واحد اطلاعات اکونومیست در تازهترین مقاله خود درباره ایران، به ارتباط پیچیده میان رهبری و رییس جمهور در زمینه اداره امور کشور پرداخته است. اکونومیست در مقاله خود قدرت آیتالله خامنهای را در لایههای حکومتی بررسی کرده است.
پس از انتخاب محمود احمدینژاد به عنوان رییس جمهوری جنگجوی مدافع آیتالله خامنهای که موجب شگفتی تمام روشنفکران شد، تصور بر این بود که او یک دست نشانده افتاده حال است.
اگرچه میدان و فرصت بیشتری در این سه سال به احمدی نژاد داده شد، اما سیاست اقتصادی غیرمسئولانه و لجام گسیخته و سیاست خارجی پرخطر او ایران را در آستانه بحران قرار داده است.
دراین میان حتی افراد نزدیک به حکومت نمیتوانند درک کنند که آیا احمدینژاد دستیار مورد اعتماد رهبر است یا یک فرد خودمحور خارج از کنترل با جاهطلبیهای بزرگ که موجب تشویش خاطر رهبر شده است.
در حیطه اختیارات در قانون اساسی، کاملا آشکار است که آیتالله خامنهای تارک دنیا، قدرتمندترین مقام در جمهوری اسلامی است که هیچ تصمیم مهمی بدون رضایت او اتخاذ نمیشود.
این قدرت تا جایی است که برخی تحلیلگران غربی بر این باورند که رهبری ایران قدرتمندتر از 19 سال گذشته است.
بانفوذترین نهادها در ساختار قدرت ایران ازجمله سپاه پاسداران، شورای نگهبان، ریاست جمهوری و مجلس در اداره افرادی است که به طور مستقیم توسط رهبر یا افرادی انتخاب میشوند که با حفظ وفاداری، مطیع بیچون و چرای او هستند.
با وجود این آیتالله خامنهای قدرت خود را به گونهای به کار گرفته که اغلب به نظر میرسد که از قدرت کناره گرفته است.
گفته میشود که رهبر جمهوری اسلامی از سال 1368 از کشور خارج نشده است و به ندرت با خبرنگاران یا مقامهای غربی بازدیدکننده از کشور دیدار میکند.
رهبر تحتالشعاع رییس جمهور
رهبر ایران، به عمد یا ناخواسته، تحتالشعاع روسای جمهوری کشور حتی پیش از احمدی نژاد بوده است.
محمد خاتمی، رییس جمهوری اصلاحطلب ایران در سالهای 1376 تا 1384 با مطرح کردن موضوع «گفتوگوی تمدنها»، عملکرد بهتری را از سوی جناح چپ نشان داد و رهبری را کنار زد، درحالی که به نظر میرسد احمدینژاد با مطرح کردن سخنان تلخ علیه اسرائیل و انکار هولوکاست (نسل کشی یهودیان)، از جناح راست به رهبر تاخته است.
علاوه بر این، احمدینژاد این ذهنیت را در جهان ایجاد کرده که مرد شماره یک ایران است، به گونهای که جان مککین، نامزد جمهوریخواه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به جای رهبر، رییس جمهور را قدرت مطلق جمهوری اسلامی نامیده است.
به نظر میرسد احمدی نژاد پا را از حد خود فراتر گذاشته است.
ماه گذشته، چند هفته پس از آن که احمدینژاد به طور علنی تهدید کرد که نام مقامهای دخیل در فساد اقتصادی را افشا میکند، عباس پالیزدار یکی از متحدان عقیدتی او اعلام کرد که دهها تن از روحانیان ارشد کشور از جمله روحانیان نزدیک به آیتالله خامنهای، با استفاده از ارتباطهای خود صدها میلیون دلار کلاهبرداری کردهاند.
اگرچه مردم ایران از قدیم گفتهاند که «جیب آخوندها گشاد و بزرگ است»، اما این افشاگری ازسوی نیروهای خودی مثل عباس پالیزدار بیسابقه است.
برخی کارشناسان غربی در امور ایران همچون گری سیک، از دانشگاه کلمبیا در نیویورک که در زمان دولت فورد، کارتر و ریگان در شورای امنیت ملی آمریکا خدمت میکرد، این افشاگری پالیزدار را نمایش جاهطلبی احمدینژاد تعبیر کردند.
گری سیک توضیح میدهد که «دست کم میتوان گفت احمدی نژاد بهطور مستقیم با خامنهای و رهبری دیرینه به چالش برخاسته است. نهایت این افشاگری هم یک کودتای آرام است که او به تدریج بر قدرت خود و ریاست جمهوری اضافه میکند.»
ضدحمله علیه رییس جمهور
پیش از آن که ادعاهای پالیزدار شتاب و قوت بگیرد، او و بسیاری از دوستانش به اتهام «نشر دروغ» و اختلال در افکار عمومی بازداشت شدند و زمانی که آشکار شد احمدینژاد از این افشاگری علنی به خشم آمده، او و متحدانش پالیزدار را یک «دغل باز فاسد» نامیدند و از آن پس ضدحمله علیه احمدینژاد ادامه یافت.
علیاکبر ولایتی، وزیر خارجه بانفوذ پیشین و معتمد آیتالله خامنهای، سیاستهای احمدینژاد را غیرمنطقی برشمرد و در اقدامی نامتعارف در روزنامه فرانسوی لیبراسیون مقالهای نوشت که گفته میشود با توجه رهبری به این کار دست زده است.
علیاکبر ولایتی در مقاله خود در لیبراسیون به طور شفاف اعلام کرد که تصمیم گیرنده نهایی کشور، رهبر است.
با انتشار مقاله ولایتی، احمدینژاد سکوت اختیار کرد و یکی از مقامهای ارشد پیشین کشور که نسبت فامیلی با رهبر دارد، گفت که « اگر رهبر از احمدینژاد حمایت نکند، آینده سیاسی او تمام خواهد شد. او مانند سگ از خامنهای میترسد.»
دفاع رهبر و تردیدها
درحالی که به نظر میرسید احمدی نژاد از توجه و عنایت رهبری دور مانده ، آیتالله خامنهای به دفاع از او برخاست و گفت که مسئول پیشبرد موضوع هستهای، شورای عالی امنیت ملی با سرپرستی رییس جمهور است و رییس جمهور و مقامهای کشور در این زمینه اتفاق نظر دارند.
رهبری با این سخنان نسبت به وحدت ملی درباره موضوع هستهای احساس تعهد دارد.
درعین حال او شاید تمایل دارد که احساسات خصمانه مردم عادی نسبت به دولت، به سوی رییس جمهور بازگردد.
با این تفاسیر، مشخص نیست که این دو مقام ارشد کشور یعنی رهبر و رییس جمهور، نسبت به یکدیگر چه احساسی دارند و اگر احمدینژاد در انتخابات تابستان آینده برای بار دوم نامزد شود، آیا آیتالله خامنهای از او حمایت خواهد کرد؟
پیروزی هیچ نامزدی در انتخابات تابستان آینده ایران فرقی نمیکند، زیرا نکته اینجا است که مادامی که آیتالله خامنهای 69 ساله در مقام رهبری کشور باقی بماند، به نظر نمیرسد که تغییر مهمی در سیاست داخلی و خارجی کشور ایجاد شود.