خبرهای خوشی از وضعیت آب و باران در ایران به گوش نمیرسد. نهادهای رسمی از کاهش ۲۱ درصدی بارش باران، خشک شدن دریاچهها و تالاب در نواحی مرکزی و نیمه بیابانی و پشت سر گذاشتن بیش از یک دهه خشکسالی خبر دادهاند.
به گزارش واحد مرکزی خبر، میانگین بارشهای کشور در سال جاری آبی که از مهرماه آغاز میشود، ۱۸۲ میلیمتر بود که نسبت به دوره مشابه در سال گذشته ۲۱ درصد کاهش داشته است.
کمترین بارش در شهرهای مرزی شرق ایران ثبت شده است، بارش برف و باران در این محدوده نسبت به سال گذشته کاهشی دو درصدی و نسبت به میانگین ثبت شده در ۴۲ سال گذشته کاهشی ۲۰ درصدی را نشان میدهد.
زنگ خطر تنها برای شهرهای واقع شده در مناطق گرم و کمباران به صدا در نیامده است. استان گیلان، هرچند رتبه نخست مقدار بارش را در میان همه استانها به دست آورده اما بارش ۶۵۶ میلیمتری در آن نسبت به سال گذشته ۲۳ درصد و نسبت به میانگین ثبت شده در ۴۲ سال گذشته ۳۵ درصد کاهش داشته است.
این نخستین سال نیست که نهادهای رسمی از بروز خشکسالی و وخامت اوضاع در ایران خبر میدهند. بیش از یک دهه از سرعت گرفتن روند خشکسالی در ایران میگذرد و نشانههای آن نظیر از میان رفتن منابع آب زیرزمینی، خشک شدن تالابها و دریاچهها و کمآبی رودخانهها به وضوح دیده میشود.
۲۴ فروردین ۱۳۸۷ مدیر جهاد کشاورزی بندر گناوه خبر داد که به دلیل خشکسالی در فصل زراعی بوتههای گندم در این منطقه قابلیت رشد نیافت و برداشت محصول از گندمزارهای ایران به حداقل رسید. همچنین اعلام کرد که خشکسالی در سال ۱۳۸۶ میزان تولید گندم در استان بوشهر را نسبت به سال ۱۳۸۵ حدود ۹۰ درصد کاهش داد.
خبرگزاری مهر ۳۰ خرداد امسال خبرداد که با کاهش ۲۳ درصدی بارندگیها، درصد آبهای روان در رودخانهها کاهش یافته است. همچنین اولین روز تیر نوشت که استان یزد وارد یازدهمین سال خشکسالی پیاپی شد.
مرتضی خداقلی، کارشناس محیط زیست و رئیس پایگاه مدیریت خشکسالی استان اصفهان هم در گفتوگو با مردمک آمار منتشر شده از سوی نهادهای دولتی و رسمی را تائید میکند و میگوید: در ۹ ماه گذشته میزان متوسط بارندگی در ایران ۱۸۰ میلیمتر بوده در حالیکه میانگین درازمدت ۲۲۵ میلیمتر است.
به گفته او شدیدترین خشکسالی در سال جاری در چابهار و جاسک رخ داده و میزان بارشها در این منطقه ۸۱ درصد کاهش داشته است، بارشها در استان یزد نسبت به مدت مشابه در سال گذشته ۵۰ درصد کاهش داشته است.
اسماعیل کهرم، کارشناس محیط زیست و استاد دانشگاه تهران سال گذشته در گفتوگو با تلویزیون صدای آمریکا، بحران خشکسالی در ایران را بسیار جدی خواند و گفت که کمآبی همیشگی ایران با ۲۵۶ میلیمتر بارش در طول سال که کمتر از یکسوم متوسط جهانی است، به شدیدترین حالت رسیده تا آنجا که حدود ۶۰۰ روستا با تانکر آبرسانی میشود.
سفرههای آبی که دیگر نیست
یکی از منابع غنی و ارزشمند آب به ویژه در مناطق گرم و خشک سفرههای آب زیرزمینی است. آب این سفرهها با حفر چاه یا قنات به سطح زمین آورده میشود. این منابع طی ۳۰ سال اخیر در دشتهای حاصلخیز مرکزی و همینطور مناطق کوهستانی غرب ایران به دلیل برداشت بی رویه به شدت تحلیل رفتهاند و بخشهای عمدهای از آنها نابود شده است.
برداشت بیرویه آب از این سفرهها به کاهش آبدهی چاهها، نشت زمین، افت کیفی منابع آب و شورشدن تدریجی آنها و همچنین پیشروی جبهه آب شور به سمت آب شیرین میانجامد و همه این موارد به نابودی قدرت باروری خاک ختم میشود.
در این سالها آبیاری زمینهای زراعی در دشتهای استان فارس سبب شده است آب شور دریاچهها و تالابهای پرتعداد این منطقه به سمت سفرههای آب شیرین حرکت کند و از طریق چاههایی که تعداد آنها در برخی مناطق سه برابر حد مجاز است، استخراج شود. به این ترتیب باروری خاکی که احیای هر سانتیمتر مربع آن به میزان قابل توجهی آب و چندین دهه زمان نیاز دارد، از دست رفته است.
حسین عبدی، مدیر گروه ارشد مدیریت مناطق بیابانی چهارم تیر اعلام کرد که میزان برداشت از آبهای زیرزمینی در ایران شش برابر میانگین جهانی است.
برداشت سالانه حدود یک میلیارد مکعب آب بیش از میزان استاندارد از منابع آب زیرزمینی استان کرمان، روند خشکسالی در این استان را سرعت بخشیده است.
مدیرعامل شرکت آبمنطقهای بوشهر هفتم تیر امسال در همایش تخصصی مدیریت منابع آب استان بوشهر از «ممنوعه» شدن ۲۷۰ دشت از ۶۰۹ دشت مناسب برای کشاورزی در ایران خبر داد و دلیل آن را هم برداشت بیرویه آب اعلام کرد.
دریاچههایی که ناپدید میشوند
ناقوس مرگ دریاچههای ارومیه، پریشان، طشک و بختگان و هامون و گاوخونی از مدتها پیش به صدا در آمده است.
اردیبهشت ۱۳۸۷ اعلام شد که ۹۵ درصد از مجموعه تالابهای هامون که بزرگترین دریاچه آب شیرین ایران است خشک شد.
همزمان پژوهشکده آرتمیای دریاچه ارومیه مدتی اعلام کرد که تا ۱۳۹۴ شمسی دریاچه ارومیه به شورهزاری به وسعت چهار هزار کیلومتر مربع تبدیل میشود.
اواخر تابستان ۱۳۸۷ هم خشکی دریاچههای استان فارس بالای ۹۰ درصد اعلام شد.
مشاور معاون محیط طبیعی سازمان محیط زیست در میانه بهار از مرگ تالاب گاوخونی خبر داد و اینکه هیچ برنامهای برای نجات و احیای این تالاب در دستور کار دولت نیست.
آقای خداقلی میگوید که برخلاف تصور عمومی، تالابها و دریاچهها در ساختار زیستی بسیار مهم هستند و اکوسیستم ویژهای میسازند که در ظاهر دیده نمیشود اما وقتی از بین بروند و اثر نابودیشان حیات در کل منطقه را تحت تاثیر قرار دهد، متوجه اهمیتشان خواهیم شد.
این کارشناس محیط زیست که در اصفهان زندگی میکند هشدار میدهد که با خشک شدن زایندهرود و گاوخونی گرد و غبار آنچنان به اصفهان هجوم خواهد آورد که این شهر چند هزار ساله به شهری متروکه بدل میشود.
دلایل و پیامدهای خشکسالی
کارشناسان محیط زیست در یک نقطه اتفاق نظر دارند و آن سوء مدیریت در اداره منابع آبی ایران است.
آقای کهرم میگوید: ما سالانه ۴۲۰ میلیارد متر مکعب آب شیرین داریم که ۳۲۰ میلیارد مترمکعب آن هدر میرود. ۹۶ درصد آن یکچهارم باقیمانده در کشاورزی مصرف میشود، ۲.۵ درصد مصرف صنعتی دارد و حدود ۱.۵ درصد هم برای آب شرب مردم در شهرها و روستاها استفاده میشود.
به گفته او بخش عمده ۹۶ درصدی که برای کشاورزی مصرف میشود، هدر میرود زیرا ایران از روشهای پرفشار آبیاری استفاده نمیکند.
کشاورزان ما همچنان به روش سنتی که از سدهها قبل به کار میرفته، آب را در زمین کشاورزی باز میکنند، بخش عمدهای از آب تبخیر میشود، مقداری از آن بیهوده به داخل زمین نفوذ میکند و اندکی پای محصول میریزد.
یکی از راهکارهای دولت برای حل بحران کمآبی ساختن سد است، ایران از نظر تعداد سدهای ساخته شده و در حال ساخت رتبه سوم جهانی را اختیار کرده است این در حالی است که رتبهاش در زمینه تولید محصولات کشاورزی در میان ۱۶۵ کشور، ۱۴۳ است.
آقای کهرم در مقایسه این دو رتبه میگوید: ما سد را میسازیم و آب را برای کشاورزان جمع میکنم اما تولیدمان به اندازهای نیست که هزینه اقتصادی و زیستمحیطی ساخت سد را توجیه کند.
حالا پرسش اینجاست که این خشکسالی بر زندگی روزمره شهرنشینان چه اثری دارد؟ آیا پیامدهای آن به حدی است که زندگی در تهران و دیگر شهرهای بزرگ را مختل کند؟
به عقیده آقای خداقلی اثر خشکسالی بر شهرها و شهرنشینان در کوتاه مدت نمایان نمیشود، زیرا دولت از حساسیت شهرها باخبر است و به همین دلیل به گونهای برنامه ریزی میکند که آب مورد نیاز شهرنشینان که حدود سه درصد کل آب شیرین مصرفی در کشور است، به دست آنها برسد.
او اضافه میکند: واقعیت این است که تا وقتی دلار نفتی باشد و واردات به این شکل ادامه یابد، آثار خشکسالی بر زندگی روزمره مردم در شهرها محو میشود.
ماجرای محیط زیست هم در این سالها از آنجا که به سیاستگذاریهای دولتی تنه میزند، به خط قرمز بدل شده و طرفداران محیط زیست به سیاهنمایی و سیاسیکاری متهم شدهاند.
شاید دولت بتواند از فعالیت دوستداران محیط زیست جلوگیری کند، معترضان به تخریب محیط زیست را دستگیر کند و با فرافکنی، سوء مدیریت خود را به گردن دولتهای غربی بیندازد و بگوید که آنها با بهرهکشی از ابرها آنها را عقیم و نابارور راهی ایران میکنند، اما هیچکدام از این اتفاقها نمیتواند دست خشکسالی را از ایران کوتاه کند و مرگ تدریجی دریاچهها، تالابها و دشتهای حاصلخیز را به تعویق بیندازد.