نسخه آرشیو شده

مهدی سحابی، هنرمند و مترجم درگذشت
مهدی سحابی
از میان متن

  • سحابی مترجمان را فروتن‌ترین انسان‌های روی زمین می‌دانست که هرچه تواناتر باشند سعی می‌کنند که در ترجمه ردی از خود به جای نگذارند
مردمک
سه‌شنبه ۱۹ آبان ۱۳۸۸ - ۰۰:۰۰ | کد خبر: 46467

«مهدی سحابی» مترجم، نقاش و مجسمه‌ساز ایرانی بر اثر ایست قلبی در فرانسه درگذشت.

مهدی سحابی، مترجم، نقاش و مجسمه‌ساز ایرانی، صبح روز دوشنبه 18 آبان  در سن 65 سالگی بر اثر ایست قلبی در فرانسه درگذشت.

جواد مجابی، دوست و همشهری مهدی سحابی، می‌گوید: سحابی از بیماری رنج نمی‌برد و در صحت و سلامت بود.

مهدی سحابی متولد بهمن 1322، بیش از هر چیز به واسطه ترجمه رمان «در جستجوی زمان از دست رفته» اثر «مارسل پروست»، شناخته شده است.

این رمان در هشت جلد با حدود یک میلیون و 260 هزار کلمه منتشر شد و سحابی در 9 سال کار ترجمه آن را به پایان برد.

عباس مخبر، مترجم، معتقد است ماجرای مهدی سحابی نه به ترجمه ختم می‌شود و نه به مارسل پروست.

به باور او سحابی انسانی چند وجهی بود که روزنامه نگار، نویسنده، نقاش، مجسمه‌ساز و مترجم را در خود جای داده بود.

کاوه میرعباسی، هنرمند نیز از فروتنی و چیره‌دستی سحابی در ترجمه سخن می‌گوید که با انتخاب‌های درست، آثار درخشانی را به مخاطب فارسی زبان معرفی کرده است.

او یکی از بهترین ترجمه‌های سحابی را «دسته دلقک‌ها» اثر «لوی فردینان سلین» می‌داند که زبان محاوره‌ای بسیار شاد و بذله‌گویی دارد و مترجم به خوبی توانسته است این زبان را در متن فارسی دربیاورد.

سحابی، ترجمه را نوعی چشم‌بندی می‌دانست و معتقد بود که در ترجمه نباید حضور مترجم در متن دیده شود.

سحابی مترجمان را فروتن‌ترین انسان‌های روی زمین می‌دانست که هرچه تواناتر باشند سعی می‌کنند که در ترجمه ردی از خود به جای نگذارند.

رمان‌هایی چون «مرگ کارلوس فونتس»، «مادام بوآری» و «تربیت احساسات» از «گوستاو فلوبر»، «کوه خدا» اثر «اری دلوکا»، «مکتب دیکتاتورها» نوشته «اینیاتسیو سیلونه» و «بارون درخت‌نشین» اثر «ایتالو کالوینو» از ترجمه‌های دیگر این مترجم هستند.

نقاش و مجسمه‌سازی نوگرا

مهدی سحابی نقاش و مجسمه‌سازی بود که هرگز درصدد تکرار کارهای خود نبود و با هر نمایشگاه دوره جدیدی از کارهایش را به نمایش می‌گذاشت.

او بیش از 20 نمایشگاه انفرادی نقاشی در ایران و خارج از کشور برپا کرد.

نقاشی‌های او از اتومبیل‌های قراضه چشم هر بیننده‌ای را خیره می‌کند. اتومبیل‌هایی با رنگ‌های شاد که درعین حال خبر از زوال و نابودی می‌دهند.

این اتومبیل‌ها برای نخستین بار در سال 1367 بر دیوارهای گالری گلستان جای گرفته‌اند و در فاصله سال‌های بعد سه بار دیگر نیز در این گالری به نمایش درآمدند.

«لیلی گلستان»، مترجم درباره نقاشی‌های سحابی می‌گوید: همیشه فکر سحابی چه در ترجمه، نقاشی و مجسمه نو بود و نقاشی‌های او از اتومبیل‌های قراضه که نخستین نمایشگاه او نیز محسوب می‌شد موجب حیرت بازدید‌کنندگان بود.

گلستان از شروع دوره جدیدی از نقاشی در کارهای سحابی در مجموعه اخیرش که اواخر سال 87 در گالری گلستان به نمایش درآمدند خبر می‌دهد که ناتمام ماند.

«ابراهیم حقیقی»، گرافیست هم معتقد است که «سحابی» زندگی را نقاشی می‌کرد و اگر رنگ تیره خاکستری یا سیاه هم بر روی پالت او قرار می‌گرفت ناشی از همین موضوع بود.

او سحابی را نقاش پرکار و نوجویی می‌داند که با رفتاری نوگرا، دانش زیبایی‌شناسی خود را بر تابلوها و حجم‌های رنگینش به نمایش گذاشت.

سحابی بیش از 10 نمایشگاه انفرادی مجسمه در داخل و خارج از کشور برپا کرد که آخرین آن‌ها شامل مجموعه‌ای از 20 پرنده بودند که در اردبیهشت ماه سال جاری در گالری دی به نمایش درآمدند.

پرنده‌هایی که به گفته سحابی در شکل عام پرنده هستند و شاید در طبیعت نمونه آن‌ها بر شاخه درختی جای نگیرد.

سحابی از سال 1352 پس از بازگشت از اروپا به شغل روزنامه‌نگاری روی آورد و تا سال 1358 دبیر بخش بین‌الملل روزنامه کیهان بود.

او از سال 1360 و با بیکاری که ناخواسته بر بسیاری از روشنفکران ایرانی تحمیل شد به ترجمه روی آورد و در تمام دوران حیات خود روزگار را با درآمد حاصل از نقاشی و ترجمه سر کرد.

از مهدی سحابی دو رمان به نام‌های «ناگهان سيلاب» و «پيچک كاغذی» به همراه مجموعه داستان «خيابان مارگوتا شماره 110» به جا مانده است.

اما نویسندگی برای این روشنفکر ایرانی شهرتی به همراه نداشت وآثار تالیفی او با سکوت منتقدان روبرو شد.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی