شراگیم علیپور، روزنامهنگار، نگاهی دارد به علل و عواقب حذف صفرها از اسکناسهای ایرانی.
صفرها همیشه هم بیارزش نیستند، کافی است این صفرها بعد از عددی دیگر بیایند تا معلوم شوند چه ارزشی دارند، کار به نشستن صفرها روی کاغذ اسکناس که برسد یا اگر قرار باشد عددی روی چک، سفته، فیش حقوقی یا قبضی را همراهی کنند، صفرها قدرتمندتر و با ارزشتر از هر عدد دیگریاند.
ارزش صفرها فقط به بودنشان بعد از عددها نیست، برداشتنشان از جلوی اعداد هم حکایت خود را دارد، آنقدر که میتواند سالها موضوع بحث کارشناسان بانک مرکزی باشد و یک باره به دل نگرانی ملتی یا برنامه اصلاح پولی دولتی تبدیل شود.
حالا دیگر قطعی شده که چند صفر از اسکناسهای ایرانی پاک میشوند تا ریالی تازه پای به عرصه اقتصاد بگذارد ریالی که میتواند کارت شناسایی تازه اقتصادی با مختصات ایران باشد، اقتصادی که دهههای متوالی است نرخ تورمی دو رقمی را تجربه میکند، رشدش در بسیاری از سالها چندان چشمگیر نبوده و نرخ آوار شدن نقدینگیاشگاه تا بیش از ۳۰ درصد نیز رسیده است.
اگرچه محمود بهمنی، رییس کل بانک مرکزی در گفتوگو با سایت خبرآن لاین از حذف ۴ صفر از ریال خبرداده بود و حتی دینار را جزء کوچکتر ریال جدید اعلام کرد، اما شمس الدین حسینی وزیر اقتصاد قطعی شدن اینکه چند صفر از ریال حذف خواهدشد را تکذیب کرده تا تنها بدانیم، صفرها قرار است که بروند، اینکه چند صفر معلوم نیست.
۶ سال انتظار برای یک خداحافظی
غلامرضا مصباحی مقدم، رییس کمیسیون وِیژه طرح تحول اقتصادی مجلس گفته، حذف صفرها از پول ملی پیشنهاد او به بانک مرکزی بوده که در سال ۱۳۸۴ مطرح کرده، میگویند این طرح در زمان رییس کلی طهماسب مظاهری در بانک مرکزی در دستور کاربوده، اما هیچگاه مجال اجرایی شدن نیافت، تا اینکه در جریان محورهای ۷ گانه طرح تحول اقتصادی در بخش اصلاح سیستم پولی و بانکی به برنامهای اجرایی تبدیل شده است.
طبیعی است که متولیان اجرای این برنامه برای توجیه ایده خود بکوشند، از این رو در روزها و هفتههای اخیر که بحث حذف صفرها از پول ملی بالاگرفته، مسوولان دولت دهم از رییس دولت گرفته تا وزیر اقتصاد و رییس کل بانک مرکزی در دفاع از حذف صفرها از پول ملی سخن میگویند، فوایدی که آنها برای این طرح برمی شمرند پرشمار است، مهمترین آنها تقویت ریال، کنترل تورم، کاهش نقدینگی و ساده سازی حساب و کتابها و تسهیل دردادوستدهاست.
صفرهایی که هم کور میکنند هم شفا میدهند
در مقابل منتقدان نیز حرفهایی دارند و این توجیهات و استدلالها را رد میکنند، به طور مثال کارشناسان اقتصادی، کنترل یا کاهش تورم را از اساس متغیر و شاخصی میدانند که دلایلی ساختاری و مشخص دارد و با کم و زیاد کردن صفرها کاهش نمییابد، در واقع آنها بر این باورند مادام که ساختار اقتصادی ایران که تورم از بطن آن میجوشد، اصلاح نشود برداشتن صفرها از اسکناسها و اعداد و ارقام قیمتها منجر به کاهش تورم نخواهدشد.
به اعتقاد این صاحب نظران تورم در ایران دلایل وجودی روشنی همچون رشد فزاینده نقدینگی، کسری بودجه همیشگی دولت و نحوه جبران آن و تقاضای بیش از عرضه دارد که الزاما با صفرهای اسکناسها ارتباطی پیدا نمیکند.
کار انتقاد این دسته از منتقدان حذف صفرها، حتی چنان بالا میگیرد که نه تنها حذف صفرها، را عاملی موثر بر کنترل تورم نمیدانند بلکه براین باورند، این کار همچون ضرب سکههایی با ارزش بالاتر میتواند به لحاظ روانی برای مردم به معنای افزایش تورم انتظاری در آینده باشد که البته میتوان با تخفیف از این تحلیل درگذشت و حذف صفرها را بیارتباط با کاهش یا افزایش تورم دانست.
فراموش نکنیم، سال هاست که ایرانیان در محاسباتشان ده هزار ریال را با لفظ یک تومان صدا میکنند و کمتر کسی است برای اعلام قیمت کالایی سی هزاریالی نگوید سه تومان. این حذف صفرها در ادبیات عامه برای فعالان بازر مسکن یا خودرو تا اعداد میلیونی هم بسط یافته است، مثلا وقتی بنگاه داری در پاسخ به پرسش خحریدار اپارتمان میگوید ۷۰ تومان، هر دو طرف ماجرا میدانند که صحبت بر سر ۷۰ میلیون تومان یا ۷۰۰ میلیون ریال است. این کوچک سازی اعداد وارقام در گفتوگوهای روزانه نتوانسته اثری کاهنده یا کنترل کننده بر تورم داشته باشد.
لیر توانست چرا ریال نتواند
مدافعان تولد ریال جدید، آشناترین تجربه حذف صفرها از پول ملی برای ایرانیان یعنی تجربه ترکیه در حذف شش صفر از لیر ترکیه را به عنوان تجربهای موفق مثال میآورند، اما آنها خواسته یا ناخواسته به تثبیت اقتصاد ترکیه، مهار تورم و اصلاح سختاری عمیق و گسترده اقتصادی این کشور پیش از حذف شش صفر از لیر اشارهای نمیکنند.
در واقع لیر جدید معلول آن تغییرات گسترده اقتصادی در ترکیه بود نه عامل آن تغییرات و اصلاحات. اما در ایران این ریال جدید است که قرار است بار مسوولیت اصلاحات اقتصادی را بر دوش بکشد.
ریال دلار میشود
تقویت ارزش پول ملی با کاهش صفرها نیز توجیه اغوا کنندهای است، صریحترین دفاع از حذف صفرها از ریال ا ز این زاویه متعلق به رییس کل بانک مرکزی است، محمود بهمنی گفته با حذف صفرها از ریال، ارزش یک ریال معادل یک دلار خواهدشد و این به معنای تقویت ارزش پول ملی است.
اما پای این استدلال چوبین است، ارزش پولهای ملی قراردادی نیست که صاحب منصبان یک اقتصاد آن را تعیین کنند، ارزش هر ارز یا پولی متناظر به قدرت ذاتی و درونی اقتصاد آن ارز و تقاضایی است که برای آن پول وجود دارد.
اگرچه بانکهای مرکزی کشورهای جهان با عرضه یا ایجاد تقاضا برای پول ملی خود این ارزش را جابه جا میکنند، اما این تغییر ابتدا نیازمند اتصال اقتصاد آن کشور به جریان اقتصاد جهانی است و مهمتر آنکه تغییری بزرگ و دائمی نخواهدبود.
اقتصاد ایران به جز نفت، حلقه واسط دیگری با اقتصاد جهانی ندارد، اما خریداران نفت ایران برای این دادوستد نیازی به ریال ندارند تا تقاضا برای ریال جابه جا شود و اساسا ریال در فهرست بلندبالای تابلوی برابری ارزش ارزها در بازارهای بین المللی، غایبی همیشگی است.
درنگ کن، تحلیل بده
اما توجیه ساده شدن مبادلات و تسهیل در محاسبات و دادوستدهای روزانه، زاویه قابل درنگ در توجیه مدافعان حذف صفرهاست، به هرحال جمع و تفریق کردن اعداد کوچکتر و ثبت و ضبط آنها سادهتر است، گردش اسکناسهای بزرگتر کمتر است و سکهها با استهلاک کمتر جایگزین مبادلات هر روزه میشوند، اما باید در محاسبهای دقیق و تحلیلی درست از هزینه و فایده این برنامه، به این جمع بندی رسید که آیا هزینه چاپ اسکناسهای جدید، ضرب سکههای تازه، تغییر دفاتر و نرم افزارهای حسابداری و دیگر هزینههای مترتب بر این تغییر، به فایده این جمع و تفریق سادهتر یا کمترشدن استفاده از اسکناس میچربد یا خیر؟
ضمن آنکه فراموش نکنیم با چنین تغییر بزرگی سریهای زمانی آماری، تحلیل بیلان و ترازنامه حسابهای ملی و حتی بیلان و ترازنامههای حسابداری شرکتها و بنگاهها قابل مقایسه با سالهای پیش از حذف صفرها نخواهدبود.
آثار روانی و هزینههای اجتماعی جایگزین کردن واحد پولی جدید، افزایش انگیزه تقلب و چاپ اسکناسهای جعلی را نیز میتوان به این فهرست اضافه کرد تا در آخر از خود بپرسیم حالا اقتصاد ایران اولویتی مهمتر از حذف صفرها از اسکناسها ندارد؟