پس از اعتراضها به وضع ممنوعیت از سوی وزارت علوم برای پایاننامههای دانشجویان ایرانی خارج از کشور، قرار شده است این پایاننامهها با سه شرط پذیرفته شوند.
چندی پیش وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری ایران اعلام کرد دانشجویان ایرانی که در دانشگاههای خارجی مشغول به تحصیل هستند، نمیتوانند موضوع پایاننامه خود را در ارتباط با ایران انتخاب کنند.
اما اکنون به پیشنهاد کمیسیون کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی و وزارت علوم گفته شده که اگر دانشجویان تمایل به کار کردن روی پایاننامههایی با موضوع مربوط به ایران داشته باشند، باید سه شرط را رعایت کنند.
شرط اول این است که پیش از آغاز آن ابتدا با وزارت علوم هماهنگ کنند. شرطهای دوم و سوم نیز این است که در کنار استاد راهنما و مشاوری که در خارج از کشور دارند یک استاد راهنما و یک استاد مشاور نیز از داخل ایران انتخاب کنند تا روی پایان نامه نظارت داشته باشد.
چه دانشجوی خارج از کشور، بورسیهای باشد یا با خرج خود در کشوری به غیز از ایران مشغول به تحصیل، باید در صورت انتخاب موضوع مربوط به ایران این موارد را رعایت کنند در غیر این صورت پایان نامه آنها از دید وزارت علوم ایران ارزش علمی ندارد.
مقامهای ایرانی هیچگونه تمایلی به انتشار آمارهای واقعی درباره موضوعات اجتماعی و سیاسی ندارند و بر این اساس در سالهای اخیر انجام کارهای پژوهشی در ایران و جمعآوری آمار و اطلاعات در قالب پژوهشهای میدانی با محدودیتهای زیادی روبهرو شده است.
با توجه به اینکه حساسیتهای مقامات آموزشی ایران درباره رشتههای علوم انسانی بارها بیش از حوزههای دیگر است، در این باره با چهار دانشجوی ایرانی رشتههای علوم انسانی در دانشگاههای خارج از کشور که با وجود محدودیتها، همچنان قصد دارد پایاننامههای خود را درباره مسائل ایران دنبال کنند، گفتوگو کردیم.
«هر اندازه لازم باشد به ایران میروم»
نسرین افضلی دانشجوی ترم نخست دکترای جامعه شناسی در دانشگاه کنکوردیای کانادا است. او قصد دارد پایاننامهاش را درباره «مقایسه تطبیقی بین ورزش زنان مسلمان در ایران و ترکیه یا مصر» دنبال کند. خانم افضلی میخواهد این موضوع را در پایاننامهاش بررسی کند که چطور زنان مسلمان از ورزش برای دسترسی به فضای عمومی و دستیابی به برابری در فضای سنتی و ایدئولوژیک، استفاده میکنند.
او که سه ماه پیش از ایران به کانادا آمده، میگوید: باوجود اظهارات اخیر مسئولان وزارت علوم درباره ممنوعیت تهیه پایاننامه با موضوع ایران برای دانشجویان ایرانی خارج از کشور، از سال دوم دکترا برای جمعآوری اطلاعات به ایران و کشور دیگری که ترکیه یا مصر خواهد بود، سفر میکنم.
او میگوید: «هر اندازه لازم باشد به ایران میروم و حتما مشکلات احتمالی آن را میپذیرم. از ترس مرگ، خودکشی نمیکنم، زیرا سالها در ایران بودم و با وضعیت و شرایط آن آشنا هستم. اما نمیخواهم درباره موضوعی غیر از آنچه به ایران مربوط میشود، پایاننامهام را بردارم».
این دانشجوی رشته جامعهشناسی ادامه میدهد: کاری که وزارت علوم ایران میتواند برای ایجاد ممنوعیت انجام دهد، ممکن است سنگاندازیها در استفاده از امکانات کتابخانهای و محدودیت برای استفاده از کتابخانه ملی باشد، یا در مرحله نهایی، مدرک دانشجویان خارج از کشور را تایید نکنند، یا مثلا برای اشتغال آنها در مراکز رسمی و دولتی مشکل ایجاد کنند.
خانم افضلی میافزاید: «این اظهارات مسئولان وزارت علوم در حد قانون و لازمالاجرا نیست و ضمانت اجرایی ندارد. حتی اگر بخواهند آن را به قانون تبدیل کنند، برخلاف قانون اساسی، حقوق شهروندی و حقوق بشر است». او اینکار را برخلاف تعهداتی میداند که جمهوری اسلامی در مجامع بینالمللی امضا کرده است و میگوید: «اگر چنین اقدامی انجام شود، من و دیگر دانشجویان علیه آن اعتراض و شکایت خواهیم کرد».
به گفته او، تاکنون اظهارات «غیرعلمی و سلیقهای» بسیاری مطرح شده ولی اجرا نشده است ولی مهمترین هدف این ممنوعیت جدید، ایجاد «ارعاب» است تا افراد در ایران از مصاحبه و همکاری با دانشجویان بترسند.
خانم افضلی میگوید: در واقع میخواهند دست ما را در پیگیری موضوعهای مربوط به ایران ببندند، زیرا در موضع ضعف هستند و سعی میکنند جلوی تبادل علم و اطلاعات را بگیرند. او معتقد است وزارت علوم و تحقیقات ایران با این طرز فکر بهتر است اسم خود را به وزارت «ضد علوم و تحقیقات» تغییر دهد.
به عقیده این دانشجوی دکترای جامعهشناسی، جمهوری اسلامی قصد دارد همان سیستم سرکوب و کنترل شدید سیاسی و ایدئولوژیک در دانشگاهها بهویژه در مورد دانشجویان علوم انسانی را به خارج از کشور نیز اشاعه دهد، اما طبق مشاهدات او حتی بسیاری از دانشجویانی که با بورسیه وزارت علوم به دانشگاههای خارج از کشور میآیند، پس از مدتی با قرار گرفتن در معرض جریان آزاد اطلاعات و بحث و گفتوگو با مردم سایر کشورهای جهان و کشورهای مسلمان، پایبندی خود را به معتقدات جمهوری اسلامی از دست میدهند.
«این سیاست شبیه جوک است»
علی عبدی، در دانشگاه اروپای مرکزی مجارستان مشغول به تحصیل در رشته مطالعات جنسیت است. او در پایاننامه خود درباره موضوع تراجنسیها (Transsexual) در ایران و همچنین همجنسگرایان پژوهش کرده و قرار است تا چند هفته دیگر از پایان نامه خود دفاع کند.
او در راستای محدودیتهای موجود برای انجام پژوهش در ایران تاکید میکند که به عنوان یک کنشگر اجتماعی حتی پیش از ممنوعیتهای جدید وزارت علوم، نمیتوانسته به ایران برود، اما این محدودیتهای جدید درباره موضوع پایاننامهها، او را برای کار بر روی موضوعاتی درباره ایران «راغبتر» کرده و موجب شده که او «بحثهای قویتری» را در پایاننامهاش بگنجاند.
این دانشجوی رشته مطالعات جنسیتی به اظهارات اخیر مسئولان وزارت علوم درباره ممنوعیت انتخاب موضوع پایاننامه درباره ایران اشاره میکند و میگوید که در گفتمان رسمی جمهوری اسلامی تاکید بر این است که «ایران بهشت ترنسهاست» به همین دلیل او مصمم شده که این گفتمان را نیز در پایاننامه خود به چالش بکشد.
به گفته او، ایران تنها کشور اسلامی است که عمل جراحی برای تغییر جنسیت در آن مجاز است و پس از تایلند، در مقام دوم انجام این عملهای جراحی قرار دارد. به نظر آقای عبدی، مجاز بودن اینگونه عملهای جراحی، بخشی از سیاست جمهوری اسلامی در حوزه جنسیت و سکشوال است و کسی که درباره این موضوع پژوهش میکند، عملا با بخشی از ایدئولوژی نظام حاکم درمیافتد.
علی عبدی در پایان درباره میزان اثرگذاری ممنوعیت انتخاب موضوع پایاننامه درباره ایران، میگوید: «دوستان نزدیک خودم این را بیشتر شبیه جوک و سیاستهایی میدانند که فقط درباره آن صحبت میشود تا طبیعت تمامیت خواه جمهوری اسلامی را نشان دهد و قصد دارد ترس را القا کند، اما در عمل قدرت و رغبتی برای عمل کردن به آن وجود ندارد».
«ترجیح میدهم با تمام ممنوعیتها، پژوهشهایم درباره ایران باشد»
آساره زانیار در دانشگاه آمستردام هلند در رشته مطالعات رسانه جدید، تحصیلات کارشناسی ارشد خود را به اتمام رسانده و هماکنون مشغول کار بر روی پایاننامهای با موضوع «فعالان [عادی] عرصه رسانه در برخورد با سانسور» است. او قصد دارد ازجمله به این پرسش بپردازد که سانسور تا چه اندازه بر روی محتوای وبلاگها تاثیر میگذارد و آن را منجمد و خشک میکند و کاربران تا چهاندازه به خودسانسوری دست میزنند.
او دو ماه پیش به ایران سفر کرده است تا بخشی از کار بر روی پایاننامه خود را در ایران انجام دهد. خانم زانیار در این سفر کتابهایی به زبان فارسی در زمینه رسانه در ۱۵سال اخیر تهیه کرده و با کاربران عادی اینترنت در ایران گفتوگو کرده است.
خانم زانیار میگوید: «دو ماه پیش و پیش از اعتراضهای اواخر بهمن و اسفند، با ترس و نگرانی به ایران رفتم. پیش از رفتن به ایرانبرخی از اطلاعات فیس بوکم را تغییر دادم و در مدتی که در ایران بودم با احتیاط در اینترنت مطالبم را منتشر میکردم، چون میخواستم دوباره به هلند برگردم».
او در ادامه میگوید: «یکبار دیگر نیاز دارم به ایران بروم تا پرسشنامههای پایاننامه را حضوری در ایران پر کنم و بتوانم با کسانی که به صورت آنلاین نمیتوانند صحبت کنند، گفتوگو کنم، اما اتفاقهای اخیر و خبرهای ممنوعیت انتخاب موضوع پایاننامه، تا حدود زیادی من را نگرانتر کرده و ممکن است با سفر به ایران خطر بیشتری متوجه من شود».
به گفته خانم زانیار، در سفر به ایران باوجود اینکه تا حد کمی کار پژوهشی او پیش رفته، اما این فایده را داشته است که از نزدیک، مسائل و مشکلات فیلترینگ را در ایران تجربه کند.
با این حال او همچنان تاکید میکند: «ترجیح میدهم با تمام ممنوعیتها، موضوع کار پایاننامهام درباره ایران باشد»، زیرا آشنایی بیشتری درباره آن دارم و میتوانم آن را گسترش دهم و به طور مثال موضوعی مانند بررسی دراگ (مواد مخدر) و سکشوال در محلههای آمستردام که با زبان محلی آن به درستی آشنا نیستم را دنبال نمیکنم.
این دانشجوی رشته مطالعات رسانه هچنین براین باور است که دانشجویان ایرانی میتوانند از دانش، اطلاعات و امکاناتی که در دانشگاههای خارج از کشور به دست میآورند، برای موضوعات کاری خود درباره ایران استفاده کنند که شناخت بیشتری از مسائل آن دارند.
او همچنین معتقد است که «بیشتر اطلاعاتی که توسط فعالان ایرانی به خارج از کشور منتقل میشود، چیزهایی است که غربیها میخواهند بشنوند و بنابراین بهتر است که اطلاعات دقیقتری به آنها درباره ایران داده شود که نه شبیه اطلاعات جمهوری اسلامی باشد و نه شبیه آنچه غربیها میخواهند بشنوند».
به گفته او، «سانسور فقط محدود به نظام دیکتاتوری جمهوری اسلامی نیست، بلکه این سانسور در ایران مشخص است اما در کشورهای دیگر مانند آمریکا نیز سانسور به گونه دیگری اعمال میشود به طوری که موجب میشود افراد اصلا درباره برخی موضوعات فکر نکنند و این به معنای رفتار قدرتها با مغز و تفکر انسانهاست».
«شرایط طوری است که نمیخواهم به ایران بروم»
لیلا موری، دانشجوی دوره دکترای رشته مطالعات زنان خاورمیانه در دانشگاه کلمبیا- نیویورک است. او براساس «دغدغهها و علایق شخصی» خود به موضوع مسائل جنسی زنان، قصد دارد پایاننامهای مرتبط با این موضوع انتخاب کند.
او میخواهد در پایاننامه خود به این پرسش بپردازد که «در ۳۰ سال گذشته، تجربه جنسی زنان ایرانی چگونه بوده و تا چه اندازه تغییر کرده است».
اما این دانشجوی رشته مطالعات زنان میگوید: «واقعیت این است که وقتی که این رشته را انتخاب کردم، به این امید بودم که زمان پژوهش حتما به ایران میروم، زیرا دانستن نگاه و دیدگاههای زنان در ایران برایم در اولویت اول بود، اما پس از انتخابات سال گذشته و محدود شدن فضای سیاسی و اجتماعی در ایران، کم کم نگرانیهای من برای کار کردن در ایران شروع شد».
او همچنین میگوید: «علوم انسانی بیش از پیش هدف حمله دولت و مقامهای جمهوری اسلامی قرار گرفته و از طرفی همیشه کار کردن بر روی موضوعهایی مانند سکشوالیته زنان، تابو بوده است و بنابراین همه این مسائل سبب شد که من تصمیم بگیرم موضوع پایاننامه خود را طوری انتخاب کنم که مجبور نباشم به ایران سفر کنم».
به گفته خانم موری ممنوعیت اخیر وزارت علوم درباره انتخاب موضوع پایاننامهها، کار را برای او تقریبا «یک سره» کرده است.
خانم موری دوره کارشناسی ارشد را در رشته مطالعات زنان در ایران تحصیل کرده، اما از یک سو به دلیل اینکه به گفته او کار کردن بر روی این موضوعات در ایران مشکل و از سوی دیگر فضای پژوهش درباره این موضوعها در خارج از ایران بازتر بوده، از کشور خارج شده است.
او میگوید: «نه تنها کار کردن روی این موضوع برایم مهم بود، بلکه امکانات و منابع بیشتری هم در خارج از ایران دراختیار من قرار داده میشد تا درباره آن پژوهش کنم و خیلی نگران این نبودم که با دانشگاه و استاد درباره موضوع پایاننامه بحث و چانهزنی داشته باشم».
به عقیده لیلا موری، محدودیت جدید وزارت علوم برای انتخاب موضوع پایاننامه درباره ایران «در راستای محدود کردن حوزه علوم انسانی است که ابتدا داخل ایران هدف قرار داده شد و اکنون به دانشجویان ایرانی خارج از کشور هم تسری پیدا کرده است».
به باور او این محدودیتها «به ضرر ایرانیهایی است که با علاقه میخواهند کاری انجام دهند و این قوانین دست و پای آنها را میگیرد، انگیزه آنها را برای کار درباره ایران ازبین میبرد و حتی اگر با این شرایط درباره ایران کار کنند، هیچ معلوم نیست که بتوانند از دانش کسب شده در کشور خود استفاده کنند».
به گفته این دانشجوی رشته مطالعات زنان خاورمیانه، در این شرایط افرادی علاقهمند«ترجیح میدهند جایی بمانند که کارشان را ارج میگذراند و سنگ اندازی نمیکنند و حتی برای انتخاب عنوان پایان نامه نیز دانشجو را بیپشتوانه نمیگذارند».
می خواستم از شما تقاضا کنم در صورت امکان ایمیل من را د راختیار خانم اساره زیانبار قرار دهید تا بتوانم به طریقی با ایشان ارتباط بگیرم در واقع از انجایی که موضوع پایان نامه من هم نزدیک به موضوع مطالعاتی ایشان است می خواستم با ایشان تماسی برقرار کنم.
من هم دانشجوی دکترا در آلمان هستم و با جستجوی اینترنتی نتوانستم راه دیگری برای دسترسی به این خانم بیابم.
باز هم ممنون