پس از انتشار گزارشی درباره عطاالله مهاجرانی، وزیر فرهنگ دولت سید محمد خاتمی در تلویزیون دولتی ایران، با عنوان معرفی «چهره واقعی» عطاالله مهاجرانی، این وزیر سابق جمهوری اسلامی به این گزارش واکنش نشان داده است.
از دید اینجانب مسئوول صدا و سیما شخص مقام محترم رهبریست. از این رو در این نوشته روی سخنم با ایشان نیزهست. البته ایشان در این سالهای دراز حکومت و ولایت، نه به نامه ای پاسخ دادهاند و نه با نشریهای گفتگو کردهاند. یکسره متکلم وحده بوده اند و اگر هم پاسخی داده اند، پاسخشان همان برهان قاطع به روایت فداییان اسماعیلی بوده است. فداییان با مخالفان خود سخن نمیگفتند، بلکه تیغ تیز بر گلویشان میکشیدند تا مفهوم برهان قاطع را به درستی درک کنند؛ مثل درک محمد نوری زاد در زندان اوین...
در سیمای ایشان که میتوان آن را سیمای ولایت نامید. سیمایی که توسط پاسداری اداره میشود که درطراز افراد محبوب رهبریست؛ دستبوس و پا به رکاب. سلطان اشاره کند برایش کلاهی را بیاورند، سر میآورد...کار مقام ولایت و ملک که از سیب خوردن گذشته است تا:" برآورند غلامان او درخت از بیخ"...وقتی ملک خود درخت را از ریشه بر میکند غلامان او باغ را میسوزانند.
در سیمای ولایت، فیلم به ظاهر مستندی درباره اندیشه و منش و رفتار اینجانب منتشر شده است. این فیلم در سایتهای وابسته به حکومت و سپاه نیز در دسترس است.
چند نکته را درباره این فیلم از باب نمونه برای مقام رهبری و مسوول اول صدا و سیما نقل می کنم، بقیه موارد نیز از همین مقوله اند.
یکم: در فیلم ادعا شده است که اینجانب با منافقان همراه هستم.
سند؟ فیلمی را نشان میدهند که بنده و آقای بهنود داریم در کنار خیابانی گفتگو میکنیم و در سوی دیگر مخالفان دارند علیه جمهوری اسلامی شعار میدهند.
این فیلم در روز 22 خرداد سال 1388 گرفته شده است. بنده و آقای بهنود در صف رای دهندگان در جلو کنسولگری ایران در کنزینگتون بودیم، طولانی ترین صفی که لندن در تاریخ انتخابات ایران دیده بود. عده ای هم در برابر کنسولگری شعار میدادند. اتفاقا علیه بنده هم شعار دادند! آن ها مردم را به عدم مشارکت در انتخابات دعوت میکردند. کسی اعتنایی نمیکرد. جهت اطلاع مقام رهبری بیش از ده هزار نفر از ایرانیان در انگلستان در انتخابات شرکت کردند. بیش از هشت هزار نفر به مهندس موسوی رای داده بودند. همان نسبتی که در صندوق سیار صدا و سیما مهندس موسوی احراز کرده بود؛ یعنی هشتاد در صد آرا. البته این نسبت به روایت شاعری که به رهبری در سرکوب ملت نمره بیست داد، در هند نود در صد آرا به نفع مهندس موسوی بوده است.
فیلمی که نشانه حضور ما در انتخابات است و اساسا ربطی هم به مخالفان یا منافقان ندارد، به گونهای مونتاژ شده است که گویی ما در جمع منافقان و مخالفان حضور داریم.
دوم: سه قول از اینجانب در باره آقایان سروش و سازگارا و گنجی نقل شده است. ظاهرا تیتر روزنامهها را نشان میدهند.
هر سه نقل قول جعلی است. این که من گفته ام:« دکتر سروش ایدئولوگ دوم خرداد است» و یا «سازگارا پدر معنوی روزنامه های اصلاح طلب است» و «تاثیر انقلابی گنجی از انقلابیون بیشتر است» تماما دروغ و جعلی ست.
اگر تهیه کنندگان مدعی درستی سخن و ادعای خویشند تاریخ انتشار روزنامه ها را اعلام کنند. در واقع همان آقایانی که روزنامه های جعلی برای زندانیان تدارک می بینند همان تیتر ها را جعل کرده اند. جنابعالی دستور دهید همان تیتر ها را بررسی کنند و روزنامه را از آرشیو بیرون بیاورند. اینجانب مطلقا چنان اظهاراتی را در باره افراد مذکور نداشته ام و اساسا این گونه سخن گفتن سبک و سیاق من نبوده و نیست.
سوم: بخشی از فیلم درباره شرکت من در اجلاس واشنگتن انستیتیو است. با قرار دادن تصویر من در کنار ایهود باراک وانمود شده است که ایشان هم در اجلاس حضور داشته اند و من برای خوشامد ایشان سخن گفته ام.
جهت اطلاع شما ایهود باراک مطلقا در اجلاس حضور نداشتند. در همان سخنرانی برای اولین بار آن هم در واشنگتن انستیتیو در باره سفر شیمون پرز به ایران و قرار داد اسرائیل با ایران صحبت کردم. آیا این سخنان برای استقبال اسرائیلی ها زده شده است؟! درباره پرونده هسته ای گفتم:
"همه کشورهایی که طرف گفتگو با ایران در مورد مسأله هسته ای هستند غیر از آلمان همه سلاح هستهای دارند و در واقع آن هیئتهایی که به ایران توصیه میکنند که بایستی غنی سازی اورانیوم را محدود کنید، همه کشورهای اتمی هستند که سلاح هسته ای خود را سال به سال مدرن میکنند و برای این کار بودجه دارند و این هزینهها در بودجههای آنها قابل شناسایی است...به رژیم شاه شما کمک میکردید که به سلاح هستهای برسد و در سال 1975 آقای شیمون پرز، وزیر دفاع اسرائیل و رییس جمهور فعلی، به ایران آمدند و سفرشان بیش از 10 روز طول کشید. البته پیش از انقلاب تمام سفرهایی که مقامات اسرائیلی به ایران انجام می دادند، مثل شیمون پرز، مناخیم بگین، اسحاق رابین، گلدا مایر، بن گوریون و دیگران، سفرهایی بودند که ساواک، دستگاه اطلاعاتی امنیتی ایران سازماندهی میکرد که انجام میشد. در سال 1975 پیمانی بین شیمون پرز و شاه امضاء شده که ایران 1.2 میلیارد دلار به اسراییل بدهد و اسراییل در مقابل، در ساخت سلاح هسته ای به ایران کمک کند. در واقع این پیمانی بود که امضاء شد و اسنادش در اختیار حکومت ایران هست. همکاری فرانسه در مورد نیروگاه ها و دیگران هم درجای خودش مطرح بود."
چهارم: با نقل جملهای وانمود شده است که اینجانب طرفدار استفاده امریکا از زور علیه جمهوری اسلامی بودهام. درست برعکس در سخنرانیام درباره حمله به ایران و محاصره اقتصادی صحبت کردم و تمام صحبت علیه این دو تصمیم است. آن جمله - استفاده آمریکا از زور برعلیه ایران را من نقل کردم و به نقد و رد آن پرداختم. به همین خاطر سخنرانیام نه تنها مورد استقبال قرار نگرفت بلکه افراطیهای سوی دیگرگفتند؛ سخنان من همان مواضع سنتی انقلاب و حرف های احمدی نژاد بود با ادبیاتی دیگر!
پنجم: در فیلم با نشان دادن سایت واشنگتن انستیتیوت وانمود می شود که اینجانب از جمله پژوهشگران این موسسه هستم.
این مطلب هم مثل تمام مطالب مذکور در این مستند جعلی، مطلقا دروغ است. اینجانب غیر از یک سخنرانی در آن موسسه، آن هم کاملا بر خلاف مواضع سنتی آنان هیچگونه نسبت و همکاری با آن موسسه نداشته و ندارم.
این مطلب درست مثل این است که گفته شود چون آقای احمدی نژاد در شورای روابط خارجی آمریکا سخنرانی کرده اند، بگوییم که ایشان وابسته یا عضو همان شورا هستند.
ششم: در فیلم می گویند من ادعا می کنم که کتابی در رد سلمان رشدی نوشتهام و اکنون در لندن همشهری سلمان رشدی هستم!
انصافا چنین استدلالی تنها از عهده ذوب شدگان در حضرتعالی بر میآید. کتاب نقد آیات شیطانی اینجانب تا سال 1384 بیست و پنج بار به فارسی و بارها به زبان عربی و انگلیسی چاپ شده است.چند سالیست که تمام کتابهای من در ارشاد متوقفند.
شما این کتاب را ملاحظه کردهاید. وقتی من به لندن آمدم که سلمان رشدی چند سالی بود دیگر در لندن زندگی نمیکرد! این هم شد استدلال که من حالا همشهری سلمان رشدی هستم مثل این که گفته شود جنابعالی هم همشهری سران به زعم خودتان "فتنه" هستید! و یا با سرکرده مجاهدین خلق همشهری هستید! و یا نماینده جنابعالی و نماینده سایر آیات عظام در لندن همشهری سلمان رشدی هستند؟
هفتم: در این فیلم در باره مسئوولیتم در وزارت فرهنگ و ارشاد بسیار سخن به میان آمده است.
منتها به این نکته مهم اشاره نکردند که اینجانب با پیشنهاد شما وزیر ارشاد شدم و خود شما به صراحت این موضوع را در نخستین نشست رئیس جمهور و هیات وزیران مطرح کردید . البته ماه عسل وزارت اینجانب وقتی تمام شد که از من خواستید روزنامهها را تعطیل کنم و صراحتا از روزنامه سلام نام بردید، من کناره گیری از ارشاد را ترجیح دادم.
البته همیشه گمان می کردم امکان گفتگو با شما وجود دارد. چنان که وقتی آقای مسجد جامعی به عنوان معاون فرهنگی و مسئوول برگزاری بیست سال ادبیات داستانی به من گفتند جنابعالی با جشنواره مخالفید و ظاهرا بر اساس نامه آقای رضا رهگذر فرموده بودید جشنواره متوقف شود؛ با شما به تفصیل درباره نویسندگان صحبت کردم؛ در باره تک تک نویسندگان و کارشان بحث کردیم. مشخصا در باره محمود دولت آبادی که شما نسبت به « کلیدر» حساس هستید و یک بار آن را در نماز جمعه تهران دروغ خواندید! در باره سیمین دانشور و منیرو روانی پور و ...به تفصیل حرف زدم. خوشبختانه در باره 19 نفر راضی شدید و پذیرفتید که جایزه بدهیم . تنها نقطه مقاومت شما رمان « مدار صفر درجه» احمد محمود بود که از قضا به عنوان رمان برگزیده بیست سال ادبیات داستانی انتخاب شده بود و من هیچگاه نگاه بهت زده و غم آلود احمد محمود را از یاد نمی برم. همه هیات داوران می دانستند که مدار صفر درجه ستاره جشنواره ادبیات داستانی است.
حتما به یاد دارید فرمودید این رمان ضد جنگ است. گفتم مگر شما ضد جنگ نیستید؟! جنگ یک شر ناگزیر است و نه یک خیر لازم...
اکنون زمانه تغییر کرده است. جنابعالی در یک کلام اراذل را بر کشور حاکم کرده اید و افاضل را راندهاید. همان که در باره نشانههای زوال حکومت توسط امام علی علیه السلام نقل شده است:
یستدل علی ادبار الدول باربع تضییع الاصول و التمسک بالغرور و تقدیم الاراذل و تاخیر الافاضل (غرر الکلم شماره 7835)
هاشمی رفسنجانی را رانده اید و احمدی نژاد را بر کشیده اید.
موسوی خامنهای و کروبی و خاتمی را طلحه و زبیر میدانید و مالک اشترتان فیروزآبادی ست.
همین فیلمی که سیمای شما در باره بنده منتشر کرده است، نمونه خوبی است . شما که از تقوا و عدالت سخن می گویید، به همین مورد که درست در حوزه وطایف شماست رسیدگی کنید. ببینید از این همه دروغ عرق شرم بر سیمایتان نمینشیند ؟
اگر دیدید آن چه که در باره اندیشه و منش اینجانب در سیمای شما منتشر شده است، که گوشههایی از آنها را برشمردم و بقیه نیز مشابه همین موارد دروغ و جعل و افتراست، بر اساس عدالت و انصاف خودتان داوری کنید و دست کم همان فرصت در اختیار اینجانب قرار گیرد تا به برخی از این بیرسمیها اشاره کنم.
هشتم: ببینید سیمای جمهوری اسلامی و جنابعالی با این همه دروغ و جعل و افترا میخواهد اعتماد مردم را جلب کند؛ تا باور کنند در انتخابات 22 خرداد تقلبی اتفاق نیفتاده است؟
این رنگ رخساره سیمای شماست و در یک کلام:
به صدق کوش که خورشید زاید از نفست
که از دروغ سیه روی گشت صبح نخست
دمت گرم مرد نازنین\nهر کسی با عقل وشعوری که داره میفهمه کی راست میگه کی دروغ.
مریم جون زند ه ای
بیشتر از این نتونست از چهره پلید و ردیلانه خودش دفاع کنه! همش دروغ بوده!؟ از کجا معلوم تو اینا رو دروغ نمیگی؟!؟!؟