نسخه آرشیو شده

فرصت تاریخی سیاست خارجی که سوخت
از میان متن

  • زمینه از جهات بسیاری برای قرار گرفتن ایران در جایگاه برتر منطقه‌ای وجود داشت که می‌توانست از طریق گفتگو با آمریکا و کشورهای منطقه تحقق یابد در این میان، انتخابات پر ابهام و رویدادهای پس از آن، بدترین اتفاقی بود که می‌توانست بیفتد.
سهیل سعیدی
جمعه ۲۱ خرداد ۱۳۸۹ - ۰۲:۵۳ | کد خبر: 53288

انتخابات ریاست جمهوری 88 و حوادث دامنه دار پس از آن تاثیر عمیقی بر جایگاه بین المللی ایران و سیاست خارجی جمهوری اسلامی بر جای گذاشت و می‌توان آن را دوران از دست رفتن فرصت ها توصیف کرد.

انتخابات ریاست جمهوری 88 و حوادث دامنه دار پس از آن تاثیر عمیقی بر جایگاه بین المللی ایران و سیاست خارجی جمهوری اسلامی بر جای گذاشته است.

اگر بنا باشد این تاثیر را زیر یک عنوان مشخص تعریف کنیم، دوران از دست رفتن فرصت ها بهترین توصیف برای آن خواهد بود.

در حالی که دولت باراک اوباما، دست کم در مقایسه با پیشین خود جورج بوش، سیاست بازتری نسبت به ایران اتخاذ کرد و به آغاز مذاکرات با ایران علاقه نشان داد، بادهای مساعد در خاورمیانه زمینه را برای افزایش قدرت منطقه ای ایران و ایفای نقش متناسب با وزن آن در خاورمیانه فراهم ساخت.

مهمترین و قوی ترین دشمن ایران در منطقه، یعنی صدام حسین، از میان رفته و دولتی دوست در عراق بر سر کار است. روابط با ترکیه در سطح عالی قرار دارد و در افغانستان ایران دارای نفوذی قابل توجه است.

به دلیل وجود یک دولت راستگرای افراطی در اسرائیل، کشورهای عربی مانند عربستان، تمایل بالقوه ای برای همکاری با ایران دارند.

در واقع زمینه از جهات بسیاری برای قرار گرفتن ایران در جایگاه برتر منطقه ای آن وجود داشته است که می توانست از طریق گفتگو با آمریکا و کشورهای منطقه تحقق یابد.

در این میان، انتخابات پر ابهام و رویدادهای پس از آن، بدترین اتفاقی بود که می توانست برای سیاست خارجی ایران بیفتد.

در وهله نخست، به دلیل شبهه برانگیز بودن انتخابات ریاست جمهوری و دامنه سرکوب ها و خشونت حکومت در ایران، نفوذ نرم جمهوری اسلامی در میان مسلمانان و اعراب ضربه خورد.

هر چقدر مقام‌های ارشد حکومت ایران ادعا کنند که ایران تبدیل به الگویی منطقه ای شده است، نمی توان این نکته را نادیده گرفت که شبهات جدی درباره کارآمدی این الگو در میان مردم خارج از ایران به وجود آمده است.

برای نمونه مثال، می توان گفت نتایج انتخابات پارلمانی عراق که در جریان آن گروه های حامی ایران از جریان سکولار به رهبری ایاد علاوی شکست خورد، از پیامدهای وضعیت ایران پس از انتخابات سال گذشته و تاثیر منفی آن بر شیعیان عراق بوده است.

عراقی ها با رای خود به جریان سکولار، نوعی رویگردانی از جریان مذهبی را به نمایش گذاشته و نشان دادند که خواستار حکومتی مذهبی در عراق نیستند.

تنش های پس از انتخابات همچنین به شانس نزدیکی ایران و آمریکا نیز ضربه زد و اراده اوباما را برای ورود به گفتگوهای جدی با تهران متزلزل ساخت.

باراک اوباما فردی است بسیار سیاسی و به هر گونه اقدامش در عرصه بین المللی با عینک توازن قوای سیاسی در داخل آمریکا می نگرد.

هنگامی که وی مورد ملامت گروه های داخلی برای مذاکره با رژیمی سرکوبگر قرار گرفت و از دیگر سو با فشار گروه های تندرو حامی اسرائیل روبرو شد، فکر مذاکره با جمهوری اسلامی را به گوشه ای نهاد؛ مذاکراتی که می توانست به آینده جایگاه منطقه ای ایران و به رسمیت شناخته شدن آن به عنوان یک قدرت در خاورمیانه پیوند بخورد.

مجموع این تحولات باعث شده است که ایران نتواند از فرصت ها بهره جسته و خلا قدرتی که در خاورمیانه وجود دارد را پر نماید.

اما از دیگر سو، سیاست خارجی ایران قربانی کشمکش های جناحی و نبرد قدرت شدیدی است که در تهران جریان دارد.

دولت احمدی نژاد به موضوع سیاست خارجی از زاویه منافع جناحی آن نگاه کرده و با اقدامات و موضعگیری هایش بیش از منافع بلند مدت کشور، به دنبال کسب امتیاز در داخل است.

بیان سخنان تند و خارج از عرف درباره اسرائیل و استفاده از موضوع فلسطین به عنوان ابزاری برای بسیج سیاسی و حمله به مخالفانش در این راستا قرار می گیرد.

همچنین برخی پرونده های مهم در روابط ایران با همسایگانش در پیچ و خم کشمکش های سیاسی ایران متوقف شده است.
از آن جمله به آینده همکاری های امنیتی و سیاسی با عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس می توان اشاره کرد.

عربستان پس از تجربه های ناخوشایند دولت بوش، سعی کرده خود را از حالت یک دنبالچه صرف از سیاست خارجی آمریکا جدا سازد و نگاهی مستقل تر به مسائل حساس منطقه ای داشته باشد.

نمود این رویکرد تازه در رابطه با ایران، حمایت ریاض از برنامه صلح آمیز هسته ای کشور و مخالفت با حمله نظامی به خاک ایران بوده است.

در دوره نخست ریاست جمهوری احمدی نژاد، هاشمی رفسنجانی سفر موفقیت آمیزی به عربستان داشت و در آنجا با استقبال گرم ملک عبداالله پادشاه این کشور رو به رو شد.

از نتایج مهم آن سفر، زمینه چینی برای پیمان همکاری های امنیتی و اقتصادی میان دو کشور بود که می توانست به کاهش قابل توجه تنش های دیرینه میان ایران و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس بی انجامد.

اما این سفر و دستاوردهای آن خوشایند دولت احمدی نژاد نبود و با آن که حتی رئیس مجمع تشخیص مصلحت چندبار به دولت برای پیگیری مصوبات سفر عربستان گوشزد کرد، توافقات آن سفر بی نتیجه باقی ماند.

در جریان حوادث پس از انتخابات روابط تهران و ریاض حتی بدتر نیز شد.

متوقف شدن فعالیت شبکه العربیه وابسته به سعودی ها به حملات شدید رسانه های دولتی به عربستان مبنی بر دخالت آن در نا آرامی های پس از انتخابات انجامید.

دولت احمدی نژاد می توانست درباره دغدغه های امنیتی خود و پذیرش نقش و جایگاه منطقه ای آن به عنوان یک قدرت مهم در خاورمیانه با آمریکا و کشورهای عرب گفتگو کند.

زمینه های همکاری میان تهران و واشنگتن از عراق تا افغانستان و از القاعده تا طالبان وجود دارد و در عین حال در رویکرد امنیتی ایران و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس نقاط مشترک بسیاری به چشم می خورد.

در ساده ترین حالت، ایران می تونست با این کشورها بر سر عدم استفاده از خاک آنها برای حمله به ایران به توافق رسیده و در مقابل به عدم تلاش برای بی ثبات ساختن این کشورها که عمدتا جمعیت بزرگی از شیعیان را در خود دارند متعهد شود.

این همکاری اما نیازمند ثبات داخلی در ایران و ارائه چهره ای مصالحه جو از ایران است، که هیچ کدام اکنون در کشور به چشم نمی خورد. 

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی