کانون کارگردانان در بیانیهای با ابراز نگرانی نسبت به وضعیت سینمای ایران، درباره تعطیلی احتمالی سینمای کشور هشدار داد.
به گزارش خبرگزاریهای داخل ایران، این تشکل صنفی یکشنبه ۱۰ دی بیانیهای پیرامون سینمای ایران منتشر کرد که در آن به مسئولین سینمایی هشدار داده شده تا زمانی که بر «سیاست تفرقهافکنانه خود میان اهالی سینما پافشاری میکنند و تا وقتی که خود به نقد منصفانه عملکرد چند سالهشان نپردازند و همچنان نقد دلسوزانه اهالی سینما را با ترفندهای کهنه ازجمله سیاهنمایی پاسخگویند عملا روز به روز خود را تنهاتر خواهند یافت همچون فرماندهای که لشگرش به او پشت کردهاند.»
در این بیانیه گفته شده کسانی که با شعار ریلگذاری تازه برای قطار سینمای ایران پا به میدان گذاشتند «در خوشبینانهترین حالت، از سر ناآگاهی» مسیری را در پیش گرفتند که اگر هر چه زودتر چارهای اندیشه نشود قطاری باقی نمیماند که نیازی به ریلگذاری باشد.
به نظر میرسد اشاره آنها به تیم سجادپور ـ شمقدری، از مسئولین سینمایی دولت باشد که با شعار ریلگذاری جدید در سینمای ایران، کار خود را آغاز کردند.
علیرضا سجادپور، معاون سازمان سینمایی کشور در سال ۸۸ به سمت مدیریت کل ارزشیابی و نظارت سینمای حرفهای منصوب شد و ششم دیماه امسال از سمت خود کنار رفت.
امضاکنندگان این بیانیه شعار شفافسازی و مبارزه با شاهنشینان و رانت خواران را تنها «سپری برای رانتخواران جدید» دانستهاند.
کانون کارگردانان در بیانیه خود ورود مسئولین حوزه هنری به ماوراء اکران و تفکیک فیلمهای دارای پروانه نمایش به دو گروه «ارزشی و غیرارزشی» را عملی «غیرقانونی» و باعث ایجاد «تشتت و نابسامانی بیشتر در عرصه اکران، و ایجاد چند دستگی بین اهالی سینما» دانستند.
حوزه هنری هفتاد سینمای کشور را در اختیار دارد و به تازگی اعلام کرده فیلمهایی را که به زعم این نهاد،«ضد ارزش» هستند، اکران نمیکند.
کانون کارگردانان با اشاره به «انبوهی از پروژههای فاخر و نازل تولید شده در دفاتر نزدیکان به قدرت» نوشتند که انحلال تنها نهاد صنفی اهالی سینمای ایران و تولید صنوف دستساز، تنها و تنها سینمای ایران را چندپاره کرد و دریغ از یک شعار وحدتطلبانه که گویا برای آقایان این آشفتگی بهترین بستر برای اجرای ریلگذاریشان بود.
آنها همچنین با اشاره به این موضوع که «بحران اقتصادی گریبان بسیاری از اهالی نجیب سینمای ایران را گرفته» وعدههای مسئولین را «دلخوشکنکی بیش» خوانده و گفتهاند: هنگامی که سالنهای سینما نتوانند دخل و خرج کنند عملاً این حقوق معنوی و مادی اهالی سینما است که در این هیاهو به تاراج میرود.
از انحلال خانه سینما تا عدم اکران فیلمها
حکم انحلال خانه سینما پس از آن صادر شد که هیئت رسیدگی به امور مراکز فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳ دی ماه گذشته دستور انحلال خانه سینما را صادر کرد.
خانه سینما بزرگترین نهاد صنفی سینماگران ایران است که در سال ۱۳۶۵ برای بهبود وضعیت رفاهی و صنفی شاغلان سینما تاسیس شد و فعالیت رسمی خود را سال ۱۳۷۲ آغاز کرد.
انحلال خانه سینما که با انتقاد شدید سینماگران و صنوف سینمایی روبهرو شد آغازگر دور تازهای از ایجاد محدودیت برای سینمای ایران بود که با چنین مشکلاتی بیگانه نبود.
اما پس از جشنواره فجر سال گذشته، رسانههای نزدیک به اصولگرایان نسبت به مضمون فیلمهای شرکتکننده در جشنواره اعتراض کردند. به گفته آنان، اکثر فیلمهای به نمایش در آمده در جشنواره، موضوعشان خیانت بوده است.
در نخستین روزهای امسال با اعتراض چند ائمه جماعت و گروه موسوم به «انصار حزبالله»، اکران فیلمهای «گشت ارشاد» و «خصوصی» متوقف شد، اما در این بین حوزه هنری و شهرداری تهران، چند روز پیش از توقف رسمی این فیلمها از سوی وزارت ارشاد، نمایش این دو فیلم را در سینماهای متعلق به خود متوقف کردند.
در ادامه این رویدادها، ۲۷ شهریورماه حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی رسماً اعلام کرد که «برف روی کاجها» ساخته پیمان معادی، «من همسرش هستم» به کارگردانی مصطفی شایسته، «پل چوبی» ساخته مهدی کرمپور، «بیخود و بیجهت» به کارگردانی عبدالرضا کاهانی، «پذیرایی ساده» ساخته مانی حقیقی و «من مادر هستم» به کارگردانی فریدون جیرانی را در سینماهایش اکران نخواهد کرد.
در واکنش به این اعلام، سازندگان این فیلمها در بیانیهای مشترک عنوان کردند که این شرایط منجر به حذف بخش خصوصی و مرگ سینمای اجتماعی ایران میشود.
حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی در حالی از اکران بعضی از فیلمها امتناع کرده که تعداد زیادی از بهترین سینماهای تهران و شهرستانها متعلق به این سازمان است.
با اکران فیلم «من مادر هستم» ساخته فریدون جیرانی، اعضای گروه موسوم به «انصار حزبالله» با تجمع در مقابل وزارت ارشاد از اکران این فیلم انتقاد کردند. با تشدید اعتراضات، وزیر ارشاد اعلام کرد که صحنه پایانی فیلم آقای جیرانی تغییر داده خواهد شد. معترضان معتقدند که در این صحنه حکم قصاص به چالش کشیده میشود.
۲۱ آذر دادستان تهران از تشکیل پرونده برای فیلم «من مادر هستم» و چند فیلم دیگر خبر داد و گفت که در این رابطه پروندهای هم برای فریدون جیرانی تشکیل شده است.
دو هفته پیش نیز مجمع فیلمسازان در بیانیهای هشدار داد که عدهای «میخواهند جرات فکر کردن را از اهالی سینما بگیرند» و با اشاره به وقایع چندین ماه گذشته، مرگ سینمای ایران را نزدیک دانست.
اعضای مجمع فیلمسازان سینمای ایران در بیانیه خود به توصیف جریان مورد نظر پرداختند و آن را جریانی دانستند که «در گذشتهای نه چندان دور اعلان کرده بود که اگر قرار است فیلمهای دلخواه ما ساخته نشود، ایران نیز میتواند مثل بسیاری از کشورهای دیگر سینما نداشته باشد».
ششم آذر نیز انجمن سینماداران ایران در نامهای به شورای صنفی نمایش اعلام کرد دیگر توان ادامه حیات را ندارد و امکان انعقاد قرارداد با کلیه دفاتر پخش برای اکران فیلم را از دست داده است.
سینماداران در نامه خود نوشتند با توجه به کاهش و بحران شدید ریزش مخاطب و عدم اکران فیلمهای مناسب و هزینههای جاری سرسامآور، نگهداری سالنهای سینما و اکران فیلمها از اوایل سال جاری با وضعیت بحرانی و شرایط بد اقتصادی مواجه شدهاند.