احمد سیف، اقتصاددان و استاد دانشگاه، در یادداشتی برای مردمک از وضعیت اقتصاد « بحران زده» ایران و بحران ارزی درایران مینویسد.
آیا آن گونه که ادعا میشود دلار دربرابر بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران عقب نشسته است؟ آیا میتوان این ادعای آقای رحیمی – معاون اول آقای احمدی نژاد- را جدی گرفت که «قیمت ارز هرگز بالا نخواهد رفت»؟
پاسخ من به هر دو سئوال منفی است. به اعتقاد من آن چه دربازارهای پولی تهران میگذرد به واقع بیان بیرونی بحران عمیقی است که همه بخشهای اقتصاد ایران را در برگرفته است. درپیوند با بهای دلار، حتی اگر با مداخلات بانک مرکزی، اندکی هم «عقب» نشسته باشد، بعید میدانم این روند پایدار بماند و به گمان من، قیمت دلار دارد برای جهش بعدی خیز برمیدارد. دلیل من هم برای این ادعا ساده است. حال مریض- اقتصاد ایران- اصلا خوب نیست و کتمان مریضی و آدرس غلط دادن اگر منفعتی داشته باشد که ندارد تنها می تواند به کوشش برای تخفیف و درمان بیماری لطمه بزند.
برای تداوم بحران ارزی حداقل چهاردلیل دارم:
تحریم
اگرچه دولتیها ادعا می کنند که تحریمها اثری ندارد، چون «ما سی و یک سال است که تحریم بودیم» ولی این ادعا دربیان حقیقت اندکی خساست به خرج میدهد. این ادعا نادرست است چون پیشگزارههایش نادرست اند. ما درسی و یک سال گذشته به این شدت و گستردگی تحریم نبودهایم. دراین سی و یک سال- در وجه عمده- فقط مبادلات دو طرفه ما با امریکا به دست انداز افتاده بود ولی اکنون اوضاع تفاوت دارد.
حتی کشورهای به اصطلاح «دوست» هم از معامله و مبادله با ایران شانه خالی میکنند. هم روسیه با ما دست به عصا راه میرود و هم چین درباره خریدن نفت ما شیر یا خط میکند. کره جنوبی که بانک ملت را میبندد و امارات که کانالهای ارتباط مالی ما را مسدود میکند و دیر نیست که ترکیه و دیگر«دوستان» هم به قافله به پیوندند.
بطور کلی هم صادرات ما گرفتار تزلزل شده است و هم واردات ما و از آن گذشته، هرچه که ادعای دولتمردان ایرانی باشد هزینه مبادلاتی برای تجارت ایران افزایش یافته است. نقل و انتقال ارز ایران هم دشوارتر شده است- اگر از کانالهای رسمی غیر ممکن نشده باشد- بسیار دشوار و هم به مراتب پر هزینه تر شده است.
نفت
به خاطر دشوارهائی که بر سر صادرات نفت داریم دلارهای نفتی ما به نسبت سال قبل کاهش چشمگیری داشته است. دراینجا میخوانیم که درآمدهای نفتی ایران در 9 ماه اول سال 1388 درمقایسه با سال قبل 32 درصد کاهش داشته است و صادرات ایران درسه ماهه سوم به کمتر از دو میلیون بشکه درروز رسیده است.
معاون پیشین برنامه ریزی صنعت نفت معتقد است که «نفت ایران مشکل جذب خریدار دارد» نایب رئیس کمیسیون انرژی مجلس درباره نفت میگوید «الان خریدار داریم اما درآینده معلوم نیست.»
سرانجام دراینجا میخوانیم که «علاوه بر ذخیره سازی نفت خام در خلیج فارس میعانات گازی نیز در نفتکشهای ایران منتظر خریدار هستند.» خب بااین تصویرکلی، وقتی دلارهای نفتی نباشد و یا کم باشد، اقتصاد به شدت معتاد ما به این دلارهای نفتی به تنگی نفس میافتد.
پیوسته با این دو عامل، درهفتههای اخیر شاهد یک تغییر مهم دیگر هم بودیم. بخش عمدهای از تولیدات پتروشیمی ایران متوقف شده و به جایش، برای مصرف داخلی بنزین تولید میشود. برآورد میشود که به خاطر توقف تولید و صدور میعانات گازی و دیگر تولیدات پتروشیمی، دلارهای نفتی و غیر نفتی ایران ده تا دوازه میلیارددلار کاهش مییابد که برای اقتصاد نه چندان قدرتمند ایران رقم قابل توجهی است.
افزایش تقاضا برای ارز
دراقتصاد ایران، اگرچه میزان نقدینگی هم چنان با نرخ زیاد افزایش مییابد ولی فرصتهای سرمایهگذاری مولد ناچیز است.
گذشته از تشدید بحران و رکود اقتصادی که باعث افزایش تقاضا برای خرید طلا میشود، امنیت سرمایهگذاری نیز درایران پائین است.
افزایش نارضایتی دربین مردم، اختلاف در بالاییها هم رشد قابل توجهی داشته که موجب گسترش باز هم بیشتر بیاطمینانی شده و به همان نسبت فرصتهای سرمایه گذاری درازمدت را کاهش داده است.پیش از این صاحبان نقدینگی به سراغ خرید زمین و مسکن می رفتند ولی بحران و رکود موجود دراین بخش، صاحبان نقدینه سرگردان را از این بازارها رانده است. به همین دلیل، به خرید ارز و طلا رو کرده اند. این هم عنوان مطلبی درباره بازار ارز ایران، درسایت فارس نیوز- حامی سرسخت آقای احمدی نژاد- که معرف حضور خوانندگان هست: « خيابان فردوسی در تصرف دلالان؛ مردهشورها هم آمدند.»
بحران دراقتصاد
واقعیت این است که همه بخشهای اقتصاد ایران، به خصوص بخش صنعت و کشاروزی و بانکداری گرفتار بحران عمیق و پر دامنهای است. این هم نظر یک سایت حامی دولت درباره ادعای دولت درباره کاهش تورم و درباره وضعیت اقتصادی ایران «افزایش تعداد چکهای برگشتی، کاهش رشد اقتصادی به یک درصد که نشان از کاهش تولید میدهد، افزایش بیکاری، کسری بودجه دولت، همه نشانههای مسلم یک رکود اقتصادی است و نتیجه رکود در اقتصاد چیزی نیست جز کاهش تورم.»یعنی حتی سایتهای شدیدا مدافع دولت هم ادعاهای دولتمردان را قبول ندارند و توضیح متفاوتی به دست میدهند.
با توجه به کاهش دلارهای نفتی و صادرات غیر نفتی ایران، تردیدی نیست که باید برای مدیریت و کنترل و احتمالا ممنوعیت ورود بعضی اقلام وارداتی اقدام کرد. شواهد موجود نشان میدهد که این کارها انجام گرفته است و یا درشرف انجام است.
اگرچه ممنوعیت واردات اقلام زیادی – 800 محصول- اعلام شد و ازجمله پیآمدهای روانی آن، افزایش تورم دربازار بود و شاهد افزایش قیمت همه اقلام به غیر از تخم مرغ و لبنیات بودیم، ولی وزیر جهاد دریک اقدام به وضوح تبلیغاتی ادعا کرد که « بجز ورود چند محصول فانتزی، لوکس و غير ضروري مانند سيب فرانسوی، گلابی چينی و بادام آمريکايی ورود هيچ محصول کشاورزی ممنوع نشده است.»
ممنوعیت واردات درشرایط کاهش تولیدات داخلی- که دراین سالها شاهد آن بوده ایم- بزودی به صورت بازار سیاه و صف در میآید و اگر دراین فاصله یارانهها نیز حذف شوند، ترکیب این دو به صورت تورم لجام گسیخته درخواهد آمد.
افزایش تورم از قدرت خرید ریال میکاهد و دارندگان نقدینگی بیشتری به خرید ارز تشویق میشوند و این افزایش تقاضا درشرایطی که عرضه آن کش رفته است، بدون تردید به صورت بهای بیشتر این ارزها درخواهد آمد. این روایت از آنجا پیچیدهتر خواهد شد که دولت و بانک مرکزی هم با توجه به عواملی که گفته شد، دلارهای نفتی کمتری دارند تا با آن به مدیریت بازار ارز مبادرت نمایند.
بعید نیست در آیندهای نه چندان دور دولت مکلف و مجبور شود که بازار ارز را به حال خود رها کند و در آن صورت، احتمال زیادی دارد که شاهد بالا رفتن باز هم بیشتر قیمت این ارزها باشیم که به راحتی میتواند از کنترل بانک مرکزی خارج شود.