براساس برخی تحلیلها از روابط تهران و واشنگتن، این ارتباط سطحی نیست و سبب نارضایتی مقامات اسرائیلی شده است.
همگرایی تازه میان ایران و آمریکا و همکاری آنها در مهمترین پروندههای منطقهای چون عراق، فلسطین، لبنان و افغانستان با واکنش منفی اسرائیل و عربستان مواجه شده است.
ابراز نارضایتی علنی مقامات اسرائیلی که آخرین آن از سوی شائول موفاز، معاون نخست وزیر اسرائیل بیان شد، نشان میدهد که تحولات روابط تهران و واشنگتن بر خلاف برخی نظرات سطحی نبوده و پیامدهای طولانی مدت برای این رژیم خواهد داشت.
وی با تاکید بر اینکه دستیابی ایران به قدرت هستهای، تهدید موجودیت اسرائیل است گفته بود که ایران راه خود را به سوی به دست آوردن قدرت نظامی هستهای ادامه میدهد و هماکنون به سوی پیشرفتی ناگهانی در حرکت است.
آثار همکاری ایران و آمریکا
بر اساس دادههای موجود میتوان گفت کاخ سفید اکنون کاملا قانع شده است که راهحلهاى دیپلماتیک و سیاسى، بهترین و عملیترین راهحلها هستند.
بهخصوص که از منظر کوتاه مدت، این اوضاع تازه باعث بهبود روابط بین ایران و واشنگتن شده است که به نوبه خود باعث کاهش بیست دلارى قیمتهاى نفت شد.
مقامهاى ایرانى نیز در سطوح مختلف سیاسی کشور بر ضرورت ادامه این روند تاکید کردهاند و اخیرا نیز على لاریجانى رییس مجلس گفت که دولت آمریکا، صداقت ایران را در عراق امتحان کرده و اکنون نیز در لبنان امتحان مىکند.
عملا نیز مىتوان آرامش اوضاع را از لحاظ امنیتى و سیاسى در عراق مشاهده کرد.
این امر حتى به مسائل سیاسى نیز کشیده شده است که نشان مىدهد عراق وارد مرحله جدیدى شده، به نحوى که برنامه سیاسى ایالات متحده در عراق پیشرفت کرده و تاثیر و نفوذ جریان مقتدی صدر کاهش یافته است.
بزرگترین دلیل این است که عملیات نظامى علیه نیروهای آمریکایى در عراق کاهش یافته است.
این نتایج در عراق خلاصه گرایشهاى سیاسى در منطقه است که در درجه اول باید به نفوذ ایران در عراق اشاره کرد که ضرباهنگ آن با نظارت آمریکایىها همراه است؛ به نحوى که یکى بر زمین و خاک عراق مسلط است و دیگرى در مردم عراق نفوذ دارد.
تشویش در تلآویو
اسرائیل امیدوار بود که تا قبل از خروج بوش از کاخ سفید پرونده ایران به نقطه معینی رسیده و در صورت عدم تحقق تعلیق غنیسازی، کاخ سفید از طریق نظامی آن را حل و فصل نماید.
اما سرپیچی کاخ سفید از شعارها و پیش شرطهایش برای ورود به مذاکره مستقیم با ایران، مقامات سیاسی و نظامی اسرائیل را با معادله تازهای روبهرو ساخته که ظاهرا بایستی به تنهایی و بدون همکاری واشنگتن خود را با آن وفق دهند.
با این وجود علیرغم نارضایتی و سرخوردگی اسرائیلیها، در زمینه فعلی، رویارویی مستقیم این رژیم با تهران دور از تصور بوده؛ مگر آنکه واگرایی نسبی در سیاست تلآویو و واشنگتن در قبال چگونگی پذیرش نقش منطقهای ایران رخ نماید.
در این صورت، این سئوال مطرح خواهد بود که اسرائیل بدون پشتیبانی سیاسی آمریکا چه ظرفیتهایی برای برخورد نظامی با ایران در اختیار خواهد داشت؟
نگرانی ریاض
در سطحی دیگر، همین نگرانی در میان مقامات عربستان به چشم میخورد.
عربستان شاهد تغییر جوهری رژیم سیاسی عراق و روی کارآمدن جریانات نزدیک به تهران در عراق بوده و در ماههای اخیر بدون آنکه موفق به بهبود روابط خود با دمشق شده باشد، در لبنان نیز دچار شکست تازهای شده است.
به گمان مقامات عربستان، ورود ایران و آمریکا به مرحله مذاکرات مستقیم و همکاری آنها برای رسیدن به نوعی توافق در زمینه ترسیم آرایش قدرت تازه در این کشورها، به معنای تثبیت این محوربندی جدید تا مدتی نامعلوم خواهد بود.
عربستان به هیچ وجه حاضر نیست نقش جدید سوریه که باعث تسریع انتخاب رییسجمهور لبنان شد، بپذیرد.
به نظر مىرسد که عربستان سیاستهاى قدرتمندانه حماس در تسلط بر نوار غزه و کنار گذاشتن جنبش فتح و حکومت خودگردان فلسطینى و اقدام حزبالله در کنترل امنیتی بر بیروت را تاکنون نتوانسته است درک کند و همچنان اصرار دارد که واقعیتها را نپذیرد.
از این روی باید گفت که بهبود روابط ایران و ایالات متحده باعث نشده که روابط بین عربستان (همپیمان مهم ایالات متحده) و ایران بهبود یابد.
بر این اساس میتوان گفت در صورتی که ایران، نتواند به موزات تثبیت مرحله جدید سیاست اعتمادسازی با عربستان را پیش ببرد، حتی این احتمال وجود دارد که دور تازهای از تنشها را میان ایران و عربستان در سالهای آینده شاهد باشیم.