اسکات پیترسون در مطلبی که برای نشریه کریسچن ساینس مانیتور نوشته، گذشته حسن تهرانی مقدم را دلیلی کافی میداند برای آنکه وی تبدیل به هدف اصلی «کمپین هماهنگ جاسوس در برابر جاسوس» شود.
«ایران در انفجار انبار مهمات نزدیک تهران انگشت اتهام را به سوی اسرائیل نگرفته است. اسرائیل هم افتخار آن را از آنِ خود نخواندهاست. اما این انفجار که موجب کشته شدن پایهگذار برنامه موشکی ایران شد، بسیار شبیه الگویی است که در گذشته هم دیده شدهاست.»
در حالیکه شایعاتی مبنی بر دست داشتن ماموران اسرائیلی در انفجار انبار مهمات در ملارد به گوش میرسید، ایران دوشنبه ۲۳ آبانماه شاهد به خاک سپردهشدن حسن تهرانی مقدم، فرمانده نیروی موشکی ایران و شانزده تن دیگر از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود.
پترسون معتقد است حضور فردی به اهمیت سردار مقدم در پایگاه ملارد در زمان آنچه ایران «حادثهای حین جابجایی مهمات» میخواند، دلیل اصلی شایعات است. وی مینویسد: «سردار عباس خانی به ایرنا گفته بود که توانایی کنونی سیستم موشکی ایران مدیون تلاشهای سردار مقدم است و دشمن همواره در پی شناسایی و حذف او بوده است».
اسکات پیترسون در مطلبی که برای نشریه کریسچن ساینس مانیتور نوشته، گذشته حسن تهرانی مقدم را دلیلی کافی میداند برای آنکه وی تبدیل به هدف اصلی «کمپین هماهنگ جاسوس در برابر جاسوس» شود. کمپینی که پیترسون چنین توصیفش میکند: «از قتل و انفجار پایگاههای نظامی گرفته تا سه ویروس کامپیوتری» و هدف اصلی آن، کندکردن برنامه هستهای و موشکی ایران در سالهای اخیر است.
پترسون همچنین یادآوری میکند که ایران در گذشته انگشت اتهام را به سوی «رژیم صهیونیستی» و امریکا نشانه میگرفت و آنها را محکوم میکرد که به دنبال برنامههای خرابکارانه هستند؛ اما تا به حال، نه امریکا و نه اسرائیل، هیچ کدام برای متوقف کردن ایران در راه رسیدن به بمب اتمی دست به حمله نظامی نزدهاند. او همینطور نظر برخی از تحلیلگران را مطرح میکند که مرگ مقدم را قسمتی از «جنگی وسیعتر و غیرمعمول میدانند که سالهاست در جریان است».
کریستچن ساینس مانیتور همچنین سخنان مارک فیتزپاتریک، از موسسه بینالملللی تحقیقات استراتژیک (IISS) در لندن را منتشر کردهاست که معتقد است: «بدون آنکه بخواهیم بگوییم این مرگ یک قتل بوده، این اتفاق شبیه حرکتهایی است که ایران را از چندین تن از پرنفودترین چهرههایش محروم کرده است.»
با وجود آنکه ایران ادعا میکند برنامه هستهایش کاملا صلحآمیز است، اما آخرین گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی که هفته گذشته چاپ شد، این ادعا را رد کرده و خبر از تلاش ایران برای تسلط پیدا کردن به دانش هستهای برای تولید سلاح اتمی میدهد. اما بر اساس این گزارش، این تلاشها در سال ۲۰۰۳ متوقف شدهاست. با اینکه بعضی از متخصصان کار اطلاعاتی آژانس را زیر سوال میبرند، اما خود آژانس ادعا کردهاست که قسمتی از فعالیتهای مربوط به سلاح هستهای ایران «ممکن است» همچنان ادامه داشته باشد.
انفجاری شک برانگیز
این انفجار که در انبار مهمات یکی از پادگانهای سپاه در بیدگنه در ۲۰ کیلومتری غرب تهران رخ داد، به قدری شدید بود که در خود پایتخت نیز شنیده یا حس شد. اسکات پیترسون همچنین به گزارش مجله تایم در روز ۲۲ آبان از خبرنگار خود در بیتالمقدس اشاره میکند که در آن، از قول یک منبع خارجی نامعلوم این چنین نقل شدهاست: «حرف ایرانیان را باور نکنید که میگویند این انفجار یک حادثه بود. گلولههای دیگری در خشاب آماده شلیک هستند».
پیترسون که معتقد است دولت اسرائیل در صف اول دعوتکنندگان به حمله نظامی علیه برنامه هستهای ایران قرار دارد، یادآوری میکند که تلآویو هرگز حاضر نشد نتایج گزارش آژانسهای اطلاعاتی ایالات متحده با نام «برآورد اطلاعات ملی» (NIE) در سال ۲۰۰۷ را بپذیرد. بر اساس این گزارش، ایران از پاییز سال ۲۰۰۳ فعالیت مربوط به سلاح اتمی خود را کنار گذاشتهاست و از آن موقع هم برای تولید بمب تصمیم جدیدی اتخاذ نکردهاست.
کریسچن ساینس مانیتور همینطور به گزارش ماه ژوئن سیمور هِرش در نشریه نیویوکر اشاره میکند که از برخی از تلاشهای شش ساله سربازان امریکایی نام برده که «با نیروهای اطلاعاتی ایران همکاری کردهاند». در گزارش نیویورکر نوشته شده بود: «ماموران امریکایی که مخفیانه فعالیت میکردند، آجرهای یک یا دو ساختمان در مرکز تهران را که احتمالا محلی برای فعالیتهای هستهای بوده، با آجرهایی حاوی دستگاههای تشعشعیاب عوض کردند».
آیا ایران به سلاح اتمی نزدیک شدهاست؟
پیترسون در ادامه به این سوال کلیدی میپردازد که آیا ایران یه توانایی تولید سلاح هستهای دست یافته یا همچنان با آن فاصله دارد. وی مینویسد: «هیچکدام از این فعالیتها که به آنها اشاره شد و در مجلات دیگر هم برخی دیگرشان ذکر شده، نشاندهنده یک برنامه نظامی هستهای در حال انجام نیست. گزارش آژانس انرژی اتمی هم این تحلیلها را با جزئیاتی جدید تایید کردهاست.»
اما نخست وزیر اسرائیل، بنیامین ناتانیاهو روز یکشنبه ۲۲ آبان، گفت که گزارش آژانس به اطلاعاتی محدود میشد که «میتوانند اثبات شوند، حقایقی که میتوان در دادگاه آنها را مطرح کرد. اما در عمل چیزهای بسیاری وجود دارند که ما میبینیم و برای همین هم کشورهای بزرگ جهان باید تصمیم بگیرند که برای متوقف کردن ایران باید چه کرد».
پترسون همینطور به گزارشهای روزنامههای اسرائیلی اشاره میکند که تلویحا از دست داشتن حکومت این کشور در آخرین انفجار و همین طور انفجارهای دیگر سخن گفتهاند.
برخی از این روزنامهها نیز به انفجار سال ۲۰۱۰ در پایگاه موشکی شهاب و کشته شدن سه دانشمند هستهای درخیابان طی دو سال گذشته، ویروس استاکسنت که تعدادی از هزاران سانتریفوژ مراکز اتمی ایران را آلوده کرد و آنها را از کار انداخت، پرداختهاند؛ از این سانتریفوژها در غنیسازی اورانیوم با غلظت کم برای تولید سوخت هستهای، یا با غلظت بالاتر برای استفاده در بمب اتمی استفاده میشد.
پترسون اما با نقل قول از فیتزپاتریک مدعی میشود که «هیچ کدام از این حوادث نتوانسته تهران را در هدفش برای رسیدن به توانایی تولید سلاح هستهای متزلزل کند. تنها چیزی که بین ایران و سلاح هستهای فاصله میاندازد یک تصمیم سیاسی و مقداری زمان است».
بر اساس گزارش سازمان انرژی اتمی و به گفته آقای فیتزپاتریک، ایران «تاکنون تحقیقات مربوط به سلاح هستهای را تا حد زیادی پیش بردهاست و به اندازه حداقل دو و یا شاید چهار سلاح هستهای اورانیوم با غلظت کم، تولید و ذخیره کردهاست؛ اما به شرط آنکه این مقدار اورانیوم باز غلیظتر شود».
به گفته فیتزپاتریک، به نظر میرسد که استاکسنت از تقریبا هشت هزار سانتریفوژ در کل، هزارتا را از کار انداخته است. با این وجود، میزان اورانیوم با غلظت پایین در ایران امروز بیشتر از میزان آن قبل از حمله استاکسنت است و نیروی موشکی بالستیک تهران به حدی هست که میتواند سلاحهای هستهای را با خود حمل کند. وی اضافه میکند: «من تعجب خواهم کرد اگر تلاشهای دیگری برای خرابکاری در برنامه ایران در کار نباشد. کشورهایی که نمیخواهند با ایرانی هستهای سر و کار داشته باشند، قصد حمله نظامی ندارند، پس آنها از مجموعهای از ابزارهای دیگر با شدت و حدت تمام استفاده میکنند تا برنامه هستهای ایران را متوقف کنند».