یافتههای حاصل از یک زمینهیابی نشان میدهد که همه افراد فقیر از زندگی ناراضی نیستند و همه افراد غیر فقیر نیز راضی به نظر نمیرسند
یافتههای حاصل از یک زمینهیابی با اشاره به این که فقر به تنهایی رضایت کلی افراد را از زندگی تعریف نمیکند نشان میدهد که تنها 24 درصد از مردم فقیر و 18 درصد از مردم غیرفقیر از زندگی رضایت دارند.
نتایج مطالعه ماریانو راجس که درشماره 4 سال 2009 مجله «پژوهش کاربردی در کیفیت زندگی» به چاپ رسید نشان میدهد که تمرکز برنامههای دولتها در مبارزه با فقر عمدتاً روی افزایش قدرت خرید مردم تکیه دارد.
راجس فرضیه زیربنایی این برنامهها که افزایش درآمد مردم به رضایت بیشترآنها میانجامد را به چالش کشیده است و معتقد است که شاخصهای دیگر رضایت از زندگی نیز وجود دارند که نادیده گرفته میشوند.
این دانشمند تمام دادههای زمینهیابی ملی سالیانه که در دانشگاه کستاریکا گردآوری میشود را در سالهای 2004 تا 2006 مورد بررسی قرارداده است.
در این زمینهیابی علاوه بر پرسشهایی در باره درآمد خانواده و میزان وابستگی به آن، چند پرسش ذهنیتر درباره رضایت کلی افراد از زندگی مانند رضایت از خود، سلامتی، شغل، روابط خانوادگی، دوستی و نیز محیط اجتماعی افزوده شدهاست.
یافتهها نشان میدهد اکثر مردم زندگی خود را رضایتبخش یا بیشتر از آن درجهبندی کردهاند. همه افرادی که در طبقه بندی، «فقیر» به حساب میآمدند الزاماً رضایت کمتری از زندگی نداشتند و همه افرادی که «فقیر» نبودند نیز در زندگیشان شاد نبودند.
تنها 24 درصد مردم «فقیر» و 18 درصد افراد «غیرفقیر» رضایت پایینی در زندگی گزارش کردند.
پژوهشگر چنین نتیجه میگیرد که فقر بهتنهایی رفاه کلی فرد را تعریف نمیکند و کاملاً محتمل است فردی که از فقر بیرونآمده همچنان رضایت کمی از زندگی داشته باشد و در مقابل، فردی دیگر با وجود درآمد پایین، از زندگیش راضی باشد، البته در صورتیکه در جنبههای دیگر زندگی مانند خانواده، مسائل فردی، بهداشت، شغل و وضع اقتصادی رضایت نسبی داشتهباشد.
پیشنهاد راجس در جمعبندی این یافتهها این است که رفاه انسانها بستگی به رضایت از جنبههای متفاوت زندگی دارد و در برنامهریزیهای مختلف کشوری بسیاری از عومل تاثیرگذار دیگر نیز مانند نحوه گذران اوقات فراغت، آموزش و مهارتهای اجتماعی مصرف، مانند یادگیری مصرف عاقلانه درآمد بالاتر نیز باید درنظرگرفته شوند.