطعا برای ایران و ایرانیان عواقب زیانباری به دنبال خواهد داشت محکوم نکرد . حتا زحمت نوشتن یک مقاله به خودشان ندادند . این در حالیست که برای یک خانمی که محکوم شده در دادگاه (بدون وکیل و هیات منصفه ) به اتهام مشارکت در قتل همسرش و یا اظهارات همین ریس جمهور در مورد منشور کورش یا بازگشت به مکتب ایران معاونش صدها مقاله و میلیونها کلمه در رسانه های ایرانی منتشر میشود . تو گویی که کشور در آستانه فرو افتادن در یک جنگ نفرینی است اگر این خانم محکوم شود یا اگر ان منشور ۴ ماه اسباب بازی تبلیغاتی ریس جمهور فعلی باشد . احزاب و افرادی که دست به دامان حتا برزیل شده بودند تا این خانم را نجات دهند ( که از نظر انسانی بسیار پسندیده است اما بسیار شبیه بازی با ان منشور است اگر در موارد مهم دیگر سکوت شود ) اکنون ساکتند .\nظاهر قضیه ساده است اما در عمق ان یک طرز فکر فاجعه آمیز که ریشه در فرهنگ سیاسی ما ایرانی ها ( اپوزیسیون و حاکمیت ) دارد خوابیده که نهایتا ما را به سوی یک فاجعه دیگر سوق خواهد داد .\nدلیل این سکوت چیست ؟\n۱) آیا اپوزیسیون پر مدعا با نظرات احمدی موافق است ؟ یا ان را مهم نمیداند ؟ یا ان را حق امریکا و امریکا ییها می داند ؟ یا از اینکه احمدی به دامان ضد امپریالیسم حکومت بازگشته (مثل لاریجانی و توکلی و مطهری ) خوشحال است ؟ یا اصلا مشکل اپوزیسیون با احمدی همین تلاش او برای برقراری ارتباط با امریکا بود و زنده کردن ارزش های باستانی و ایرانی (ولو به شکل صوری ) که حالا بهم خورده ؟\n۲)آیا اپوزیسیون نگران برقراری ارتباط با امریکا بود و ان را تثبیت احمدی قلمداد میکرد و حالا خوشحال است که مذاکره بهم خورده و احتمالا در فضای بی اعتمادی بوجود امده مطمئن است مذاکره ای وجود نخواهد داشت ؟ و اگر جنگی هم در بگیرد او مسول نیست و شاید هم حاکمیت تضعیف شود و کسی چه میداند شاید وسط آتش و خون مثل لنین در روسیه آنها به قدرت برسند ؟!\nدر هر دو صورت فوق اپوزیسیون ج ا نشان داده است که تفاوت ماهوی با ج ا ندارد ، بر اساس منافع خود و نه منافع ملی با قضایا بر خورد میکند ، هو چی است ، از مفاهیم حقوق بشر و آزادی و عدالت و ... استفاده ابزاری میکند ، ضد آمریکایی است و هوادار خشونت و ضد مذاکره و حرکت های صلح آمیز در همه جاست .\nاین در حالیست که فاجعه ۱۱ سپتامبر را افرادی که هیچ کدام ایرانی نبودند به وجود آوردند و طنز تلخ تاریخ را ببین که دولت های مربوط به ان جنایت کاران امروز خودشان را متحد و دوست امریکا میدانند و علیه ایران صف بندی کرده اند اما ما ابلهانه خودمان را شریک و مجرم اصلی میکنیم . همانها به سفارت همین ج ا حمله بردند و همان ها در عراق جنگ شیعه و سنی راه انداختند و همانها در ایران امواج بمب گذاری و کشتار و آدم ربایی ایجاد خواهند کرد .