وضعیت کنونی گروههای سیاسی کشور نشان میدهد که اجماع کلی درباره کاندیداتوری چهرههای سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری آینده وجود ندارد و احتمال دارد محمود احمدی نژاد بار دیگر بر سر کار آید.
با نزدیک شدن به پایان دور نخست ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، تحولات درونی دو جریان معروف به اصلاح طلب و اصولگرا سرعت بیشتری به خود گرفته است.
این تحولات داخلی در هر دو مجموعه، حاکی از تدوام انقسام رهبری و ریزش بدنه دو جریان بوده و نشان میدهد رویدادها و تحولات دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد نتوانسته به نزدیکی و متحد کردن اصلاح طلبان و از سوی دیگر حفظ یکپارچگی اولیه اصولگرایان بیانجامد.
برخی اخبار روزهای گذشته حاکی از آن است که سید محمد خاتمی، رییس جمهوری سابق با پشتیبانی بخشی از گروههای اصلاح طلب، عمدتا جبهه مشارکت، در صدد ورود به صحنه انتخابات ریاست جمهوری است.
این درحالی است که احتمال کاندیداتوری مهدی کروبی، دبیرکل حزب اعتماد ملی نیز جدی بوده و وی بر وجود اختلافات عمده با بقیه جریانات اصلاح طلب تاکید دارد.
از سوی دیگر در اردوگاه اصولگرایان، جریانی که به علی لاریجانی و افراد میانهروتری چون محسن رضایی وابسته هستند، در حمایت از نامزدی احمدی نژاد برای دور دوم، شبیه به آنچه در دور نخست انتخابات انجام گرفت تردید دارد.
این جریان که عمدتا پایگاه سنتی و بازاری داشته، برخی سیاستهای داخلی و خارجی دولت نهم را تندروی ارزیابی کرده و بر این باور است که با تهدید شبکه بانکی و مالی کشور و گسترش دامنه تحریمها، تجارت ایران دچار ضربه شده است.
این جریان کم و بیش در سه سال گذشته خط ثابت و نسبتا منتقدانهای در برابر برخی سیاستهای بانکی و اقتصادی رییس جمهوری و کند شدن روند خصوصیسازی و همینطور در برخی موضوعات سیاست خارجی در پیش گرفته است.
هرچند باید گفت که از این دست انتقادات از سوی جریانات موسوم به اصلاح طلب نیز مطرح شده است.
نقض آزادیهای مدنی و سیاسی، چگونگی هدایت پرونده هستهای کشور، مناسبات خارجی ایران، خصوصا تیره شدن روابط با اتحادیه اروپا، دخالت دولت در عرصه اقتصادی و کم توجهی به خصوصیسازی، موضوعاتی بوده که مورد نقد گسترده اصلاح طلبان قرار داشته است.
نکته مهمی که اصلاح طلبان را از طیف منتقد اصولگرا متمایز میکند، تاکید آنها بر آزادیهای مدنی و سیاسی بوده است.
این امر برای برخی اقشار اجتماعی جذاب بوده و مورد توجه برخی روشنفکران و دانشجویان و طبقه متوسط بالا قرار دارد.
اما شکی نیست اصلاح طلبان برای تمایز خود از جریان منتقد اصولگرا و جذب رای کافی در انتخابات آینده، باید از این مقوله فراتر رفته و طرحهایی جدی برای جذب آرای عمومی ارائه نمایند و اکنون این مساله به یک دغدغه مهم برای آنها تبدیل شده است.
آنها خطر وجود یک جریان موازی در میان اصولگرایان را حس کرده و یکی از اعضای جبهه مشارکت از ایجاد یک جریان منتقد روانی توسط اصولگرایان ابراز نگران کرده است.
برای جریانات اصلاح طلب این نکته واضح هست که قدرت بسیج کنندگی شعارهای آزادی اجتماعی و سیاسی، مانند سال 1376 نیست و نوع مطالبات اجتماعی به گونهای است که اصلاح وضع اقتصادی و معیشتی هنوز تعیین کنندهترین عامل در انتخابات به شمار میرود.
این یکی از نقاط ضعفی بود که در دور نهم انتخابات ریاست جمهوری به شکست مصطفی معین، کاندیدای اصلی اصلاح طلبان انجامید.
با این حال، هنوز به نظر نمیرسد که اصلاح طلبان برنامه مدون و مشخص اقتصادیی داشته و بر سر آن به اجماع رسیده باشند.
با وجود چنین خلائی، بسیار مشکل خواهد بود که اصلاح طلبان بتوانند تنها با تاکید بر نقاط بازدارنده سیاستهای دولت نهم و مانور دادن بر لزوم توجه به آزادیهای سیاسی، تعداد قابل توجهی از افراد بدنه اجتماعی خود را به پای صندوقهای رای آورده و آرای منتقد و سرگردان را جذب نمایند.
به علاوه، برخی انتقادات اصلی اصلاح طلبان از سوی جریان اصولگرای مخالف دولت نیز مطرح شده و همین امر در سرگردان ساختن بخش دیگری از آرای بالقوه به نفع جریان اصلاح طلب موثر خواهد بود.
با توجه به چنین خلائی در ارائه برنامه اقتصادی بدیل و همچنین عدم وجود اجماع بر سر حضور کاندیدای واحد، این احتمال وجود دارد که یکی از کاندیدهای مرتبط با اصولگرایان، برنده اصلی انتخابات ریاست جمهوری دهم شود.
در این صورت احتمالا اصلاح طلبان مجبور میشوند تا نقش اپوزیسیون دولت را برای یک دوره چهار ساله دیگر ایفا کنند.
اما پیشبینی این که آیا محمود احمدی نژاد یا یکی از رقبای اصولگرای وی برنده میدان رقابت انتخابات ریاست جمهوری شوند، هنوز چندان روشن نیست و ساده نیز به نظر نمیرسد.
با وجود این شاید بتوان گفت برخی تحولات بر شانس بیشتر احمدی نژاد دلالت دارد.
علی لاریجانی مهمترین رقیب بالقوه احمدی نژاد، اکنون بر کرسی ریاست مجلس نشسته و بعید بهنظر میرسد که وی در صدد ورود به رقابتی دیگر با احمدی نژاد باشد.
با کنار گذاشتن علی لاریجانی، گزینه چندان جدی دیگری به عنوان رقیب احمدی نژاد در میان اصولگرایان باقی نمیگذارد.
از سوی دیگر گفته می شود که سطوح بالای قدرت در ایران بر این نکته تاکید دارند که ریاست جمهوری یک دورهای در کشور بیسابقه بوده و نباید چنین سابقهای ایجاد شود.
بنابراین هر چند انتقادات تندی از سوی گروههای مختلف سیاسی کشور بر شیوه اداره کشور توسط دولت محمود احمدی نژاد وارد است، اما امکان روی کار آمدن وی به عنوان رییس جمهور دهم ایران باز هم بسیار جدی است، مگر آن که نیروهای رقیب به فکر مطرح کردن چهرهها و شعارهای جدیدی برای انتخابات درراه باشند.