برخی کارشناسان، نرخ بیکاری واقعی را چند درصد بالاتر از نرخ بیکاری مرکز آمار میدانند و برخی نیز حتی نرخ واقعی را تا دوبرابر اعداد و ارقامی که اعلام میشود ذکر میکنند.
AFP/Getty Images/Behrouz Mehri
درهفته آخر مرداد 89 همشهری گزارش کرد که «سالهای گذشته نرخ بیکاری حداکثر تا 11.9 درصد و تعداد بیکاران نیز کمی بیشتر از 2.5 میلیون نفر بود، اما این نرخ در بهار امسال به 14.6 درصد و تعداد بیکاران نیز به بیش از 3.5 میلیون نفر افزایش یافت».
درمیان جمعیت بالای 15 سال، نرخ بیکاری در میان زنان، بیش از 25 درصد گزارش شده است. درهمان روزها در گزارش دیگری میخوانیم که نرخ بیکاری در 29 استان کشور دربهار 1389 دورقمی شد. آنچه در این گزارش به شدت نگرانکننده است، این است که نرخ بیکاری درمیان جوانان 15 تا 24 ساله، نزدیک به 30 درصد بوده است و «سهم زنان 46.5 درصد برآورد شده است». وزیر کار البته مدعی است که «اگر ازما بپرسند، همان آمار را میدهیم، ولی ته دلمان آن را اشتباه می دانیم». البته درباره زمینههای این «اشتباه» سخنی نگفت.
هرچه که ادعاهای وزیر کار باشد، خبر داریم که اگرچه نزدیک به سه هفته از تابستان گذشته، ولی نرخ بیکاری تابستان هنوز اعلام نشده است. محتملترین دلیلی که میتوان برای آن ارایه کرد، این است که به احتمال قریب به یقین و به خصوص با توجه به آنچه دربخشهای مختلف افتصاد میگذرد، این نرخ افزایش یافته است و مسئولان هم صلاح دراین دیدهاند که به قول معروف «سری که درد نمیکند» را «دستمال نبندند» و اصولا آمارهای مربوطه را منتشر نکنند. نکته اساسی این است که اقتصاد ایران گرفتار بحران همهجانبه و عمیقی است که از سوی دودلتمردان کنونی جدی گرفته نمیشود.
نرخ بیکاری
برخی کارشناسان، نرخ بیکاری واقعی را چند درصد بالاتر از نرخ بیکاری مرکز آمار میدانند و برخی نیز حتی نرخ واقعی را تا دوبرابر اعداد و ارقامی که اعلام میشود ذکر میکنند. آنها براین باورند که «سربازان»، «زنان خانه دار»، «دانشجویان» و «دانشآموزان» نباید در گروه شاغلین قرار بگیرند. از آن گذشته، آمارهای رسمی بیکاری در ایران یک عیب اساسی دیگری هم دارد.
اگرچه قانون کار، میزان ساعت کار هفتگی را 44 ساعت میداند، ولی نهاد مسئول اندازهگیری نرخ بیکاری، مرکز آمار ایران هرکس را که در طول هفته یک ساعت کار کند، شاغل به حساب میآورد و ظاهرا به این پرسش هم کار ندارد که آیا چنین «شاغلی» با یک ساعت کار هفتگی قادر به تامین زندگی خویش هست یا خیر؟
البته دراین میان این ادعای حیرتآور نماینده سابق کارفرمایان دراجلاس جهانی کار را هم داریم که در گفت وگویی با مهر مدعی شد که «من قاطعانه اعلام میکنم که امروز بیش از 60 درصد نیروی کار فعال کشور در شرایط بیکاری قرار دارند، ضمن اینکه نرخ بیکاری نیز همواره بالاتر از 25 درصد است و این نرخ در قشر جوان به بالای 60 درصد نیز رسیده است». اگرچه آماربیکاری در فصل تابستان هنوز اعلام نشده، ولی با توجه به شواهد دیگری که هست، تردیدی نیست که این نرخ، روند صعودی داشته است.
درضمن خبر داریم که افزایش نرخ بیکاری درشرایطی اتفاق میافتد که جمعیت فعال با کمشماری روبروست. میدانیم که درطول 1375- 1385 حمعیت فعال کشور بهطور متوسط سالی 4 درصد افزایش یافته است و شواهد موجود از تداوم این روند افزایشی خبر میدهد و به این حساب، باید درچند سال گذشته سالیانه 700 هزار نفر به جمعیت فعال کشور اضافه شده باشد. ولی نگاهی به آمار مرکز آمار، نشان میدهد که این موضوع هیچ محلی از اعراب نداشته است:
جمعیت فعال به روایت مرکز آمار | |||||||
سال | جمعیت فعال | تغییر به نسبت سال پیش | |||||
1384 | 23293445 | - | |||||
1385 | 23484068 | 190623 | |||||
1386 | 23578715 | 94647 | |||||
1387 | 22892489 | -686226 | |||||
1388 | 23840676 | 948187 | |||||
1389 سه ماه اول | 24204201 | 363525 |
بعید نیست که کم شماری چشمگیر جمعیت فعال در 1387 برای ماساژ آمار بیکاری در حول و حوش انتخابات پرسشبرانگیز پارسال بوده باشد. آنچه دراین جدول جالب است این است که از سال 1384 تا پایان سه ماهه اول 1389 جمعیت فعال ایران تنها 910 هزار و 756 نفر بیشتر شده است، در حالی که اگر میانگین سالی 700 هزار نفر را در نظر بگیریم، این افزایش باید برای این مدت اندکی کمتر از 3 میلیون نفر بوده باشد.
از سوی دیگر، مشاهده میکنیم که درفاصله سال 1384 تا پایان سه ماه اول 1389 میزان جمعیت فعال تنها 3.9 درصد افزایش یافته است، در حالی که براساس آمارهای این مرکز، جمعیت بالاتر از 10 سال- که مبنای اندازهگیری جمعیت فعال درکشور است - دراین دوره حدودا 5 میلیون و 248 هزار و 773 نفر بیشتر شد که به نسبت سال 1384، رشدی معادل 9.23 درصد نشان میدهد. به عبارت دیگر، روشن نیست برسر 4 میلیون و 338 هزار و هفده نفری که اگر چه به جمعیت فعال افزوده شدهاند، ولی درپایان بهار سال 1389، نه شاغلاند و نه بیکار، چه آمده است؟ اگرنسبت جمعیت فعال به کل جمعیت درسال 1384 را مبنای کارمان قرار بدهیم و آمارهای رسمی سالهای دیگررا براین اساس «تصحیح» کنیم، آمار متفاوت بیکاری به دست میآید.
میزان بیکاری در ایران | |||||||
سال | آمار رسمی | آمار احتمالا واقعی | |||||
1384 | 11.5 | 11.5 | |||||
1385 | 11.3 | 12.55 | |||||
1386 | 10.5 | 13.16 | |||||
1387 | 10.4 | 17 | |||||
1388 | 11.9 | 16.42 | |||||
1389 سه ماه اول | 14.6 | 18.73 |
برخلاف آنچه در نگاه اول به نظر میرسد، این ارقام «تصحیح شده» ما، بعید نیست به واقعیت نزدیکتر باشد. چون اگرچه براساس آمارهای رسمی میدانیم درطول این سالها نزدیک به 5 میلیون و 250 هزار نفر به جمعیت فعال اضافه شدند، ولی کل مشاغل ایجاد شده درطول همین مدت، اندکی کمتر از 60 هزار شغل بوده است. همانطور که پیشتر هم گفته شد، علاوه بر کمشماری جمعیت فعال، فریب دیگری که بهکار گرفتند، تغییر تعریف «اشتغال» بود که از کسی که هفتهای حداقل دو روز کار میکند به کسی که درهفته یک ساعت کار بکند، تغییر یافت. بررسیهای دیگری که انجام گرفته نشان میدهد که برای کنترل بیکاری و کاهش آن اقتصاد ایران باید حداقل سالی 8 درصد رشد داشته باشد، در حالی که متوسط رشد اقتصادی ازاین میزان به مراتب کمتر بوده است و رشد اقتصادی ایران در1388 هم تنها 1.1 درصد بود. برای سال جاری بعضی از کارشناسان میزان رشد را نیم درصد و حتی صفر برآورد میکنند که طبیعتا موجب وخامت بیشتر وضعیت اشتغال و بیکاری درایران خواهد شد.
البته درکنار این بحران جدی بیکاری لازم است توجه شما را به دو نکته مهم دیگر هم جلب کنم.
اول اینکه روشن نیست که دولت به واقع برای مقابله با بیکاری چه برنامه ای دارد؟ تازگیها به قرار باز هم اعتبارات فراوانی برای طرحهای زودبازده تصویب کردهاند و اگر به سابقه این طرحها نگاه کنیم، بعید است که دررسیدن به هدف موفق باشد.
دوم، با وجود این مشکل جدی، آقای احمدینژاد و شماری از وزیرانش بهطور علنی و جدی مخالف کنترل جمعیت و خواهان افزایش جمعیت ایران هستند. درتائید روند رو به رشد بیکاری، دراینجا میخوانیم که در 4 ماه اول سال 1389 میزان اخراج از کار درمقایسه با مدت مشابه سال قبل، حدودا 2 برابر شده است.
این خبر ناخوش را هم در اینجا میخوانیم که «طبق آمار رسمی کشور، بیش از 46 درصد دختران بین 15 تا 24 ساله بیکار هستند و در فصل بهار امسال بیش از 500 هزار زن از کار خود بیکار شدند».
و این همه در شرایطی دارد اتفاق می افتد که هنوز یارانه ها حذف نشده اند و حتی یک سایت هواداردوآتشه دولت هم به شکوه برآمده است که «از طرفی و در شرایطی که اشتغال متولی خاصی ندارد و هیچ برنامه مدونی برای کاهش بیکاری تدوین نشده و با وجود این که طرح «بنگاههای زودبازده» نیز پس صرف هزینههای بسیار به شکست انجامید، دولت وعده ایجاد يک ميليون و صد هزار شغل در سال را میدهد» و به درستی یادآوری میکند، «اینکه دولت چطور با چه سیاستی در شرایط رکودی اقتصاد که رشد اقتصادی به یک درصد [رسیده] وعده ایجاد بیش از یک میلیون فرصت شغلی میدهد، موضوعی است که واقعا جای تعجب دارد.»
دردمندانه باید گفت که آن چه به احتمال زیاد اتفاق خواهد افتاد، این است که نرخ بیکاری باز هم افزایش خواهد یافت و اگر یارانهها هم حذف بشوند، فشارهای تورمی هم از کنترل خارج خواهد شد. افزایش بیکاری و افزایش تورم به گمان من، ترکیب نامانوسی است که محتمل است به پیآمدهای سیاسی بسیار ناگوار بینجامد.