تخلفات در دور اول در نامهی محمد خاتمی و مهدی کروبی، دو چهرهی مهم اصلاحطلب به شورای نگهبان و هم در گزارش وزیر کشور به مقام رهبری تذکر داده شدهاند.
فضای عمومی در نخستین روزهای تبلیغات انتخاباتی دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی، شاهد شور و اشتیاق کمتری نسبت به دور نخست بوده است.
با اینکه بهطور کلی در دور دوم انتخبات انتظار نمیرود که رقابت کاندیداها شدت و حدت اولیه را دارا باشد، اما رکود نسبی موجود در آستانهی انتخابات دور دوم، دلایل ویژهی خود را نیز داراست.
از یک منظر، این امر به کیفیت برگزاری دور نخست انتخابات در 24 اسفدماه گذشته باز میگردد.
برخی اصلاحطلبان ادعا میکنند که آرای آنها دستخوش جابهجایی شده است و به این ترتیب از ورود به مجلس بازماندهاند.
سید محمد ابطحی، معاون رییسجمهوری سابق، در وبلاگ شخصیاش به «جابهجایی وسیع مستقیم و غیرمستقیم آرا» اشاره کرده و جبههی مشارکت ایران اسلامی این انتخابات را پرمساله خوانده است.
این امر تا حدودی اصلاحطلبان را از انگیزهی ادامهی حضور فعال در انتخابات تهی ساخته است.
جریانی از مجموعه جناحهای اصلاحطلب که از کاندیدا شدن و شرکت فعالانه در انتخابات مجلس دفاع میکردند، استدلال مینمودند که علیرغم موانع ایجاد شده و ردصلاحیتها، باید به منظور تشکیل اقلیتی قدرتمند در مجلس، مشارکت کرده و از انزوا دوری جست.
به علاوه، این بحث در میان بعضی از چهرههای اصلاحطلب مطرح بود که جدایی تام و کامل از مدار قدرت به صلاح نبوده و این حضور حداقلی حاشیهی امنی ایجاد خواهد کرد.
اما تخلفات گزارش شده در دور نخست، باعث تزلزل اراده اصلاحطلبان برای ادامهی حضور فعالانه در انتخابات شده است. این تخلفات هم در نامهی محمد خاتمی و مهدی کروبی، دو چهرهی مهم اصلاحطلب به شورای نگهبان و هم در گزارش وزیر کشور به مقام رهبری تذکر داده شدهاند.
در مقابل، دولت و شورای نگهبان ادعا دربارهی عدم رسیدگی به تخلفات را رد کرده و میگویند که حوزههای رای گیری که در آن تقلب شده بود، باطل شدهاند.
به علاوه در سطحی دیگر، اصلاحطلبان به نظر نمیرسد که در دور نخست توانسته باشند بدنهی سیاسی و اجتماعی خود را به طور کامل بسیج و ترغیب به مشارکت کنند.
مشارکت پایین در شهرهای بزرگی چون اصفهان و در پایتخت که مشارکت و رای دهی در آن بر اساس لیستهای سیاسی صورت میگیرد، موید آن است که طبقهی متوسط که عمدتا پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان را تشکیل میدهد، در این انتخابات حضور پر رنگی نداشته است.
با اینکه افزایش رای اصلاحطلبان در شهرهایی چون تهران به نسبت رای آنها در انتخابات مجلس هفتم، یک موفقیت نسبی برای آنها محسوب میشود، اما درصد پایین مشارکت در این شهرها نشان دهندهی تداوم نارضایتی طبقهی متوسط، دانشجویان و روشنفکران ازعملکرد کلی اصلاحطلبان طی سالهای اخیر است.
به باور برخی ناظران، دلیل این امر به ضعف برنامههای کلی و اختلافات نظری درونی در رویکرد به مشکلات ساختاری جامعه بازمیگردد.
علیرغم موانع پیشرو و ناهماهنگی موجود در صفوف اصلاحطلبان دربارهی شرکت فعالانه در دور دوم انتخابات، به نظر میرسد که هنوز این امیدواری وجود دارد که بتوانند جایگاه یک اقلیت قدرتمند را در مجلس هشتم کسب نمایند.
اصلاحطلبان این توانایی را دارند که از نقاط ضعف دولت در زمینههای اقتصادی و جامعهی مدنی بهره جسته و راهحلهای بدیلی برای حل این مشکلات ارائه کنند که مورد توجه رای دهندگان قرار گیرد.
جبهه مشارکت که یکی از گروههای عمدهی جریان اصلاحطلب محسوب میشود، در تازهترین بیانیهی خود دوباره تاکید کرده است که «تنها راه ممکن را تجمیع نیروهای منتقد در قالب ائتلاف منتقدان وضع موجود میدانیم و تلاش کردیم که در این مرحله در قالب ائتلاف اصلاحطلبان و حول اندک رقابتهای ممکن در انتخابات مجلس تدارک لازم را در جهت صورت بخشیدن به ائتلاف جریان منتقد وضع موجود ببینیم.»
در صورتی که چنین رویکردی با ارائه برنامههای اقتصادی و اجتماعی ملموستر برای رای دهندگان همراه شود، میتواند به افزایش رای و ارتقای جایگاه جناح اصلاحطلب در مجلس آتی کمک نماید.