نسخه آرشیو شده

در مدرسه‌های ایران هنوز هم چوب معلم گل است
صحنه‌ای از ویدئوی تنبیه دو دانش‌آموز که در اینترنت منتشر شد
از میان متن

  • تنبیه کودکان، فرآیند یادگیری، تفکر، بلوغ حسی و عاطفی آن‌ها را مختل می‌کند، توانایی استفاده از قوه استدلال را از آن‌ها می‌گیرد، آن‌ها را نسبت به گفت‌وگو و تعامل با دیگران دلسرد می‌کند و ظرفیت فهم رابطه میان «رفتار» و «نتیجه رفتار» را از میان می‌برد
سه‌شنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۰ - ۱۵:۱۰ | کد خبر: 63588

با انتشار ویدئوها و اخباری درباره تنبیه بدنی دانش‌آموزان در ایران، حساسیت رسانه‌های داخلی در این باره بالا گرفت؛ اما کارشناسان هشدار می‌دهند که این رفتار، در مدرسه‌های ایران رایج است.

بیش از دو هفته از انتشار فیلمی کوتاه که در آن معلمی در یک مدرسه روستایی کودکان را می‌زند و آن‌ها را وادار می‌کند به صورت هم سیلی‌ بزنند، می‌گذرد و جز انکار اتفاق و جعلی خواندن فیلم‌، پیگیری دیگری از سوی مقامات آموزشی دیده نشده است.

این نخستین بار نبود که خبر تنبیه کودکان و نوجوانان در مدرسه‌های ایران توجه افکار عمومی را به خود جلب می‌کند. در یکی‌، دو سال گذشته با عمومیت یافتن استفاده از سایت‌هایی که امکان بارگذاری فیلم‌های کوتاه را فراهم می‌آورند، ویدیوهایی از تنبیه دانش‌آموزان توسط معلم در فضای مجازی انتشار یافت.

از سوی دیگر اخبار مرگ و نقص عضو کودکان از سوی رسانه‌های رسمی انتشار یافت، اما هیچ کدام از این اخبار به اقدامی عاجل و اثرگذار در سیستم آموزشی منجر نشد، اقدامی که دایره تنبیه دانش‌آموزان را تنگ‌تر کند و برای معلمانی که این شیوه تربیتی و آموزشی منسوخ شده را اعمال می‌کنند، محدودیتی در نظر بگیرد.

سرانجام وزیر آموزش و پرورش به انکار موضوع پرداخت و فيلم كتک زدن دانش آموزان توسط معلم را كه «دروغين و ساختگی» خواند.

او که ۱۸ تیر در نخستین جشنواره جابربن حیان سخن می‌گفت، انتشار این فیلم را به «آمریکا و اسرائیل» نسبت داد و گفت که دست‌هایی در کار است تا از طریق ضربه به آموزش‌وپرورش، به کل نظام ایران ضربه بزند.

کتک، نقص عضو، مرگ

اردیبهشت ۱۳۸۷ یک دانش‌آموز اهوازی بر اثر تنبیه با کابل برق فلج شد. علی نوروزی، دانش‌آموز کلاس چهارم ابتدایی شهر لالی به دلیل تاخیر در ورود به کلاس کتک خورد و از ناحیه کمر فلج شد. همان زمان مدیرکل دفتر ارزیابی عملکرد و پاسخ‌گویی به شکایات مردمی وزارت آموزش و پرورش گفت که ممکن است فلج شدن علی، دلیل دیگری جز تنبیه با کابل برق داشته باشد.

چند ماه بعد، در پاییز همان سال، معلم عربی دبیرستانی در منطقه دو کرج ۱۴ دانش‌آموز را که تکالیف‌شان را انجام نداده بودند، مجبور کرد دو به دو به صورت هم سیلی بزنند. وقتی دو نفر از آن‌ها از انجام این کار امتناع می‌کنند، سیلی معلم به صورت آن‌ها به پارگی پرده گوش هردوی‌شان می‌انجامد.

آبان ۱۳۸۹ رسانه‌ها خبر دادند که سعید، دانش‌آموز ۱۵ ساله مدرسه‌ای در روستای نیک‌شهر سیستان و بلوچستان از معلمش کتک خورد و چهار روز بعد به دلیل ضربه مغزی جان سپرد. سعید فراموش کرده بود کتاب درسی‌اش را به مدرسه بیاورد.

آذر ۱۳۸۹ هم آیناز بازیار، دانش‌آموز هفت ساله روستایی در استان کهگیلویه و بویراحمد بر اثر ضربه خط کش معلم به صورتش بینایی یک چشم خود را از دست داد.

چند هفته بعد، ستار هدایت‌خواه، مخبر کمیسیون فرهنگی مجلس گفت که این اتفاق ممکن است هرجای کشور رخ دهد و نباید به چنین اخباری دامن زده شود.

تنبیه، شیوه شایع در مدرسه‌ها

هرچند دیگر از ترکه آلبالو و به فلک بستن دانش‌آموزان و گذاشتن مداد لای انگشت‌های آن‌ها خبری نیست و کتک‌ زدن دانش‌آموزان به طور شدید در تمام مدرسه‌ها دیده نمی‌شود، اما اعمال شکل‌های متفاوتی از تنبیه همچنان جریان دارد.

حتی اگر مقامات سعی کنند این اخبار را عادی و کاملا اتفاقی نشان دهند یا آن‌‌ها را به طور کامل نفی کنند، اما کارشناسان مسایل آموزشی بر وجود تنبیه به شیوه‌های مختلف در مدارس ایران تاکید می‌کنند.

شیرزاد عبداللهی، کارشناس مسایل آموزشی در گفت‌وگو با مردمک، فرهنگ تنبیه را دارای پایگاهی قوی در زندگی روزمره ایرانیان می‌داند.

او معتقد است این روش تربیتی همچنان به عنوان یک بخش از فرهنگ در جامعه جریان دارد و نمونه‌های آن در مدرسه‌ها شایع است.

آقای عبداللهی ادامه‌ می‌دهد: به جرات می‌گویم که هر دانش‌آموز ایرانی از تنبیه بدنی یا تحقیر در مدرسه تجربه‌ای دارد؛ یا خودش تنبیه و تحقیر شده یا شاهد تنبیه یکی از هم‌کلاسی‌هایش بوده و این در طبقات مختلف اجتماعی با سطح درآمد و فرهنگ مختلف مصداق دارد.

او نمونه‌هایی نظیر ویدیوی تازه انتشار یافته را عمومی نمی‌داند و می‌گوید: آنچه در این فیلم دیده می‌شود حالت بیمارگونه و سادیستی دارد و چنین شکلی از اعمال خشونت بر دانش‌آموزان در مدارس ایران عمومیت ندارد اما این به معنای نفی اعمال خشونت در مدارس نیست.

به عقیده این کارشناس آموزشی بسیاری از معلمان با این تفکر که تنبیه بدنی یا تحقیر دانش‌آموز نقش بازدارنده دارد و در بازداشتن دانش‌آموزان از بی‌انضباطی موثر است، دست به خشونت می‌زنند.

تنبیه کودک را ادب می‌کند؟

بر اساس آنچه در یک بسته آموزشی آن‌لاین از سوی یونیسف (صندوق کودکان سازمان ملل متحد) انتشار یافته، تنبیه کودکان اعتماد به نفس آن‌ها را کاهش‌ می‌دهد، این باور را در آن‌ها تقویت می‌کند که نمی‌توانند کنترلی بر رفتار خود داشته باشند و این انتظار در آن‌ها قوت می‌گیرد که هر لحظه ممکن است کار اشتباهی از آن‌ها سر بزند.

کودکانی که در معرض تنبیه بدنی هستند یا به شیوه دیگری تحقیر می‌شوند، یاد می‌گیرند که همیشه قربانی باشند. این تحقیق اضافه می‌کند، در گذشته مردم بر این باور بودند که تنبیه افراد در سنین خردسالی و کودکی سبب قوی‌تر شدن شخصیت‌ آن‌ها در دوران بزرگسالی می‌شود، اما پژوهش‌های نوین نشان می‌دهد تنبیه افراد نه تنها سبب استحکام شخصیت‌شان نمی‌شود، بلکه استعداد «قربانی‌ شدن» در دوره‌های بعدی زندگی را‌ تقویت می‌کند.

علاوه بر این تنبیه کودکان، فرآیند یادگیری، تفکر، بلوغ حسی و عاطفی آن‌ها را مختل می‌کند، توانایی استفاده از قوه استدلال را از آن‌ها می‌گیرد، آن‌ها را نسبت به گفت‌وگو و تعامل با دیگران دلسرد می‌کند و ظرفیت فهم رابطه میان «رفتار» و «نتیجه رفتار» را از میان می‌برد.

از دیگر عوارض تنبیه کودکان، ایجاد احساس غم و اندوه، تنهایی و رهاشدگی در آن‌ها است. علاوه بر این سبب می‌شود نسبت به جامعه و مردم بدبین شوند، احساس خشم را در آن‌ها بر می‌انگیزد و تشویق‌شان می‌کند که از محل تنبیه که می‌تواند خانه یا مدرسه باشد، فرار کنند.

یکی از مهم‌ترین عوارض تنبیه افراد در سنین خردسالی و کودکی این است که آن‌ها به طور ناخودآگاه به این باور می‌رسند که «خشونت» بهترین و تنها راه حل همه مشکلات است و این مساله به ترویج خشونت و بازتولید آن در جامعه می‌انجامد.

این تحقیق که با شعار «کودکان را نجات دهیم» انجام شده‌ است، تاکید می‌کند تنبیه کودکان چنان آثار زیان‌باری بر زندگی آن‌ها دارد که هیچ یک از ما انتظار وقوع آن را نخواهیم داشت.

مایکل آستین هم  در مقاله‌ای که در نشریه «سایکالوژی تودی» انتشار یافته است، بر آثار مخرب تنبه کودکان تاکید می‌کند و می‌نویسد: تنبیه بدنی روح و روان کودک را تخریب می‌کند و سبب کاهش اعتماد به نفس، افسردگی و اضطراب در آن‌ها می‌شود.

او نظر عده‌ای را که معتقدند تنبیه کودکان سبب دست‌کشیدن آن‌ها از رفتارهای نادرست‌ می‌شود، رد می‌کند.

بستر تنبیه در مدارس فراهم است

آقای عبداللهی در پاسخ به این پرسش که آیا اراده‌ای در سیستم آموزشی ایران برای حذف تنبیه وجود دارد؟ بر وجود بستر مناسب برای اعمال انواع تنبیه‌ اعم از کتک زدن، تحقیر کردن، توهین کلامی و ترساندن دانش‌آموزان تاکید می‌کند و می‌گوید: تا زمانی که این بسترها وجود داشته باشد، نمی‌توان آرزوی پایان این اخبار را در سر پروراند.

به گفته او وزارت آموزش‌وپرورش در آغاز هر سال تحصیلی بخشنامه‌ای را برای مدرسه‌ها ارسال می‌کند که بر اساس آن اعمال هر گونه تنبیه علیه دانش‌آموزان نفی شده است. این بخشنامه تاکید می‌کند که وزارت آموز‌ش‌وپرورش از معلمانی که کودکان را تنبیه می‌کنند، حمایت نخواهد کرد و آن‌ها به تنهایی باید پاسخ‌گوی شکایت‌های احتمالی باشند.

آقای عبداللهی معتقد است: این شکل عملکرد به دنبال حذف تنبیه یا آگاه کردن معلمان از آثار زیان‌بار این شیوه تربیتی نیست، بلکه می‌خواهد از مدیران و مسئولان سلب مسئولیت کند.

به عقیده او تا زمانی که معلم مجبور است کلاس‌های شلوغ را یک تنه اداره کند و تا مادامی که شرح درس‌ها غیرکارشناسی و خسته‌کننده است و از وسایل کمک‌آموزشی در مدارس خبری نیست، بسترهای نفی تنبیه در مدارس همچنان برقرار است و معلم برای حفظ نظم کلاس و اقتدار خود به اعمال خشونت و ایجاد رعب و وحشت در میان دانش‌آموزان متوصل می‌شود.

او به نکته مهم دیگری اشاره می‌کند؛ شیوه گزینش معلمان. داوطلبانی که می‌خواهند به عنوان معلم وارد سیستم آموزشی شوند، از لحاظ صلاحیت‌های عقیدتی و سیاسی به طور کامل بررسی می‌شوند و چنانچه واجد شرایط باشند، بدون بررسی سلامت روانی‌شان به سیستم آموزشی قدم می‌گذارند.

فراتر از همه این‌ها، تنبیه همچنان یک روش مورد تائید در میان خانواده‌ها است، هنوز هم «چوب معلم گل است» و «جور استاد به ز مهر پدر» از مثل‌های پذیرفته‌شده در فرهنگ ایرانی است. در چنین شرایطی نمی‌توان انتظار داشت، بساط چوب معلم و جور استاد برچیده شود، حتی اگر مقاماتی پیدا شوند که تنبیه کودکان و رواج خشونت در مدرسه‌ها را نفی نکنند.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی