کاوه لاجوردی، نویسنده وبلاگ نسخه قابل انتشار، اعلام پیروزی میرحسین موسوی در شب انتخابات، قبل از شمارش آرا را نقد میکند.
به نظر من اینکه آقای میرحسین موسوی همان شب بیست و دومِ خرداد هشتاد و هشت در کنفرانسی مطبوعاتی گفت که برنده قطعی انتخابات است کار بسیار بدی بود. آقای موسوی بر پایه کدام اطلاعات این را گفت؟ رأیها را شمرده بودند؟ این کار ایشان، مثل انتشار بیانیههای اولیهشان، دعوت به شورش بود. به نظر من هیچ شهروند مسؤولیتشناسی چنین نمیکند. یا دستکم وقتی هنوز همهی راههای قانونی را امتحان نکرده چنین نمیکند.
یکی از دلیلهایی که طرفدارانِ جنبش سبز برای ادعای تقلب مطرح کردهاند، و به نظر من این قویترین دلیلشان است، این است: بهترین تبیین رفتار حکومت بعد از انتخابات (پلیسی کردنِ شدید فضا، دستگیریهای گسترده طرفدارانِ بنامِ آقایان موسوی و کروبی، و غیرذلک) تقلبِ حکومت در انتخابات و لذا نگرانی حکومت در مورد اعتراضات و سعی در پیشگیری و مهار است.
اما به نظر من تبیین بهتر رفتار پسا-انتخاباتیِ حکومت این است که نظامِ جمهوری اسلامی نگرانِ انقلابی مخملی بود. از قبل شواهدی بود، و به نظرم کار آقای موسوی، اعلام ِ پیشرس پیروزی، مسبوق به تبلیغات فراوانِ چندماهه در مورد جدی بودن احتمال تقلب، بهترین دلیل را به دست نظام داد که ظنّ برد که واقعاً انقلابِ رنگینی شروع شده است.
آقای موسوی، حتی اگر برایش مهم نبود که حرف بیپشتوانه بزند، علیالقاعده میبایست به این توجه کند که اینجور اعلامِ «پیروزی» شائبه برنامهریزی برای ماجراهایی شبیه به حوادث گرجستان و اوکراین را تقویت میکند و باعث واکنش نظام میشود.
آقای موسوی که در کابینهشان چندین انتخابات برگذار کرده بود و در سالهای بعد از مسؤولیت اجرایی هم لابد اوضاع را با دقت مشاهده کرده بودند قاعدتاً میدانستند که انتخابات در ایران چگونه چیزی است: با روالِ تأیید صلاحیت و شکل تبلیغات و میزانِ بیطرفیِ شورای نگهبان و صداوسیما و نحوه رأیگیری و شمارش و بررسیِ اعتراضات آشنا بودهاند. آقای موسوی رسماً با پذیرش رویّه و قوانین موجود وارد مبارزات انتخاباتی شدند؛ چگونه است که قبل از اعلامِ رسمیِ نتایج ادعای پیروزی میکنند؟ چگونه است که قبل از اینکه اعتراضشان را به مرجعِ قانونی اعلام کنند، و بطریق اولی قبل از اینکه به تخلفات ادعایی رسیدگی شده باشد، علناً تقاضای ابطال میکنند؟ (نامه بیستوچهارمِ خرداد به شورای نگهبان را ببینید.)
میترسم تا سالهای سال بازنده هیچ رأیگیریِ بزرگی تن به نتیجه ندهد. کاش بدبینیِ من نابجا باشد؛ اما حقیقت این است که همین حالا به نتیجه نظرسنجیِ پیامکی در مورد تعداد طرفدارانِ فلان تیمِ فوتبال هم اعتراض میکنیم: میرویم در ورزشگاهی که طرفدارانمان جمعاند و جمعیت چنددههزارنفری را نشان میدهیم و رو به دوربین میگوییم «آخه، این سیزده درصده؟»
به نظر من آقای موسوی نقش مهم یا حتی عمدهای در این ضربه سنگینی داشته است که بر نهاد انتخابات در ایران وارد شده است. برای اعتراض به جمهوری اسلامی موضوع زیاد است؛ توسل به ادعای تقلب لازم نیست و اصولاً برای اعتراض لازم نیست در اکثریت بود.
آقای موسوی به اون دلیل اعلام پیروزی کرد که اطلاعاتی از ناظر های صندوق ها انتخاباتی به دستش رسیده بود. من ناظر یکی از صندوق ها در شهرستان قم بودم. بعد از اتمام شمارش آرا سریعا نتیجه رو به هر نحوی که شده بود به مرکز رسوندم. حول و حوش ساعت ۴ صبح روز ۲۳ خرداد هم تماس گرفتم با مرکز که نتیجه شمارش کل آرا رو بگیرم و بهم هم گفتن. و آرای احمدی نژاد با اختلاف کمی بالاتر از موسوی بود. ( که البته نسبت به دورهی قبل که بیشتر درصد رای احمدی نژاد در قم بود خیلی فاصله داشت).. این گونه اعلام پیروزی صرفا بر اساس بازخورد ناظران صندوق ها و محسابهی اولیهی آرا بوده و نه علم غیب یا تلاش برای انقلاب مخملی.