نسخه آرشیو شده

سلامتیان: جمهوری اسلامی، جمهوری نظامی می‌شود
احمد سلامتیان نماینده دور اول مجلس و تحلیل‌گر مسائل ایران، تصویر از بی.بی.سی فارسی
از میان متن

  • من امیدوارم در این صورت انتخاباتی باشد که شش ماه بعد معلوم نشود که کاندیدا‌ها عامل خارجی هستند و برخوردهای امنیتی اشتباه و رفتارهای عقب افتاده‌ای داشته باشند که خاص منطقه خاور میانه است
سپیده بهکام
پنج‌شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۳:۵۵ | کد خبر: 76120

پیش بینی روند انتخابات ریاسنت جمهوری آینده ایران کار دشواری است. در مردمک این سوال دشوار را با احمد سلامتیان تحلیل‌گر مسائل ایران در میان گذاشته‌ایم. این گفتگو پیش از تنش‌های اخیر میان دولت و مجلس بر سر برکناری سعید مرتضوی انجام شده است.

من توانایی پیش‌گویی کردن در وضیعتی مثل وضعیت ایران را ندارم، اما می‌توانم برداشت خودم را از وضعیت کنونی بگویم. مسئله ایران و مسئله انتخابات در ایران آبستن مسائل غیر قابل پیش‌بینی بسیاری است.

با نگاهی به نحوه برگزاری انتخابات سال ۱۳۸۸ می‌بینیم که به تدریج یک تفاوت کیفی در انتخابات ریاست جمهوری ایران ایجاد شد به این صورت که دایره رقابت جناح‌های مختلف خود حاکمیت سخت تنگ شد و بالاخره شورای نگهبان فقط چهار نفر را به عنوان نامزد پذیرفت.

حتی آقای خامنه‌ای در نماز جمعه پس از انتخابات گفتند که این چهار نفر از «عناصر نظام» و «متعلق به نظام» هستند. انگار می‌خواستند از این حرف این نتیجه را بگیرند (حداقل در ظاهر) که چنانچه هر کدام از این چهار نفر انتخاب می‌شدند، یکی از فرزندان انقلاب اسلامی برده، اما با فاصله سه سال و نیمه از آن حادثه می‌بینیم که عملا معلوم شده که هر چهار نفر دیگر فرزندان معتقد به انقلاب اسلامی و مطیع ولایت و ذوب شده در ولایت به ترتیبی که آن انتخابات مهندسی شده بود نیستند. اگر در مورد آقایان کروبی و موسوی خیلی زود‌تر این مسئله مشخص شد در مورد آقای رضایی و سپس آقای احمدی‌نژاد با تاخیر بیشتر همین مسئله مشخص شد.

بنابراین به طور خلاصه انتخابات ۱۳۸۸، اولین انتخاباتی بود که مشخص کردن مضامین انتخاباتی، مرزبندی‌های انتخاباتی، مهندسی انتخابات، نحوه برگزاری انتخابات، نحوه برخورد با خود جناح‌های حاکم بر جمهوری اسلامی در درون خود حاکمیت، توسط نیروهای امنیتی، به خصوص امنیتی سپاه پاسداران شکل گرفت.

از آن موقع در بدنه انتخاباتی هم یک نوع روند تبدیل ماهوی جمهوری اسلامی به یک جمهوری امنیتی- نظامی که شبیه آن در منطقه و در دنیا زیاد بوده طی شد، جمهوری‌هایی که رئیس جمهوری با ادعای کسب ۹۹.۰۹ درصد انتخاب می‌شود. 

نه رقابتی در درون حاکمیت می‌شود، نه در بیرون حاکمیت، و به مردم هم به یک نوعی تکلیف می‌شود که باید بیاییند و رای بدهند، البته رای هم بدهند یا ندهند تغییر زیادی در نحوه بیان نتائج از جانب حکومت با ابزار تبلیغاتی خودش نمی‌کند.

این شیوه در جمهوری اسلامی و در انتخابات ۱۳۸۸ به مرحله بالایی رسید، و دیگر از سال ۱۳۸۸ تا به حال مسئولان جمهوری اسلامی هم ابایی ندارند که بگویند انتخابات دیگر یک مسئله سیاسی نیست بلکه مسئله امنیتی است. از آنجا که اداره و مهندسی مسئله سیاسی را باید دست کارگزاران سیاسی داد، اداره مسئله امنیتی را هم باید به دست کارگزاران امنیتی سپرده شود، بنابراین ما می‌بینیم که امروز ارگان‌های امنیتی به خصوص وابسته به اطلاعات سپاه، چنان کنترل و اختیار انتخابات را چه از نقطه نظر خط کشی کردن، نقشه راه دادن به شورای نگهبان، چه از نقطه نظر خط قرمز کشیدن با مفاهیمی که به عنوان اسم رمز عملیاتی انتخابات از آن یاد می‌کنند، همانند کلماتی مثل فتنه، یا امروز اصطلاح انتخابات آزاد، که در این‌ها بیش از آنچه که بیانگر مضامین معمولی باشد، اسم رمز عملیاتی امنیتی و نظامی است است، یعنی نیروهای امنیتی مشخص می‌کنند، که خط کشی‌ها کجاست، خاکریز‌ها کجاست و به چه ترتیب باید بدنه سیاسی را درون این خط کشی‌ها و سنگربندی‌ها محبوس بکنند.

با این توصیف در انتخابات آینده کدام نهاد‌ها یا شخصیت‌ها کارگردان خواهند بود و روند انتخابات را تعیین می‌کنند؟

تا این لحظه تردیدی وجود ندارد که در انتخابات آینده نقش شورای نگهبان، نقش احزاب موجود در جمهوری اسلامی، نقش همین ائتلاف‌هایی که در درون اصولگرایان باقی مانده است، و حتی من می‌گویم نقش رهبری و دفتر رهبری جنبه ثانوی و کمکی گرفته و همه این‌ها تحت الشعاع مهندسی نظامی‌امنیتی سپاه پاسداران قرار می‌گیرد شاید از این نقطه نظر بشود بگوییم، دیکتاتوری حاکم در داخل جمهوری اسلامی با بحران سال ۱۳۸۸ یک تحول کمی و کیفی عظیم پیدا کرده و امروز جمهوری اسلامی از نقطه نظر ساختار به مقدار بسیار زیادی شبیه نظام‌هایی مثل آقای مبارک در مصر یا نظام متحد کنونی جمهوری اسلامی در سوریه می‌شود. نظام‌هایی که در آن‌ها اداره امور کشور و ایجاد ائتلاف‌های مختلف، ائتلاف پیرامون منابع سیاسی، شبکه‌ها سیاسی، شبکه‌های نفوذ اجتماعی نیست و اساسا نیروهای امنیتی و ترکیبی از آن‌ها هستند که برای انتخابات تعیین تکلیف می‌کنند، این وضعیتی است که با رفتارهایی که از حاکمیت دیده می‌شود برای انتخابات آینده می‌توان پیش‌بینی کرد.

حالا در مقابل بدنه اجتماعی چه عکس‌العملی می‌توانند داشته باشد، نیروهایی که به ترتیبی خودشان را در این چارچوب تنگ امنیتی نمی‌دانند چه طور عکس‌العمل نشان می‌دهند، آیا این چارچوب امنیتی می‌تواند بر روی اختلاف و افتراق و رقابتی که در بین نیروهای درون خود این ارگان‌های امنیتی وجود دارد، سایه بیافکند و انتخابات را به صورت یک امر ساده عملی بکند یا نه همگی بستگی به تحول اجتماعی در پهنه اجتماع ایران در هفته‌های و ماه‌های آینده دارد.

به نظر شما رقابت نامزد‌ها به چه صورتی خواهد بود و صلاحیت چه افرادی را شورای نگهبان تایید می‌کند؟

انتخابات به شکلی که جلو می‌رود باید به ترتیبی باشد که یک نامزد جدی بیشتر وجود نداشته باشد و آن نامزد حاکمیت باشد که پشتیبانی ارگان‌های امنیتی و نظامی را دارد.

نامزدهای دیگر، ترکیباتی خواهند بود که چنین انسجامی را نخواهند داشت و رقابت‌هایشان انتخاباتی نیست، رقابت بیشتر امنیتی است و ممکن است در درون خودش کودتا بکند، پرونده‌سازی بکند، اقدامات خشن بکند. در چنین شرایطی ما وارد دوره‌ای می‌شویم که در اصطلاح علوم سیاسی به آن «خوانتا» می‌گویند. یعنی ایجاد هماهنگی بین نظامی‌ها و نیروهای امنیتی، تحت لایه‌های و مسائل مختلف. به این معنا که ممکن است تا یک زمانی هم تحت عبای این یا سپر آن جلو بیایند، اما به هر حال امنیتی، نظامی و اغلب با چراغ خاموش به جلو می‌آیند.

این نیرو‌ها خودشان هم البته منافع مختلف دارند به خصوص که ما می‌بینیم امروز منافع اقتصادی در ایران یکی از موضوع‌های کشمکش نیروهای امنیتی و نظامی هم هست از این نقطه نظر برخی از محققان حتی مقایسه می‌کنند وضعیت نیروهای نظامی و امنیتی را در ایران به شکلی با «بیزنس آرمی» یعنی با ارتش تاجر و پول درآر پاکستان. در چنین وضعیتی قطعی است که رقابت اقتصادی در یک نظام بسته از بین نمی‌رود اما شدید‌تر و خشن‌تر منتها در راهرو‌ها و دهلیزهای امنیتی انجام می‌شود.

متناسب با این من فکر می‌کنم تا وضعیت کنونی حاکمیت و وحشت کنونی آن از بدنه اجتماعی به همین شکل باشد و شرایطی وجود نداشته باشد که بتواند تحمل کوچک‌ترین رقابتی را در پهنه اجتماعی بین چند کاندیدا داشته باشد. به شکلی می‌رسیم که در تاریخ ایران پیش‌تر در سال‌های ۱۳۰۸ به بعد، برای انتخاب نمایندگان مجلس در دوران رضا خان پهلوی و در سال‌های ۱۳۳۲ به بعد در دوره محمدرضا پهلوی هم تجربه آن را داشته‌ایم.

به این صورت که فهرست‌هایی متشکل از سه نفر انتخاب می‌کردند در ‌‌نهایت سازمان‌های امنیتی و افراد دیگری به غیر از خود شاه ترکیب نمایندگان را مشخص می‌کرد، امروز هم ارگان‌های امنیتی همین مسئولیت را به عهده می‌گیرند. اما همانطور که در ‌‌نهایت ارگان‌های انتخاباتی در آن زمان هم نتوانستند مانع سقوط شاه بشوند، امروز هم در ‌‌نهایت خالی کردن انتخابات سیاسی از هر نوع رقابت و ماهیت سیاسی اشتباه است و ارگان‌های امنیتی تنها نهاد‌های سیاسی و انتخاباتی را سترون می‌سازد و به درد آینده حاکمیت نخواهند خورد.

در صورت تحقق چنین جو امنیتی به نظر شما بدنه جامعه ایران با توجه به تجربه‌های گذشته چه واکنشی نشان می‌دهد؟

من گفتم فضای انتخابات یک فضای امنیتی- نظامی است اما این به معنای این نیست که بگویم یک ملت در یک چنین شرایطی راحت، از حق انتخابش بگذرد و سعی نکند از همه ابزارهای مختلف از جمله ابزارهای علنی و قانونی و اعتراض‌های مختلف و گوناگون برای دفاع از این حق اولیه خود که در نص صریح قانون اساسی جمهوری اسلامی هم بار‌ها به آن اشاره شده بگذرد و به راحتی به چنین وضعیتی تن بدهد. یا اینکه تمام راه‌های اعتراض‌های قانونی، اعتراض مسالمت آمیز، اعتراض فراگیر را در مرحله کنونی بدون فایده بداند و فقط به فقط دنبال راه‌های دیگری بروند که در شرایط کنونی نه جوابگو باشد و نه مفید.

احتمال حضور چه کاندیداهایی از دید شما بیش از سایرین گزینه‌های مطرح شده است؟

ببینید امروزه جو حاکم به گونه‌ای است که انقدر شایعات گوناگون پراکنده بکنند که واقعیت و حقیقت در بین این شایعات گوناگون و فراوان گم شود. بنابراین من هم اگر چیزی بگویم از روی شایعات می‌گویم و چیزی نیست که شخصا گفته باشم. با این مقدمه الان صحبت از ائتلافی به اسم دو به اضافه یک است. ائتلافی متشکل از آقایان ولایتی، قالیباف و حداد عادل که اتفاقا گفته می‌شود از حمایت دفتر رهبری هم برخوردار است.

من در مورد کاندیداتوری این سه نفر، اولا فکر می‌کنم که آقای خامنه‌ای، امروزه بیش از هر کسی باید متوجه شده باشد که انسجام در راس قوه اجرائیه بسیار در داخل کشور مهم است و گرنه چرخ قوه اجرائیه فلج خواهد بود. بنابراین آقای خامنه‌ای با انتخاب این سه نفر، ارابه قوه مجریه را به سه اسبی خواهند بست که هر کدام از این اسب‌ها در یک مسیر حرکت می‌کنند، مسیرهای آن‌ها متفاوت با دیگری است.

چنین تصمیمی از سوی آقای خامنه‌ای فقط در صورتی گرفته می‌شود که به این نتیجه رسیده باشد که این قوه مجریه باید فقط یک ظاهری باشد و واقعیت اعمالش در جای دیگری انجام شود. بنابراین قوه مجریه هم خلاصه خواهد شد در سپاه پاسداران و ارگان‌های وابسته به آن. من معتقد هستم امروز کلید تغییر وضعیت ایران بیش از هر کسی در دست خود آقای خامنه‌ای است، اگر او این راه حل را انتخاب کند، موجب قوی‌تر شدن روز به روز ارگانهای امنیتی و نظامی می‌شود تا به جایی برسد که به زودی رهبری هم در برابر این قدرت‌ها جز اطاعت و پیروی از آن‌ها کار دیگری نتواند بکند.

شاید هم راه دیگری را در نظر گرفته باشند. اینطور که گفته می‌شود برخی از نیرو‌ها شاید کاندیدای دیگری مثل آقای جلیلی، رئیس شورای امنیت ملی داشته باشند که بیشتر هم مورد حمایت نیروهای امنیتی و نظامی است. من نشانه‌ها و قرائنی نمی‌بینم که بازار آشفته قوه اجرائیه و وضعیت اقتصادی و سیاسی کنونی ایران را رئیس جمهوری مثل آقای جلیلی بتواند اداره کند.

بر همین اساس من می‌گویم انتخاب‌های خود نظام جمهوری اسلامی با توجه به اینکه خودش را در چارچوب‌های امنیتی محدود کرده بسیار محدود است.

حالا امکان دارد در هر لحظه این ارگان‌های امنیتی مواجه با شکست خوردن دو فرضی که گفتیم، دنبال راه حل دیگری بگردند. اینکه با توجه به بدنه جامعه و شدت و قوت و قدرتی که برای مطرح کردن خواست اصلی خود برای انتخابات نشان می‌دهد و همچنین شدت یافتن بحران‌های گوناگون از خود نشان می‌دهد، حاکمیت تصمیم بگیرد که به نوعی یک فضای حداقل رقابت سیاسی را باز کند. حالا اسمش را بگذارند انتخابات مهندسی نشده یا انتخابات رقابتی یا سالم من نمی‌دانم. که من امیدوارم در این صورت انتخاباتی باشد که شش ماه بعد معلوم نشود که کاندیدا‌ها عامل خارجی هستند و برخوردهای امنیتی اشتباه و رفتارهای عقب افتاده‌ای داشته باشند که خاص منطقه خاور میانه است و من فکر می‌کنم که تاریخ مصرف جهانی و منطقه‌ای و ملی این نوع بیان حاکمیتی نیز به پایان رسیده است.

اگر تا ماه خرداد وضعیت به همین منوال بماند، ما شاهد مرحله دیگری از خالی کردن کل نظام جمهوری اسلامی از کلیه جنبه‌های انتخاباتیش خواهیم بود و به این ترتیب نظامی خواهد شد که به اصطلاح دیگر از جمهوریتش هیچ محتوایی در پوسته یک حاکمیت اقتدارگرا باقی نمانده است. 

هر چند که من می‌گویم مفهوم اسلامی آن هم که مدعی دموکراسی و انتخابات و رای مردم در چهارچوب اسلام بود دیگر به فراموشی سپرده شده است.

اولین کسی هم که این هر دو را فراموش کرده خود آقای خامنه‌ای است وگرنه ایشان تا این اندازه به نیروهای امنیتی و نظامی اعتماد و اتکا نمی‌کردند و یک مقدار حداقلی هم هنوز به اهداف ادعائی انقلاب و وضعییت کنونی بدنه اجتماعی توجه داشتند.

شما چقدر شانس آقای مشایی و یا هر نامزد نزدیک به جریان آقای احمدی‌نژاد را برای تایید صلاحیت و حضور در انتخابات بالا می‌بینید؟

من بعید می‌دانم که آقای مشایی از لای چرخ ارگان‌های مختلف امنیتی- نظامی رد شود.

اینکه اجازه بدهند فردی از گروه آقای احمدی‌نژاد در انتخابات حضور پیدا کند، به نوعی قبول تکه تکه بودن حاکمیت مطلقه است و قبول اینکه کسی با دلربایی در شعار سیاسی و تکیه‌گاه اجتماعی اصلاح طلبان به میدان بیاید. در چنین صورتی هم جامعه قطعا اصل را بر رونوشت ترجیح خواهد داد.

شانس کدام یک از کاندیداهای اصلاح طلب را بیشتر می‌دانید؟

اصلا معلوم نیست که اصلاح طلبان بتوانند در انتخابات شرکت کنند. من معتقد هستم امروز فضای رسانه‌ای که در مورد کاندیداتوری اصلاح طلبان ایجاد شده را ارگان‌های اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایجاد کرده‌اند. این ارگان‌های اطلاعاتی و امنیتی در فضای مجازی هم سخنگوی اصلاح طلبان شده‌اند و متاسفانه یک بخشی از مخالفان هم این فضا را زمینه تسویه حساب خودشان با اصلاح طلبان کرده‌اند و به این ترتیب در کنسرت ارگان‌های امنیتی جمهوری اسلامی و خط کشی کردن‌های آن‌ها راجع به امکانات و شانس‌های اصلاح طلبان موزیک می‌زنند من در این کنسرت حاضر به زدن هیچ آهنگ و نغمه‌ای نیستم.

خوب پس من سوالم را به این صورت می‌پرسم، نظر شما در مورد اینکه گفته می‌شود آقای کواکبیان و عارف از جناح اصلاح‌طلب در انتخابات اعلام حضور کرده‌اند چیست؟

من می‌گویم همه این خبر‌ها در خبرگزاری فارس و روزنامه کیهان و شرکا که در برنامه امنیتی کردن انتخابات گام بر می‌دارد مطرح شده و اگر اطلاعات دقیقتری خواستید می‌توانید به آنجا‌ها مراجعه کنید من اطلاعات دیگری ندارم.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی