امین ثابتی، در یادداشتی که برای مردمک نوشته است، به بررسی گروه بزرگ وبلاگهای نوظهور پس از انتخابات سال 1388 میپردازد و آنها را «پیاده نظامهایی» میخواند «که تنها به دلیل حمایت از دو طیف اصلی در وبلاگستان فارسی ظهور پیدا کردهاند.»
وب فارسی، پدیده است که از ابتدای دهه هشتاد به صورت گستردهای مورد توجه عموم مردم قرار گرفت و در طول عمر 10 ساله خود دو نقطه عطف داشته است؛ «وبلاگنویسی» و «انتخابات ریاست جمهوری سال 1388»
در مورد تاثیر انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته بر روی فضای وب و پدیدههایی مانند شهروند- روزنامهنگار در طی یک سال اخیر بسیار صحبت شده است و من نیز در مقالهای با نام «وبلاگستان؛ قبل و بعد از انتخابات 88» تا حدودی به کلیات این تاثیر پرداختهام. اما هدف از نوشتن این مقاله حاضر و آنچه در هفتههای آینده خواهم نوشت، آن است که به بررسی کلی پدیدهای به نام «پیاده نظامهای ارتش سایبری» پرداخته شود. پدیدهای که از ابتدای سال 1389 به صورت قارچگونه شروع به رشد کردهاند.
پیاده نظامهای ارتش سایبری چه کسانی هستند؟
دولت ایران در فضای وب دارای دو بازوی اجرایی است که از طریق آن سعی در کنترل فضای وب فارسی براساس منافع خود دارد. فضایی که کنترل آن با توجه به ساختار و ماهیت اینترنت کار بسیاری دشواری است و تا کنون هیچ یک از دولتهای جهان نتوانسته آن را به صورت کامل کنترل کنند. این دو بازوی اجرای عبارتند از «فیلترینگ» و «ارتش سایبری.» دو ابزاری که در مورد هر یک بسیار سخن گفته شده است و با کمی جستجوی میتوان اطلاعات بسیاری در موردشان کسب کرد.
حال آنکه برخلاف تصور، ارتش سایبری تنها شامل گروهی هکر از هر دو طیف (حامیان دولت و جنبش سبز) نیست، بلکه با آغاز سال 1389 دستهای دیگر به این ارتش پیوستهاند که میتوان از آنها با عنوان پیاده نظامهای ارتش سایبری نام برد. پیاده نظامهایی که تنها به دلیل حمایت از دو طیف اصلی در وبلاگستان فارسی ظهور پیدا کردهاند.
وظیفه پیاده نظامها چیست؟
اگر به صفحه لیست وبلاگهای ثبت شده در وبسایتهای ارائه دهنده سرویسهای وبلاگنویسی مانند پرشین بلاگ یا بلاگفا مراجعه کنید، خواهید دید که بسیاری از وبلاگهای لیست شده (مخصوصا در دسته سیاست) دارای عمر زیادی نیستند و اکثر آنها عمری کمتر از یک سال دارند و عنوانهایی در حمایت از حکومت ایران یا جنبش سبز را با خود یدک میکشند.
با یک بررسی کلی میتوان دید که اکثر این وبلاگها هیچ تولید محتوایی ندارند و تنها اخبار، مقالات و سخنان منتشر شده در دیگر وبسایتها یا وبلاگها را بدون هیچ کم و کاستی منتشر میکنند. به همین دلیل مطالب منتشر شده در این وبلاگها دارای ارزش خبری و یا محتوایی نیست زیرا میتوان با مراجعه به خبرگزاریهایی از هر دو طیف، تمامی مطالب منتشر شده در این وبلاگها را خواند.
بر همین اساس میتوان وظیفه پیاده نظامهای ارتش سایبری را افزایش کمیت (نه کیفیت) اخبار منتشر شده در حمایت از هر یک از دو طیف درگیر سیاسی در ایران دانست و از آن به عنوان ابزاری برای ایجاد پروپاگاندای خبری نام برد. ابزاری که تنها هدفش بزرگ جلوه دادن یک رویداد و یا سخن بدون هیچگونه تجزیه و تحلیل علمی و منطقی است تا بتواند در فضای وب فارسی طرف مقابل خودش را کم شمارتر جلوه دهد.
آینده پیاده نظامهای چه خواهد بود؟
ده سال از عمر وبلاگستان فارسی میگذرد و این مدت زمان ثابت شده است که این سبک وبلاگها عمر کوتاهی دارند و در بسیاری از موارد بعد از یک سال فعالیت، به کار خود پایان میدهند و از دامنه وبلاگهای فعال خارج میشود. علت این تعطیلی به چندین عامل بستگی دارند که مهمترین آنها عبارتند از:
-جو احساسی و سیاسی جامعه: فضای جامعه ایران با توجه به رخدادهای بعد از انتخابات شدیدا احساسی و سیاسی شده است. علاوه بر این بزرگنماییهایی که از سوی حامیان دولت و جنبش سبز در مورد قدرت اینترنت (مانند جنگ نرم یا انقلاب توییتری) صورت گرفته است، باعث ایجاد تفکری شده که در آن اینترنت و وبلاگنویسی قدرتی بیپایان است که به کمک آن میتوان وضعیت جامعه حقیقی را به کمک جامعهای مجازی تغییر داد! به مرور زمان این جو سیاسی و احساسی کم رنگتر میشود و با آغاز این کمرنگی، وبلاگهای پیاده نظامهای ارتش سایبری یکی پس از دیگری خاموش خواهند شد.
- بزرگنمایی در قدرت اینترنت: اینترنت پدیدهای است که تغییرات بسیاری در جوامع بشری ایجاد کرده است، اما این پدیده در ایران با بزرگنمایی زیادی همراه بوده است؛ به طوری که از یک سو حامیان دولت و مسئولین از آن به عنوان ابزار اصلی جنگ نرم یاد میکنند که سعی در براندازی دارد و از سوی دیگر حامیان جنبش سبز اینترنت را ابزاری برای تغییرات بنیادی در جامعه ایران میدانند. تغییراتی که ممکن است تا میزان کمی از طریق اینترنت امکانپذیر باشد، اما هیچگاه به بطن جامعه رسوخ نمیکند.
در نهایت باید گفت که پیاده نظامهای ارتش سایبری تنها به یک بخش از جامعه و یا فضای سیاسی وابسته نیستند و میتوان آنها را در تمامی طیفهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... پیدا کرد. ولی نباید از یاد برد که پیاده نظامهای ارتش سایبری مانند پیاده نظامهای ارتشهای حقیقی هستند که خیلی زود از صحنه نبرد حذف میشوند.
در قسمت آتی این گزارش، به بررسی آمارهای موجود از این «پیادهنظامهای ارتش سایبری» خواهم پرداخت.
sabz man\n\nاگر سبز در بر گیرنده همه باشد باید اصلاح طلبان و اصول گراها و مجاهدین و سلطنت طلبان و لیبرال ها و ملی ها و چپ ها ی مذهبی و چپهای مارکسیست و حزب کمونیست کارگری و تجزیه طلبان را هم شامل شود . هر کدام را حذف کنید فراگیر نمیشود . پس چیزی به نام سبز وجود ندارد . هر کس از ظن خود شد یار من = سبز . به جای شرکت سهامی زوری بهتر نیست مثل مدل های موجود ( ترکیه ، مالزی ، برزیل ، هند ، کره جنوبی، ژاپن ) اول مشخص کنید دموکراسی می خواهید مثل یکی از اینها ( جمهوری یا مشروطه ) ، دولت مردان چه گونه باید باشند (مذهبی باشند ولی لیبرال ، مذهبی نباشند ، ضد مذهب باشند ). روابط خارجی (در مدار غرب و امریکا باشد ، در مدار روسیه یا چین باشد ، با همه اینها در تضاد باشد )، سیاست اقتصادی دولت (سرمایه داری باشد ، سوسیالیستی باشد ، کمونیستی باشد، سرماه داری دولتی باشد ).\nآنوقت آنها که به هم نزدیکند ائتلاف کنند . از موازی کاری بپرهیزند . نماینده بفرستند کنگره ملی و ان نماینده ها رو ی حد اقل مشترکات یک برنامه تغییر بدهند ( یا اصلاحی و با فشار از پایین ، یا تهاجمی با فشار از بالا و پایین و داخل و خارج ، یا انقلابی براندازی) . با دولت های خارجی و دولت ایران وارد مذاکره شوند و امتیاز های مشخص بگیرند . مثل همه کشور های دیگر .\nاینکه یک فراماسونری بخواهد با نقاب افراد بفرستد تا مواضع احزاب و گروه های دیگر را مخدوش و طرز فکر امتحان پس داده خود را تدیجی بچپانند به همه زیر عنوان سبز و سبز گرایی و ... راه به جایی نمیبرد .\nنگاه کنید افراد این طرز فکر در همه گرایش ها یک نماینده فرستاده اند \n-الهه بقراط (چریک سابق )رفته کیهان تا سلطنت طلبان را چپ فراماسونری کند \n-نوری الا با نو سکولار دنبال چپ فراماسونری کردن ملی ها است \n-فرخ نگهدار و فتا ه پور دنبال چپ فراماسونری کردن رادیو فردا و اتحاد جمهور ی خواهان هستند \n-نبوی و سازمان مجاهدین انقلاب دنبال چپ فراماسونری کردن مذهبی های خط امامی هستند \n-حسن داعی السلا م دنبال کشاندن مجاهدین به چپ فراماسونری است \n-ف تابان نحله های چپ و سوسیالیست های آبکی لیبرال ، سوسیالیست های آبکی ملی ، کرد ها ، آذریها ، تجزیه طلبان را دارد چپ فراماسونری میکند \n-زر افشان و عمویی و ... مرکز فراماسونری را هدا یت میکنند \nممکن است کسی بگوید اینها همه با هم اختلاف سلیقه دارند، بعضی هاشان ضد هم هستند به هم فحش میدهند ، .... بعضی نظرشان تغییر کرده و ..... اما اگر کانتکست بزرگ فراماسونری را در نظر بگیرید و به سیاست آفتاب پرستانه اینها در همرنگ محیط شدن برای ایجاد خطا در بدنه سیاسی میزبان آشنا باشید به خوبی میبینید که اینها سر بزنگاه ها همه عین هم عمل میکنند .\nوقتی صحبت مذاکره با امریکا و گرایش به لیبرالیسم مطرح باشد \nوقتی در مسله اعراب و اسرائیل اظهار نظر میکنند \nوقتی با لیبرال ها و ملیون و مشروطه خواهان و مسئله تمامیت عرضی ایران و بازی با کارت اقوام روبه رو میشوند .\nجالب است که اینها حتا شرکت نکردن گنجی و عبادی در مراسم جایزه دادن به کاریکاتوریست دانمارکی را نشان بارز از عدم خلوص این دو نفر و عدم تعلق آنها به جناح هوادار حقوق بشر میدانند . که استدلالی کاملا درست است . اما به دلیل کاملا مشابه شما هنوز مارکسیست روسی و ضد آمریکایی هستید چون اظهارات احمدی نژاد در مورد ۱۱ سپتامبر را محکوم نکردید .