بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه در سفری دو روزه به تهران، مذاکرات مهمی درباره گفتوگوهای این کشور با اسرائیل و غرب و آینده روابط ایران و سوریه با مقامات کشور انجام داد.
به طور کلی، هنگامی که این روزها تحلیلگران و رسانهها از مذاکرات دمشق – تلآویو و آینده روابط ایران و سوریه مینویسند، این احساس کلی ایجاد میشود که روند روابط دو کشور به زودی دستخوش تغییراتی منفی خواهد شد.
اما وجود یک نکته کلیدی در کل معادله پیچیده مذاکرات طرفین سوری و اسرائیلی نشان میدهد که سرانجام امر- حداقل با توجه به دادههای موجود و روندهای حاکم بر منطقه - به این سو نخواهد رفت.
این نکته کلیدی آن است که علیرغم گفتهها و ظواهر امر، برای حکومت بشار اسد بازپسگیری ارتفاعات جولان اهمیت کمتری نسبت به آینده لبنان و به رسمیت شناخته شدن نفوذ دمشق در این کشور دارد.
سوریه، همسایه کوچکتر خود را جبهه دوم مقاومت علیه اسرائیل میداند و رهبران آن تردیدی ندارند که در صورت روی کار آمدن حاکمیتی غربگرا و طرفدار اسرائیل - شبیه به دوران ریاست جمهوری بشیر و امین جمیل بین سالهای 83-1982- در لبنان، دمشق در موقعیتی بینهایت آسیبپذیر قرار خواهد گرفت.
سوریه تا کنون بدون ارتفاعات جولان توانسته در یک نبرد بزرگ و چندین نبرد کوچک دیگر با اسرائیل بجنگد و در مقابل ارتش این رژیم دوام آورد.
اما از دست دادن لبنان ضربه چند جانبه امنیتی، اقتصادی و ارتباطی به موقعیت دمشق وارد خواهد کرد.
بر این اساس، حتی با فرض اینکه جولان به سوریها بازپس داده شود، رخ داد هرگونه تحول معکوس در روابط تهران دمشق تا ایجاد تحولاتی جوهری در پروندههای لبنان و روابط سوریه با غرب بعید خواهد بود.
این نکته را نبایستی فراموش کرد که هم اسد و هم اولمرت این مذاکرات را راهی برای فرار از مجموعهای از فشارهای داخلی وخارجی میبینند.
میتوان حدس زد فشارهای بینالمللی از ناحیه دادگاه رفیق حریری به سوریه چنان سنگین بوده است که برای جلوگیری از انزوای بیشتر حاضر شده است با طرفی وارد مذاکره شود که تنها چند ماه پیشتر خاک این کشور را بمبارن کرده است.
به همینگونه اولمرت که بعد از شکست در جنگ لبنان حیثیت سیاسی خود را از دست رفته دیده و اکنون درگیر اتهام فساد است، این مذاکرات را وسیلهای برای تقویت جایگاه داخلی خود میبیند.
این عوامل قابلیت تداوم این گفتوگوها را تا رسیدن به دستاوردی به معنای صلح میان طرفین زیر سئوال میبرد.
در نظر گرفتن مساله فوق درکنار گزینه اهمیت غیرقابل مقایسه پرونده لبنان با بازگرداندن ارتفاعات جولان برای سوریها، تداوم سطح فعلی روابط میان تهران و دمشق را برای دولت بشار اسد اجتنابناپذیر میسازد.
دمشق به خوبی میداند تهدید اسرائیل به زودی از میان نخواهد رفت و ساده نخواهد بود که مهمترین شریک سیاسی - نظامی خود یعنی ایران را مایوس نماید.
همچنین سوریه به نفوذ ایران بر بخشی از جامعه لبنان و حزبالله واقف است و به همکاری ایران برای ساماندهی به آرایش سیاسی مطلوب در لبنان نیاز دارد.
وجود جریانهای ضد سوری مانند المستقبل و حزب سوسیالیست ترقیخواه در حاکمیت لبنان، این نیاز را در چشم سوریها پررنگتر نیز ساخته است.
تجربه همکاری سوریه با جمهوری اسلامی در لبنان چه در خاتمه دادن به جنگ داخلی لبنان در 1989 و چه در پیمان طائف در سال 1992 و سرانجام در امضای توافقنامه دوحه در ماه گذشته تعیینکننده بوده است و بر این اساس باید انتظار داشت این همکاری تا آینده، قابل پیشبینی باشد.