تندیسهای ایرانی، نقشهای افسانهای و کهن و قهرمانان اسطورهای گهگاه از این شهر و آن شهر حذف میشوند؛ گویی اختلافات سیاسی در ایران دوباره دامن تندیسها و اسطورهها را هم گرفته است.
به نظر میرسد از زمانی که اسفندیار رحیم مشایی از اصطلاح «مکتب ایرانی» استفاده کرد و به دنبال آن بر نمادهای ایرانی مانند برگزاری جشن نوروز و نمایش پرسروصدای منشور کوروش در ایران تاکید کرد، در کنار مخالفت اصولگرایان و روحانیان مذهبی با این سخنان، جنگ با تندیسها وارد مرحله تازهای شده است.
البته این اختلافات در حالی مطرح شده که مخالفان و معترضان به حکومت ایران سخنان آقای رحیم مشایی را «جنگ زرگری» مینامند. اما از زمان انقلاب بهمن ۵۷ تا همینک افسانهها و قهرمانان ایرانی بارها و بارها قربانی نبردها و جنگهای داخلی و حتی نمایش قدرت شدهاند.
مسئولان ایرانی هنوز درباره دلایل «سرقت» شبانه مجسمههای شهر تهران در سال گذشته توضیح مشخصی ارائه نکردهاند. هنوز از آن سرقتها زمانی طولانی نگذشته است که اخیرا برخی از آنها خود دستور برچیدن چند تندیس و نماد ملی از سطح چند شهر مانند مجسمه اسبهای برنز از میدان مرکزی شهر ساری یا تندیس آریوبرزن از میدانی در یاسوج و یا پاک کردن نقشی از شاهنامه روی دیواری در میدان فردوسی مشهد، دادهاند.
برخی میگویند که برچیدن این مجسمهها که عموما از نمادهای ملی و ایرانی هستند، به اختلافات چند ماه اخیر میان افراطیون و اصولگرایان بر سر «مکتب ایرانی» و «جریان انحرافی» منسوب به اسفندیار رحیم مشایی و نزدیکان او مربوط میشود.
در این میان واکنشهای گوناگونی از داخل اصولگرایان منتشر شده است، واکنشهایی که خود نشان از برخی اختلافات دارد؛ ازجمله نماینده آیتالله خامنهای در استان کهگیلویه و بویراحمد، با برداشتن تندیس آریوبرزن از میدان شهر یاسوج مخالفت کرده و گفته است «پاسداشت قهرمانان ملی، منافاتی با ارزشهای اسلامی ندارد».
او همچنین گفته «کسانی که مخالف نصب این تندیس هستند جلوی پخش سریالهایی مانند «جومونگ» و قهرمانهای خودساخته دیگر کشورها را از تلویزیون بگیرند».
بخشی از اختلافات میان اصولگرایان بر سر «مکتب ایرانی» از زمانی آغاز شد که اسفندیار رحیممشایی، رئیس دفتر محمود احمدینژاد گفت «از مکتب اسلام دریافتهای متنوعی وجود دارد، اما دریافت ما از حقیقت ایران وحقیقت اسلام، مکتب ایران است و ما باید از این به بعد مکتب ایران را به دنیا معرفی کنیم».
او همچنین در مراسم رونمایی از منشور کورش در شهریور سال ۸۹، اندیشه این پادشاه هخامنشی را «همجنس اندیشه پیامبران» دانسته بود.
از آن پس اظهارات تند اصولگرایانی مانند احمد توکلی، نماینده منتقد دولت در مجلس که سخنان مشایی را برخاسته از «یک ذهن بیمار» دانسته بود، آغاز شد. اما تا همین چندی پیش کسی به یاد تندیسها و نقشهای ایرانی نبود.
سارا نفر، کارشناس ارشد مدیریت فرهنگی نیز درباره اثرات مجسمهها و تندیسهای ملی در میادین شهر و اماکن عمومی در گفتوگو با مردمک، میگوید: مجسمهسازی هنری است که میتواند فرهنگ ما را بازآفرینی کند و مجسمهها بهعنوان آثار هنری و نشانههایی در بازشناسی فرهنگی، میتوانند موثر باشد و به زیبایی و غنای چهره شهر نیز کمک کنند، اما در کمال بیتوجهی به فرهنگ ملی درحال حذف شدن هستند.
او براین باور است که نشانههای فرهنگ ملی ایرانی کم کم دارد از سطح شهرها برچیده میشود و دیگر کودکان و حتی جوانها کمتر این نشانهها را میشناسند.
تندیسکُشی
چندی پیش بزرگترین نقاشی دیواری شاهنامه در میدان فردوسی مشهد شبانه پاک شد. پاک شدن این نقاشی که یک سال پیش با نظارت شهرداری مشهد روی این دیوار کشیده شده بود، اعتراضهای زیادی را برانگیخت و درپی آن مسئولان این شهر اعلام کردند که بار دیگر این نقاشی روی این دیوار کشیده میشود.
از دیگر نمونههای اخیر، برداشتن مجسمه اسبهای برنز با قدمت ۵۰ سال از میدان امام شهر ساری بود که به دستور دادستان این شهر صورت گرفت. فرامرز نقیبی، رئیس شورای شهر ساری هم گفته بود: وجود مجسمههای اسب در میدان امام [خمینی]، چیزی جز اهانت به نام امام نیست و جمعآوری این مجسمهها به شهرداری ابلاغ شد».
عبدالحسین مختاباد، خواننده مشهور ایرانی، در واکنش به این اقدام گفته بود: قاضیالقضات شهر (دادستان) و همفکرانش بعد از حدود نیم قرن از طول عمر این آثار هنری و حدود سی و سه سال بعد از انقلاب، «ارشمیدس وار» کشف کردند که وجود این اسبها در میدان امام ساری، توهین است؟
آقای مختاباد گفته بود «در میان انبوه مشکلاتی که قاضیالقضات شهر و سازمانش را احاطه کرده است، وقت عزیز خود را صرف این کرده که وجود این مجسمهها برای شهر ساری عامل فساد و تباهی است».
تازهترین مورد جنگ با تندیسها برچیدن مجسمه آریوبرزن است که فقط چند ماه از نصب آن در یکی از میادین شهرستان یاسوج میگذرد. آریوبرزن از سرداران بزرگ تاریخ ایران است که در سال ۳۳۱ پیش از میلاد مسیح در برابر یورش اسکندر مقدونی به ایران، ایستاد و دفاع کرد و در این راه جان باخت.
دستور حذف مجسمه آریابرزن از میدان یاسوج پس از آن صورت گرفت که سردار شهابیفر، فرمانده سپاه فتح یاسوج اخیرا در کنگره سرداران و ۶۰۰ شهید شهرستان بویراحمد گفته بود: «امروز دم اسب آریو برزن را مشرف بر تمثال مبارک شهیدان کردهاند که ضروری است دادستان کهگیلویه و بویراحمد دستور تخریب آن را بدهد».
پس از آن هم محمد موسویپور، دادستان یاسوج در تایید این سخنان گفت که «نمادهای ارزشی زیادی در جامعه داریم از جمله شهدا، علما و نقش مردم در صحنههای مختلف انقلاب، و بهتر است به جای مجسمههایی که فرهنگ نگهداری از آن را نداریم و فردا خراب میشوند و ساخت آنها اسراف است، از این نمادها استفاده کنیم».
دادستان یاسوج اقدام برای برداشتن این مجسمه را از حقوق مردم دانسته و گفته بود «هرکجا حقوق جامعه مورد تعرض قرار بگیرد، دادستان میتواند تذکر دهد و اقدام کند».
اما همه از حذف تندیسها تحلیلی یکسان ندارند و برخی معتقدند جمهوری اسلامی به طور کلی با تندیس و مجسمه و نقاشی و اسطورههای ایرانی اختلافات عقیدتی دارد.
اکبر، یک شهروند تهرانی، در ارزیابی خود از حذف مجسمهها به مردمک میگوید: جمهوری اسلامی از ابتدا به دلیل دارا بودن ایدئولوژی اسلامی، با مجسمهسازی و مجسمهها مشکل داشته زیرا در پندار ایدئولوژیک حاکمان اسلامی، مجسمهسازی همان بت پرستی و مجسمه همان بت است.
به گفته او، در همین راستا این روزها همزمان با برخورد با آنچه «جریان انحرافی» نامیده میشود، با تحریک چهرههای مذهبی اصولگرا، فضایی جدید برای جمعآوری مجسمهها که مظاهر تمدن ایرانی هستند ایجاد شده است.
علی، شهروندی دیگر که روزنامهنگار است، درباره واکنش مردم به حذف مجسمهها از سطح شهر به مردمک میگوید: «به نظرم آنقدر چیزهای مهمتری از این ملت بردهاند که دیگر آنها برای اینگونه چیزها حاضر به زندانیشدن و جان دادن نیستند».
هستند هنرمندانی که با نظر علی در مورد کماهمیت بودن تندیس و مجسمه در ایران موافق نیستند. پرویز تناولی، استاد مجسمهسازی، به مردمک میگوید: بسیاری از مجسمهها رو به نابودی رفته، شکسته شده و یا به سرقت رفته، اما مردم ایران مجسمه را دوست دارند و علت آن هم همین است که هیچ وقت مجسمهسازی در ایران به کلی خشکیده نشده و همیشه به نوعی خودش را در ۲۰۰ سال گذشته حفظ کرده است.
اما فقط تندیسها و نقاشیهای بزرگان در ایران قربانی نمیشوند؛ اخیرا سایت لغتنامه دهخدا هم فیلتر شده است. فیلترینگی که ظاهرا به تندیسها بیارتباط است اما واکنشهای متضادی را در رسانههای وابسته به افراطیون برانگیخته است؛ شبیه آنچه حذف تندیسها برانگیخته است.
سایت مشرق نیوز که به دولت نزدیک است در این باره نوشته است: «با توجه به پیشینه لغتنامه دهخدا، به نظر میرسد سایت اینترنتی این دایره المعارف عظیم نباید فیلتر میشده است. چرا که این دایره المعارف دارای یک برند علمی فرهنگی شناخته شده برای همه ایرانیان است».
اما سایت تابناک، که به محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، نزدیک است با انتقاد از سایت مشرق نیوز دراین باره نوشته است: «حامیان فتنه ۸۸ با وارد کردن متون جهت دار و انحرافی، آن را تحت پوشش عنوان معتبر این لغتنامه، در اختیار کاربران قرار داده و هرازگاهی آن را تبدیل به سوژه تبلیغاتی خود علیه نظام میکردند».
پس از انقلاب سال ۵۷ در ایران و پایهگذاری حکومت جمهوری اسلامی، اولویت ایدئولوژیک و سیاسی مسئولان این نظام، با تاکید بر مظاهر دینی و اسلامی پیش رفته اما در کنار آن نیز مجوزهای برای حضور و برپایی برخی نمادهای ایرانی و میهنی داده شده، مشروط بر آنکه به هویت اسلامی و تمامیت روحانیان مذهبی صدمه نرساند و آنها را تحتالشعاع قرار ندهد. اما همین تندیسها و نمادها نیز هرازگاهی قربانی میشوند. البته کمتر کسیست که بیاندیشد با حذف تندیسها میتوان گذشته را پاک کرد. یک دهه پیش طالبان در افغانستان تندیسهای بودا را در این کشور نابود کردند. از آن زمان کمتر کسیست که نداند آیین بودا قرنها پیش تا افغانستان هم رسیده بود.