حسین ستوده، روزنامهنگار حوزه رسانه، نگاهی دارد به سیاست عمومی دولت ایران در مواجه با غرب و موفقیت فیلم «چدایی نادر از سیمین» در عرصههای جهانی.
موفقیتهای پیاپی اصغر فرهادی در جشنوارههای بین المللی در کنار بحرانهای فرهنگی و سیاسی در ایران باعث شده تا حساسیت مضاعفی بر موفقیتهای فیلم جدایی نادر از سیمین سایه افکند. حساسیتهایی که از طرفی در دایره افکار «بد اندیشان تندرو» مسبوق به سابقه است و از سوی دیگر میتواند فرآیند ارتباطی مناسبی را بین جامعه ایرانی و مخاطب غیر ایرانی آن برقرار سازد.
اصغر فرهادی در مراسم دریافت جایزه گلدن گلوب به صورت تلویحی خود را نه به نمایندگی از سوی جمهوری اسلامی ایران، بلکه نماینده مردم ایران معرفی کرد که به گفته وی ملتی صلح طلب هستند. این اشاره هوشمندانه و کوتاه اما از چشم «بداندیشان فرهنگی» در ایران دور نماند و با توسل به چند تصویر رفتار او را مغایر با عرف دیپلماتیک! جمهوری اسلامی قلمداد نمودند چرا که از دیدگاه آنها، سینما نیز مانند تلویزیون باید در خدمت دیپلماسی رسانهای ایران که همانا صدور انقلاب است قرا گیرد و به عنوان نماینده نظام اسلامی بر مخاطب غربی تاثیر بگذارد.
در تعریف دیپلماسی عمومی گفته شده که هدف از فرآیند دیپلماسی عمومی ایجاد تاثیر به مردم یک جامعه است تا جایی که آنجامعه بتواند بالقوه بر دیپلماسی سیاسی کشور خود تاثیر بگذارد. دیپلماسی عمومی غرب از نگاه حکومت اسلامی بخشی از پروژه جنگ نرم است که با توسل به ابزار رسانهای در صدد تاثیر بر فرهنگ و تفکر جامعه اسلامی است تا موجبات کوتای نرم را فراهم کند.
تعریف نظام اسلامی از دیپلماسی عمومی غرب در واقع همان راهی که در سی سال گذشته به نام صدور انقلاب در لیست اولویتهای رسانهای و نظامی جمهوری اسلامی بوده است و بر اساس همین تفکر انتظار دارد تا اصغر فرهادی و فیلم جدایی نادر از سیمین بتواند محملی بر این اهداف باشد. اما نیست.
جدایی نادر از سیمین هر چند که در ساختار موجود سینمای اسلامی ایران تولید شده و چندین جایزه جشنواره فجر را از آن خود کرده است اما نگاه فیلمساز فارغ از تبلیغات سیاسی بر زیر ساخت اخلاقی و فرهنگی جامعه تاکید دارد. به همین دلیل میتوان اصغر فرهادی را یکی از نمایندگان سینمای مستقل ایران در نظر گرفت که تلاش میکند تا دیپلماسی عمومی را در سطح رابطه افراد و فرهنگهای مختلف تعریف کند و به سمت دیپلماسی رسانهای جمهوری اسلامی متمایل نشود.
اما مقبولیت و جوایز متعدد فیلم جدایی نادر از سیمین در مجامع و جشنوارههای غربی در کنار توهمات ذهنی «بداندیشان فرهنگی» حکومت ایران، به نشانه دور شدن اصغر فرهادی از اصول انقلابی و ولایتمدارانه نظام اسلامی تلقی شده و تلاش میکنند تا موفقیت فیلم جدایی نادر از سیمین را بعنوان بخشی از عملیات دیپلماسی فرهنگی غرب بر علیه ایران اسلامی قلمداد کنند. در چنین دیدگاهی غرب تلاش دارد تا با توجه به مقبولیت عمومی فیلم جدایی نادر از سیمین در بین ایرانیان، با جایزه دادن و مطرح کردن آن در رسانهها اعتماد و توجه جامعه ایرانی را به خود جلب کند.
در این میان اما اصغر فرهادی با تاکید بر مناسبات اخلاقی و فرهنگی مشترک و فارغ از مناسبات سیاسی و جغرافیایی تلاش دارد تا پل ارتباطی مناسبی بین مخاطب با شخصیتهای جهان شمول فیلم برقرار کند. شخصیتهایی که فارغ از پوشش و زبان در هر کجای کره خاکی میتوانند یافت میشوند. این شباهت بیبدیل ابنا بشر در مشترکات اخلاقی مهمترین ابزاری است که اصغر فرهادی را قادر میسازد که بتواند حامل پیامی انسانی از طرف ایرانیان صلح جو برای مخاطبین باشد و دیپلماسی عمومی را بر محور ارتباط ملتها با یکدیگر تعریف کند بیآنکه در دام تبیلغات سیاسی یا مناسبات صدور انقلاب یا ایدیولوژی بیفتد.
عبور از چنین مسیری اما ساده نخواهد بود. اصغر فرهادی حتی فارغ از تمایل یا عدم تمایل خویش، بعنوان نماینده رسمی سینمای جمهوری اسلامی ایران برای شرکت در مراسم اسکار معرفی شده است و بدیهی است که مدیران فرهنگی حکومت اسلامی در صدد باشند تا بیشترین تبلیغ و تاثیر سیاسی را از چنین حضوری بهرهمند شوند اما از طرفی دیگر با توجه به بالا رفتن شانس موفقیت اصفر فرهادی در کسب جایزه اسکار ممکن است فارغ از دیپلماسی رایج رسانهای حکومت اسلامی تنها به این بسنده کنند که شاید اولین جایزه سینمایی اسکار به نام مدیریت ایشان رقم بخود.