بروس فیلر که پیشتر دچار سرطان بوده و اخیرا خاطرات خود را منتشر کرده است از چیزهایی که نباید به بیماران گفت و نیز حرفهایی که باید گفت سخن میگوید.
بروس فیلر که پیشتر دچار سرطان بوده و اخیرا خاطرات خود را منتشر کرده است از چیزهایی که نباید به بیماران گفت و نیز حرفهایی که باید گفت سخن میگوید.
او خود که نویسنده پرفروشی است تعریف میکند که پس از تشخیص سرطان با تحمل نه ماه شیمی درمانی و 15 ساعت عمل جراحی، یک سال تاریک را پشت سر گذاشته است.
آقای فیلر در گفتوگو با رادیوی ملی آمریکا، ان.پی.آر، ضمن به یادآوردن گرمی، رفتار دوستانه و سخاوتمندانه و مهربانیهای افرادی که در طول دوره درمانیاش او و خانوادهاش را احاطه کرده بودند، اقرار میکند که کلام افراد با وجود نیت پاک آنها گاهی نه تنها به او کمک نکرده بلکه باعث آزارش نیز شده است.
بروس فیلر که اخیرا کتابی با عنوان «شورای پدرها؛ داستان خانواده، دوستی و یادگیری چگونه زندگی کردن» منتشر کرده در پاسخ به دوستی که از او به دلیل تومور مغزی خواهرش کمک خواسته توصیههایی میکند که میتواند برای بسیاری سودمند باشد.
روزنامه نیویورکتایمز توصیههای بروس فیلر در باره چگونه حرف زدن با بیمار را به صورت فهرستی منتشر کرده است.
حرفهایی که هیچ گاه نباید به بیمار گفت
1- چه کار میتوانم برایت بکنم؟
بسیاری از بیماران از این پرسش متنفرند چرا که روی دوش آنها مسئولیتی میگذارد. یکی از کسانی که پیشتر دچار سرطان بوده در این زمینه چنین توضیح میدهد:«بیمار اصلا به شما چیزی نمیگوید. او نمیخواهد احساس کند آسیب پذیر است.» در عوض بهتر است هر کاری از دستتان برمیآید برای بیمار بکنید، کارهای معمولی که در صورت انجام نشدن مشکلات فرد را دو چندان میکنند. تمیزکردن یخچال، عوض کردن لامپ سوخته، رسیدگی به گلدانها، عوض کردن روغن ماشین، تهیه غذا یا خرید نمونههایی از این کارها هستند.
2- به یادت هستم و برایت دعا میکنم.
نویسنده براساس تجربه شخصی خود میگوید اگرچه برخی افراد به فکر دیگران هستند و برخی نیز برای دیگران دعا میکنند اما گفتن این جملات از سوی افراد عمدتا براساس عادت و یک کلیشه قدیمی احمقانه است. گویی به فرد بیمار گفته میشود که من بخشی از وقت خود را صرف مثلا دعا کردن یا فکر کردن به تو میکنم. شاید هم این نکته را در خود دارد که «موضوع، تو نیستی. منم» چرا که فرد در باره خود حرف میزند.
3- آیا میوه یا قرصی که گفتم امتحان کردی؟
بیماران توصیههای درمانی زیادی از سوی افراد دریافت میکنند: غذایی که باید خورده شود، میوه یا سبزی خاصی که باید به صورت معین مصرف شود یا پودر یا مایعی که به طور معجزهآمیز یکی از بستگانشان را درمان کرده است.
حتی بدتر آنکه، فرد پس از توصیه، پیگیر آن هم میشود و میخواهد بداند اثرات آن چه بوده است. این در حالی است که بیشتر افراد از نوع بیماری فرد و عوارض آن اطلاعی ندارند و به درستی هم نسبت به عوارض توصیههای خود آگاه نیستند.
4- همه چیز درست میشه.
بسیاری از مردم که برای بیمار آرزوی خوب میکنند غالبا منظورشان اطرافیان یا مراقبتکنندگان بیمار است. فردی که جراحی مغز را پشت سر گذاشته بود در واکنش به حرف دوستانش که به او میگفتهاند:«همه چیز درست میشه» همیشه با خود میگفته:« تو که اسکنهای من رو ندیدی. حرف دکتر با تو فرق میکنه.» حقیقت اینه که تنها شما در صورتی که از نظر پزشکی حرفهای هستی میتوانید این حرفها را بزنید.
5- امروز چطوری؟
هر بیمار بالغی که من میشناسم از این که مانند یک بچه با او رفتار شود شکایت میکند. این امر به خصوص زمانی رخ میدهد که فرد بالغ بیمار دارای والدین است و به طور خاص مادرها با فرزند بیمار خود مانند دوران کودکیاش برخورد میکنند. یک بیمار سابق سرطانی شاکی است که توان ذهنی یک فرد صرفا به دلیل ابتلا به یک بیماری جسمی که کاهش پیدا نمیکند. بنابراین چنین برخوردهای بچگانهای به جای کمک کردن، به فرد بیمار آسیب میرساند.
6- خیلی عالی به نظر میرسی.
اگرچه این حرف بد نیست اما بیماران واقعیت حال خود را بهتر میدانند. این حرفهای توخالی در واقع این موضوع را میرساند که چگونه حال ظاهری فرد و چگونه به نظر رسیدن او اهمیت دارد. حتی یکی میگفت که وقتی دیگران به او میگویند که به نظر خوب میرسد او تازه به یاد میآورد که ظاهرش هیچ خوب نیست.
بروس میگوید هنگامی که میخواهید در باره ظاهر بیمار حرفی بزنید به خاطر داشته باشید که غرور تنها بخش انسان است که با سرطان آسیبی نمیبیند.
حرفهایی که باید به بیمار گفت
1- جوابمو لازم نیست بدهی.
همه بیماران از این که باید آخرین اطلاعات وضعیت خود را در اختیار همه بگذارند یا از دیگران به خاطر هدیه یا کارشان تشکر و قدردانی کنند به شدت تحت فشارند. نویسنده خود می گوید برای این امر فردی را مسئول کرده بوده که آخرین وضعیت جسمی او را به همه گزارش کند. اما به نظرش اگر افراد به بیمار بگویند که از او هیچ انتظاری در این زمینهها ندارند خیلی خوب است.
2- حالا دیگه باید بروم.
وقتی به دیدار فرد بیماری میروید مدت زمان ملاقات را کوتاه کنید. برخی توصیه میکنند 20 دقیقه برای ملاقات کافی است اما گاهی که بیمار خسته است یا درد دارد این مدت زمان باید کمتر هم شود. ضمنا به هنگام دیدار فرد بیمار میتوانید قدری کمک هم بکنید، چند ظرفی که در اطراف دیده میشود بشویید، اتاق را مرتب کنید یا آشغالها را جمع کنید.
3- دوست داری یک کمی غیبت بکنیم؟
بیماران غالبا دوست ندارند به طور مداوم در باره بیماری خود حرف بزنند و تغییر روال گفتوگو برای آنها خیلی خوب است. بنابراین خوب است که ملاقاتکننده بیمار، بیماری و مسائل مربوط به آن را قدری کنار بگذارد و به موضوعات روز بپردازد. طبیعی است که انتخاب موضوع بستگی به علاقه و نگرش دو طرف دارد اما به هر حال باید برای بیمار خوشایند هم باشد.
4- دوستت دارم
گفتن «دوستت دارم» ابراز مستقیم احساس ما به دیگری است و بهترین هدیهای است که میتواند به فرد بیماری داده شود که او را دوست داریم. تنها نکته مهم این است که ابراز این احساس باید واقعی باشد و میتواند به صورتی ابراز شود که فرد واقعا آن را حس میکند: مثلا «متاسفم که این شرایط برایت پیش آمده» یا «از این که تو را در این وضع می بینم متنفرم» یا «تو برای من خیلی ارزش داری.» چنین گفتههایی در قلب بیمار مینشیند چرا که گویای رابطهای انسانی است.
در پایان بد نیست گفته شود که این توصیهها عمدتا در سطح انسانی مطرحند و در همه جوامع کموبیش سودمند میباشند اما با توجه به تفاوتهای فرهنگی موجود در جوامع و سرشت متفاوت انسانها میتوان در برخی از آنها تعدیلهایی ایجاد کرد.