در این مجموعه، نامههای آیتالله منتظری خطاب به آیتالله خمینی در یکجا گرد آمده است.
به حاشیه رفتن آیت الله منتظری از سیاست جمهوری اسلامی پس از آن آغاز شد که مهدی هاشمی برادر داماد و از نزدیکان دفترش بازداشت شد. شروع نامه نگاری های او هم با آیت الله خمینی از همین جا بود اما خیلی زود اعدام گسترده مخالفان در زندان های جمهوری اسلامی موضوع نامه ها را تغییر داد. پس از بازداشت مهدی هاشمی در نامه ای به آیت الله خمینی از ایشان خواست با اتهامات و جرایم سیدمهدی هاشمی بدون چشم پوشی برخورد شود.
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک رهبر بزرگ انقلاب، آیت الله العظمی امام خمینی – مد ظله العالی – ضمن سلام و تشکر از موضع گیری های مدبرانه و برخورد قاطع حضرتعالی نسبت به جریانات انحرافی، خواهشمندم دستور فرمایید که جرایم و اتهامات سید مهدی هاشمی و افراد مرتبط به وی، بدون اغماض و با کمال دقت، مطابق موازین عدل اسلامی، ولو بلغ ما بلغ، رسیدگی شود و مبادا ارتباط سببی ایشان و یا دیگران با این جانب و یا هرکس و یا رعایت حرمت این و آن ، مانع تحقیق و رسیدگی گردد. زیرا حفظ حرمت اسلام و جلوگیری از انحرافات از دامن اسلام عزیز و انقلاب مقدس و روحانیت، بر همه جهات مقدم است. سلامت و طول عمر حضرت عالی و پیروزی رزمندگان مسلمان را در همه جبهه ها ، از خداوند متعال مسئلت می نمایم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
حسینعلی منتظری
24 آذر ماه
پس از پخش اعترافات سید مهدی هاشمی آیت الله منتظری در پیغامی مکتوب که به وسیله سید سراج الدین موسوی در تاریخ شش مهر شصت و شش به دست احمد خمینی رسیده خطاب به آیت الله خمینی می نویسد:
1- در قم ، تنها مدارس من بود که در خط شما بود. اگر حضرتعالی از دو سال قبل ، نسبت به مدارس من نگران بودید، چرا به من نگفتید؟
2- چرا مصاحبه ای را که به ضرر من و بیت من و مدارس من بود ، اجازه دادید پخش شود؟
3- چرا کتابخانه مربوط به من ، که حدود هزار عضو مطالعه کننده داشت و بیش از همه ، رادیو منافقین علیه آن تبلیغ می کرد ، مهر و موم شد و الان هم بسته است؟
4- سید مهدی، مجرم بود فرضا، اعدام می شد مسئله ای نبود؛ ولی چرا بدون دادن حق دفاع، جمع کثیری از عاشقان اسلام و انقلاب و شکنجه شده های زمان شاه را، به اتهام ارتباط با او، در رسانه های گروهی و روزنامه ها کوبیدند؟ و عده ای عقده گشایی کردند و جوانان مدافع انقلاب و روحانیت و در خط خودتان را به پوچی و یاس کشاندند، به نحوی که در جبهه ها هم اثر بد داشت؟ و بیش از همه خوراک تبلیغی برای رسانه های ضد انقلاب فراهم شد.
5- در کجای دنیا یک دوست و پدر، با فرزند و دوست و همفکر خود، این طور عمل می کند؟
6- حضرت عالی با این کار ، آخوندهای مخالف را که تا اندازه ای ترس و یا شرم حضور داشتند ، جری کردید و به آنان ، امکان ضربه زدن را دادید.
7- ضربه ای که به اسم حضرت عالی و در پوشش حمایت از من و بیت من ، به من و بیت من زده شد، از همه ضرباتی که آخوندهای مخالف، در رژیم گذشته و در زمان حال زدند و می زنند ، بیشتر بود. و فشار روحی که در این مدت متحمل شدم و به خاطر خدا و اسلام و انقلاب و حفظ حرمت حضرت عالی صبر کردم، از همه زندان ها و تبعیدها و کتک های زمان شاه کوبنده تر بود. و الی الله المشتکی.
8- نمی دانم از بهره برداری های ضد انقلاب و آخوندهای مخالف و تفسیر های رادیو و روزنامه های بیگانه و خوشحالی آنان ، تا چه اندازه مطلعید.
9- شنیده شد فرموده اید : "فلانی مرا شاه و اطلاعات مرا ساواک شاه فرض می کند" . البته حضرت عالی را شاه فرض نمی کنم ؛ ولی جنایات اطلاعات شما و زندان های شما، روی شاه و ساواک شاه را سفید کرده است. من این جمله را با اطلاع دقیق می گویم.
10- من حدس می زدم روزی حضرت عالی ، از اکثر علاقه مندانتان منقطع شوید؛ ولی گمان نمی کردم به این زودی عملی شود.
و فی الخاتمه اقول: " صدیقک من صَدَقَک لا مَن صدقک". والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
در 22 بهمن شصت و هفت آیت اللله منتظری که هنوز قائم مقام رهبری بود در یک سخنرانی در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی که تیتر یک روزنامه کیهان شد می گوید:
بعد از دهسال باید عملکرد خود را حساب کنیم ... باید حساب کنیم در ظرف این دهسال که جنگ را به ما تحمیل کردند آیا جنگ را خوب طی کردیم یا نه، دشمنان ما که این جنگ را تحمیل کردند آنها پیروز از کار درآمدند. چقدر نیرو از ایران و از دست ما رفت و چقدر جوانهائی از دست دادیم که هر کدام یک دنیا ارزش داشتند و چه شهرهایی از ما خراب شد. باید اینها بررسی شود و ببینیم اگر اشتباهی کرده ایم اینها توبه دارد و اقلا متنبه شویم که بعدا تکرار نکنیم . چقدر در این مدت شعارهایی دادیم که غلط بود و خیلی از آنها ما را در دنیا منزوی کرد و مردم دنیا را به ما بدبین کرد و هیچ لزومی هم برای این شعارها نداشتیم. اینها راه عاقلانه تری داشته و ما سرمان را پایین انداختیم و گفتیم همین است که ما می گوئیم بعد هم فهمیدیم که اشتباه کرده ایم. باید بفهمیم که اشتباه کرده ایم و بعد بگوئیم خدایا و ای ملت ایران ما اینجا اشتباه کرده ایم ...
ما در جنگ خیلی اشتباه کردیم و خیلی جاها لجبازی کردیم و شعارهایی دادیم که می دانستیم نمی توانیم آنرا انجام دهیم...
سوم اسفند شصت و هفت آیت الله خمینی در پیامی گرچه نامی از آیت الله منتظری نبرد اما از مواضع او در سخنرانی سالگرد انقلاب بشدت انتقاد کرد. در این پیام که به عنوان مراجع تقلید، روحانیون ، مدرسین ، طلاب و ائمه جمعه و جماعات نوشته شده آمده است:
...ممکن است هر کس در فضای ذهن و ایدههای خود نسبت به عملکردها و مدیریتها و سلیقههای دیگران و مسؤولین انتقادی داشته باشد، ولی لحن و تعابیر نباید افکار جامعه و آیندگان را از مسیر شناخت دشمنان واقعی و ابرقدرتها که همه مشکلات و نارساییها از آنان سرچشمه گرفته است، به طرف مسائل فرعی منحرف کند و خدای ناکرده همه ضعفها و مشکلات به حساب مدیریت و مسؤولین گذاشته شود و از آن تفسیر انحصارطلبی گردد که این عمل کاملاً غیر منصفانه است و اعتبار مسؤولین نظام را از بین میبرد و زمینه را برای ورود بیتفاوتها و بیدردها به صحنه انقلاب آماده میکند.
من امروز بر این عقیدهام که مقتدرترین افراد در مصاف با آن همه توطئهها و خصومتها و جنگافروزیهایی که در جهان علیه انقلاب اسلامی است، معلوم نبود موفقیت بیشتری از افراد موجود به دست میآوردند.
در یک تحلیل منصفانه از حوادث انقلاب خصوصاً از حوادث ده سال پس از پیروزی باید عرض کنم که انقلاب اسلامی ایران در اکثر اهداف و زمینهها موفق بوده است و به یاری خداوند بزرگ در هیچ زمینهای مغلوب و شکست خورده نیستیم، حتی در جنگ پیروزی از آن ملت ما گردید و دشمنان در تحمیل آن همه خسارات چیزی به دست نیاوردند.
البته اگر همه علل و اسباب را در اختیار داشتیم در جنگ به اهداف بلندتر و بالاتری مینگریستیم و میرسیدیم ولی این بدان معنا نیست که در هدف اساسی خود که همان دفع تجاوز و اثبات صلابت اسلام بود مغلوب خصم شدهایم.
هر روز ما در جنگ برکتی داشتهایم که در همه صحنهها از آن بهره جستهایم.
ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نمودهایم، ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نمودهایم، ما در جنگ، پرده از چهره تزویر جهانخواران کنار زدیم، ما در جنگ، دوستان و دشمنانمان را شناختهایم، ما در جنگ به این نتیجه رسیدهایم که باید روی پای خودمان بایستیم، ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم، ما در جنگ ریشههای انقلاب پر بار اسلامیمان را محکم کردیم، ما در جنگ حس برادری و وطن دوستی را در نهاد یکایک مردمان بارور کردیم، ما در جنگ به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان دادیم که علیه تمامی قدرتها و ابرقدرتها سالیان سال میتوان مبارزه کرد، جنگ ما کمک به افغانستان را به دنبال داشت، جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت، جنگ ما موجب شد که تمامی سردمداران نظامهای فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت کنند، جنگ ما بیداری پاکستان و هندوستان را به دنبال داشت، تنها در جنگ بود که صنایع نظامی ما از رشد آنچنانی برخوردار شد و از همه اینها مهمتر استمرار روح اسلام انقلابی در پرتو جنگ تحقق یافت.
همه اینها از برکت خونهای پاک شهدای عزیز هشت سال نبرد بود، همه اینها از تلاش مادران و پدران و مردم عزیز ایران در ده سال مبارزه با آمریکا و غرب و شوروی و شرق نشأت گرفت.
جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدنی نیست، جنگ ما جنگ فقر و غنا بود، جنگ ما جنگ ایمان و رذالت بود و این جنگ از آدم تا ختم زندگی وجود دارد.
چه کوتهنظرند آنهایی که خیال میکنند چون ما در جبهه به آرمان نهایی نرسیدهایم، پس شهادت و رشادت و ایثار و از خودگذشتگی و صلابت بیفایده است! در حالی که صدای اسلامخواهی آفریقا از جنگ هشت ساله ماست، علاقه به اسلامشناسی مردم در آمریکا و اروپا و آسیا و آفریقا یعنی در کل جهان از جنگ هشت ساله ماست.
من در اینجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیلهای غلط این روزها رسماً معذرت میخواهم و از خداوند میخواهم مرا در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد.
ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم.
راستی مگر فراموش کردهایم که ما برای ادای تکلیف جنگیدهایم و نتیجه فرع آن بوده است.
ملت ما تا آن روز که احساس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد به وظیفه خود عمل نمود.
و خوشا به حال آنان که تا لحظه آخر هم تردید ننمودند، آن ساعتی هم که مصلحت بقای انقلاب را در قبول قطعنامه دید و گردن نهاد، باز به وظیفه خود عمل کرده است، آیا از اینکه به وظیفه خود عمل کرده است نگران باشد؟ نباید برای رضایت چند لیبرال خود فروخته در اظهار نظرها و ابراز عقیدهها به گونهای غلط عمل کنیم که حزب الله عزیز احساس کند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولیش عدول میکند.
تحلیل این مطلب که جمهوری اسلامی ایران چیزی به دست نیاورده و یا ناموفق بوده است، آیا جز به سستی نظام و سلب اعتماد مردم منجر نمیشود؟! تأخیر در رسیدن به همه اهداف دلیل نمیشود که ما از اصول خود عدول کنیم.
همه ما مأمور به ادای تکلیف و وظیفهایم نه مأمور به نتیجه.
اگر همه انبیاء و معصومین ـ علیهم السلام ـ در زمان و مکان خود مکلف به نتیجه بودند، هرگز نمیبایست از فضای بیشتر از توانایی عمل خود فراتر بروند و سخن بگویند و از اهداف کلی و بلند مدتی که هرگز در حیات ظاهری آنان جامه عمل نپوشیده است ذکری به میان آورند.
در حالی که به لطف خداوند بزرگ، ملت ما توانسته است در اکثر زمینههایی که شعار داده است به موفقیت نایل شود.
ما شعار سرنگونی رژیم شاه را در عمل نظاره کردهایم، ما شعار آزادی و استقلال را به عمل خود زینت بخشیدهایم، ما شعار "مرگ بر آمریکا" را در عمل جوانان پرشور و قهرمان و مسلمانان در تسخیر لانه فساد و جاسوسی آمریکا تماشا کردهایم، ما همه شعارهایمان را با عمل محک زدهایم.
البته معترفیم که در مسیر عمل، موانع زیادی به وجود آمده است که مجبور شدهایم روشها و تاکتیکها را عوض نماییم.
ما چرا خودمان و ملت و مسؤولین کشورمان را دست کم بگیریم و همه عقل و تدبیر امور را در تفکر دیگران خلاصه کنیم؟من به طلاب عزیز هشدار میدهم که علاوه بر اینکه باید مواظب القائات روحانی نماها و مقدسمآبها باشند، از تجربه تلخ روی کار آمدن انقلابی نماها و به ظاهر عقلای قوم که هرگز با اصول و اهداف روحانیت آشتی نکردهاند عبرت بگیرند که مبادا گذشته تفکر و خیانت آنان فراموش و دلسوزیهای بیمورد و سادهاندیشیها سبب مراجعت آنان به پستهای کلیدی و سرنوشتساز نظام شود.
من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچون گذشته اعتراف میکنم که بعضی تصمیمات اول انقلاب در سپردن پستها و امور مهمه کشور به گروهی که عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشتهاند، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن به راحتی از میان نمیرود، گر چه در آن موقع هم من شخصاً مایل به روی کار آمدن آنان نبودم ولی با صلاحدید و تأیید دوستان قبول نمودم و الآن هم سخت معتقدم که آنان به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمامی اصولش و هر حرکت به سوی آمریکای جهانخوار قناعت نمیکنند، در حالی که در کارهای دیگر نیز جز حرف و ادعا هنری ندارند.
امروز هیچ تأسفی نمیخوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبودهاند.
انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان خود را به گروهها و لیبرالها میخوریم، آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن همه کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول، که چرا مرگ بر آمریکا گفتید! چرا جنگ کردید! چرا نسبت به منافقین و ضد انقلابیون حکم خدا را جاری میکنید؟ چرا شعار نه شرقی و نه غربی دادهاید؟ چرا لانه جاسوسی را اشغال کردهایم و صدها چرای دیگر.
و نکته مهم در این رابطه اینکه نباید تحت تأثیر ترحمهای بیجا و بیمورد نسبت به دشمنان خدا و مخالفین و متخلفین نظام، به گونهای تبلیغ کنیم که احکام خدا و حدود الهی زیر سؤال بروند.
من بعض از این موارد را نه تنها به سود کشور نمیدانم که معتقدم دشمنان از آن بهره میبرند، من به آنهایی که دستشان به رادیو ـ تلویزیون و مطبوعات میرسد و چه بسا حرفهای دیگران را میزنند صریحاً اعلام میکنم: تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرالها بیفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت منافقین اسلام این مردم بیپناه را از بین ببرند، تا من هستم از اصول نه شرقی و نه غربی عدول نخواهم کرد، تا من هستم دست ایادی آمریکا و شوروی را در تمام زمینهها کوتاه میکنم و اطمینان کامل دارم که تمامی مردم در اصول همچون گذشته پشتیبان نظام و انقلاب اسلامی خود هستند که علاوه بر دهها و صدها صحنه اعلام حضور و آمادگی خود امسال نیز در راهپیمایی 22 بهمن حقیقت آمادگی کامل خویش را به جهانیان نشان دادند و واقعاً دشمنان انقلاب را شگفت زده کردند که تا کجا حاضر به فداکاریند.
من در اینجا خود را شرمنده و کوچکتر از آن میدانم که زبان به وصف و تقدیر از آنان بگشایم.
خداوند پاداش عظیم این همه اخلاص و رشد و بندگی را خواهد داد ولی به آنان که ناآگاهانه مردم شریف و عزیز ما را متهم به رویگردانی از اصول و انقلاب و روحانیت میکنند سفارش و نصیحت میکنم که در گفتار و کلمات و نوشتهها با دقت و مطالعه عمل کنند و برداشتها و تصورات نابجای خود را به حساب انقلاب و مردم نگذارند...
بعد از این پیام آیت الله خمینی از حجت الاسلام ری شهری وزیر وقت اطلاعات دستور می دهد که از این به بعد مطالب آقای منتظری در رسانه ها منتشر نشود.
دوم فروردین سال 68 آیت الله خمینی در پیامی به مهاجرین جنگ باز هم بدون ذکر نام به موضوع آیت الله منتظری پرداخت:
نفوذیها بارها اعلام کردهاند که حرف خود را از دهان سادهاندیشان موجه میزنند. من بارها اعلام کردهام که با هیچ کس در هر مرتبهای که باشد عقد اخوت نبستهام. چهارچوب دوستی من در درستی راه هر فرد نهفته است. دفاع از اسلام و حزب الله اصل خدشهناپذیر سیاست جمهوری اسلامی است.
این پیام ها باعث شد که مخاطب اصلی نامه ها آیت الله منتظری دست به نامه نگاری به آیت الله خمینی بزند:
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک آیت الله العظمی امام خمینی – مدظله العالی-
پس از سلام و تحیت و تبریک ایام نوروز و ولادت باسعادت حضرت ولی عصر – عجل الله تعالی فرجه الشریف – در رابطه با پیام اخیر حضرت عالی لازم دیدم به عرض برسانم :
1 – این جانب تا حال، خود و بیت خود را شعبه ای از بیت حضرت عالی می دانستم و مراجعات گوناگون مردم در مسائل شرعیه و مسائل اجتماعی و درد دل های مسئولین و ارگان ها و مشکلات ذوی الحاجات که دستشان به حضرت عالی کمتر می رسد را به عنوان حضرت عالی پاسخ می داده ام و در حد توان و قدرت ، سعی من و بیت من بر راضی نمودن افراد و توجیه آنان و کم کردن توقعاتشان از حضرت عالی بوده است. در مقایسه با وضعیت حاکم بر بعضی از بیوت و بر بسیاری از محافل حوزوی، تنها بیت این جانب است که از انقلاب و نظام و مقام معظم رهبری دفاع می کند و ملجای برای قشر وسیع طلاب جوان انقلابی و زجر کشیده می باشد.
2 – در مورد منابع اطلاعاتی این جانب نیز به عرض می رسانم : یکی از مهمترین منابع، بسیاری از مسئولین ارگان های انقلابی و دولتی است که دائما مشکلات ارگان های خود و راه حل ها را مستقیما با من مطرح می کنند و برای حل آنها از من استمداد می جویند و دیگری ، بولتن های محرمانه کشور است از قبیل بولتن مجلس، سپاه، وزارت اطلاعات، وزارت ارشاد، وزارت خارجه، تلکس ها و غیر ذلک که حاوی اخبار و گزارش ها و تحلیل های مختلفی می باشند و به علاوه ، مراجعات متفرقه مردم و ائمه جمعه و سایر شخصیت های روحانی مورد مراجعه مردم اند مه در اکثر ایام هفته ، هر روز دو ساعت با آنان ملاقات و گفتگوی بدون حاجب و مانع دارم و بدیهی است که وقتی یک سری مشکلات و نارسایی ها و یا احیانا خلافکاری ها از منابع ذکر شده را هر روز انسان مطلع می شود، تحت تاثیر قرار می گیرد و قهرا احساس تکلیف می کند . البته ممکن است بعضی از افراد ناراضی بازداشتی یا آزاد، به دلایل و انگیزه های سیاسی و غیره – که قطعا از حضرت عالی پوشیده نیست – اظهاراتی نموده باشند که لازم است انگیزه ها و شرایط آنان بررسی شود و قهرا قابل اعتماد و استناد نخواهد بود.
3- این جانب تا به حال معتقد بوده ام که تذکرات و انتقادات من نه فقط موجب تضعیف نظام نمی شود، بلکه از این نظر که اکثریت مردم را امیدوار ساخته و مسئولین را نیز در صدد رفع نواقص و توجه بیشتر به مسائل می سازد، موجب تقویت انقلاب و نظام هم می باشد. مع ذلک اگر حضرت عالی تشخیص می دهید که این شیوه به مصلحت نیست و موجب تضعیف نظام و انقلاب می باشد، این جانب شرعا نظر حضرت عالی را بر نظر خود مقدم می داند و هیچ گاه غیر از خیر اسلام و انقلاب را در نظر نداشته ام.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
حسینعلی منتظری
4/1/68
فردای همین روز و در پنجم فروردین بی بی سی نامه آیت الله منتظری به آیت الله خمینی را منتشر کرد که در آن به روند اعدام مخالفان اعتراض شده بود. در این نامه که گفته می شود محرمانه بوده و هنوز روشن نیست از چه طریقی به دست بی بی سی رسیده بود آیت الله منتظری نسبت به اثرات ناخوشایند اعدام مخالفان هشدار داده بود.
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک آیت الله العظمی امام خمینی مدظله العالی
پس از عرض سلام و تحیت، به عرض می رساند راجع به دستور اخیر حضرتعالی مبنی برا اعدام منافقین موجود در زندانها، اعدام بازداشت شدگان حادثه اخیر را ملت و جامعه پذیرا است و ظاهرا اثر سوئی ندارد ولی اعدام موجودین از سابق در زندانها:
اولا در شرایط فعلی حمل بر کینه توزی و انتقام جویی می شود
و ثانیا خانواده های بسیاری را که نوعا متدین و انقلابی می باشد ناراحت و داغدار می کند و آنان جدا زده می شوند.
و ثالثا بسیاری از آنان سر موضع نیستند ولی بعضی مسئولین تند با آنان معامله سر موضع می کنند.
و رابعا در شرایط فعلی که با فشارها و حملات اخیر صدام و منافقین، ما در دنیا چهره مظلوم به خود گرفته ایم و بسیاری از رسانه ها و شخصیت ها از ما دفاع می کنند، صلاح نظام و حضرتعالی نیست که یک دفعه تبلیغات علیه ما شروع شود.
و خامسا افرادی که به وسیله دادگاه ها با موازینی در سابق محکوم به کمتر از اعدام شده اند اعدام کردن آنان بدون مقدمه و بدون فعالیت تازه ای بی اعتنایی به همه ی موازین قضایی و احکام قضات است و عکس العمل خوب ندارد.
و سادسا مسئولین قضائی و دادستانی و اطلاعات ما در سطح مقدس اردبیلی نیستند و اشتباهات و تاثر از جو بسیار و فراوان است و با حکم اخیر حضرتعالی بسا بی گناهانی یا کم گناهانی هم اعدام شوند، و در امور مهمه احتمال هم منجز است.
و سابعا ما تا حال از کشتن ها و خشونت ها نتیجه ای نگرفته ایم جز اینکه تبلیغات را علیه خود زیاد کرده ایم و جاذبه ی منافقین و ضد انقلاب را بیشتر نموده ایم، بجاست با رحمت و عطوفت برخورد شود که قطعا برای بسیاری جاذبه خواهد داشت.
و ثامنا اگر فرضا بر دستور خودتان اصرار دارید اقلا دستور دهید ملاک اتفاق نظر قاضی و دادستان و مسئول اطلاعات باشد نه اکثریت، و زنان هم استثنا شوند مخصوصا زنان بچه دار. و بالاخره اعدام چند هزار نفر در ظرف چند روز عکس العمل خوب ندارد و هم خالی از خطا نخواهد بود و بعضی از قضات متدین بسیار نارحت بودند، و بجاست این حدیث شریف مورد توجه واقع شود: قال رسول الله (ص): « ادرتوا الحدود عن المسلمین ما استطعتم فان کان له مخرج فخلوا سبیله فان الامام ان یخطی فی العفو خیر من ان یخطی فی العقوبه ». والسلام علیکم و ادام الله ظلکم.
16 ذی الحجه 1408 - 9/5/67
حسینعلی منتظری
این نامه آیت الله منتظری بی پاسخ ماند و باعث شده بود ایشان در نامه دیگری در سیزدهم مرداد همان سال باز هم بر مواضع خود تاکید کند.
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک آیت الله العظمی امام خمینی مدظله العالی
پس از سلام و تحیت، پیرو نامه مورخه 9/59/67 برای رفع مسئولیت شرعی از خود به عرض می رسانم سه روز قبل قاضی شرع یکی از استان های کشور که مرد مورد اعتمادی می باشد با نارحتی از نحوه ی اجرای فرمان حضرتعالی به قم آمده بود و می گفت: مسئول اطلاعات یا دادستان - تردید از من است - از یکی از زندانیان برای تشخیص این که سر موضع است یا نه پرسید: تو حاضری سازمان منافقیین را محکوم کنی؟ گف آری، پرسید حاضری مصاحبه کنی؟ گفت آری، پرسید حاضری برای جنگ عراق به جبهه بروی؟ گفت آری، پرسید حاضری روی مین بروی؟ گفت مگر همه ی مردم حاضرند روی مین بروند! وانگهی از من تازه مسلمان نباید تا این حد انتظار داشت، گفت معلوم می شود تو هنوز سر موضعی و با او معامله سر موضع انجام داد و این قاضی شرع می گفت من هرچه اصرار کردم پس ملاک اتفاق آرا باشد نه اکثریت پذیرفته نشد و نقش اساسی را همه جا مسئول اطلاعات دارد و دیگران عملا تحت تاثیر می باشند. حضرتعالی ملاحظه فرمایید که چه کسانی با چه دیدی مسئول اجرای فرمان مهم حضرتعالی که به دماء هزاران نفر مربوط است می باشند.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
13/5/67 - حسینعلی منتظری
افشای این نامه در فروردین 68 باعث شد آیت الله خمینی یک روز پس از انتشار نامه در بی بی سی نامه ای به آیت الله منتظری بنویسد و ایشان را از قائم مقامی خود در سیاست وکالت خود در حوزه عزل کرد.
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای منتظری
با دلی پرخون و قلبی شكسته چند كلمه ای برایتان مینویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشته اید كه نظر تو را شرعا بر نظر خود مقدم میدانم خدا را در نظر میگیرم و مسائلی را گوشزد میكنم . از آنجا كه روشن شده است كه شما این كشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از كانال آنها به منافقین میسپارید صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده اید، شما در اكثر نامه ها و صحبتها و موضعگیریهاتان نشان دادید كه معتقدید لیبرالها و منافقین باید بر كشور حكومت كنند، به قدری مطالبی كه میگفتید دیكته شده منافقین بود كه من فایده ای برای جواب به آنها نمی دیدم، مثلا در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی كه در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محكوم به اعدام شده بودند رامنافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و میبینید كه چه خدمت ارزنده ای به استكبار كرده اید. در مسئله مهدی هاشمی قاتل شما او را از همه متدینین متدین تر میدانستید و با اینكه برایتان ثابت شده بود كه او قاتل است مرتب پیغام میدادید كه او را نكشید، از قضایای مثل قضیه مهدی هاشمی كه بسیار است و من حال بازگو كردن تمامی آنها را ندارم . شما از این پس وكیل من نمی باشید و به طلابی كه پول برای شما میآورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه كنند بحمد الله از این پس شما مسئله مالی هم ندارید. اگر شما نظر من را شرعا مقدم بر نظر خود میدانید (كه مسلما منافقین صلاح نمی دانند و شمامشغول به نوشتن چیزهایی میشوید كه آخرتتان را خرابتر میكند) با دلی شكسته و سینه ای گداخته از آتش بی مهری ها با اتكا به خداوند متعال به شما كه حاصل عمر من بودید چند نصیحت میكنم دیگر خود دانید.
1 - سعی كنید افراد بیت خود را عوض كنید تا سهم مبارك امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرالها نریزد.
2 - از آنجا كه ساده لوح هستید و سریعا تحریك میشوید در هیچ كار سیاسی دخالت نكنید شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.
3 - دیگرنه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هرچه اسرار مملكت است را به رادیوهای بیگانه دهند.
4 - نامه ها و سخنرانی های منافقین كه به وسیله شما از رسانه ها ی گروهی به مردم میرسد ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان روحی له الفداء و خونهای پاك شهدای اسلام و انقلاب گردید برای اینكه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه كنید شاید خدا كمكتان كند.
والله قسم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم ولی درآن وقت شما را ساده لوح میدانستم كه مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیل كرده كه مفید برای حوزه های علمیه بودید و اگر اینگونه كارهاتان را ادامه دهید مسلما تكلیف دیگری دارم و میدانید كه از تكلیف خود سرپیچی نمی كنم . والله قسم من با نخست وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی میدانستم والله قسم من رای به ریاست جمهوری بنی صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم .
سخنی از سر درد و رنج و با دلی شكسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم، من با خدای خود عهد كرده ام كه از بدی افرادی كه مكلف به اغماض آن نیستم هرگز چشم پوشی نكنم من با خدای خود پیمان بسته ام كه رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم اگر تمام جهان علیه من قیام كنند دست از حق و حقیقت بر نمی دارم من كار به تاریخ و آنچه اتفاق میافتد ندارم من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل كنم من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بسته ام كه واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام . سعی كنند تحت تاثیر دروغهای دیكته شده كه این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش میكنند نگردند. از خدا میخواهم كه به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او از خود كه چیزینداریم هر چه هست اوست . والسلام
یكشنبه 68/1/6
روح الله الموسوی الخمینی
پیش از این در بیست و هفتم تیرماه 67 جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده بود قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل را می پذیرد. آیت الله خمینی در بیانیه پذیرش این قطعنامه را به نوشیدن جام زهر تعبیر کرد.
این پذیرش مقدمه ای بر امنیتی شدن فضای ایران بود. شش روز بعد مجاهدین انقلاب عملیات فروغ جاویدان را از طریق مرزهای عراق علیه ایران آغاز کردند.
آیت الله خمینی در همان روزها در نامه ای بدون تاریخ خواستار اعدام کسانی شده بود که بر مواضع نفاق اصرار می کنند. نامه ای که نامه نگاری های آیت الله منتظری به آیت الله خمینی را به دنبال داشت.
متن نامه آیت الله خمینی و دستور اعدام مخالفانی که بر موضع خود اصرار می کنند:
بسم الله الرحمن الرحیم
از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه مىگویند از روى حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کردهاند، و با توجه به محارببودن آنها و جنگهاى کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاریهاى حزب بعث عراق و نیز جاسوسى آنان براى صدام علیه ملت مسلمان ما، و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانى و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتداى تشکیل نظام جمهورى اسلامى تاکنون، کسانى که در زندانهاى سراسر کشور بر سرموضع نفاق خود پافشارى کرده و مىکنند محارب و محکوم به اعدام مىباشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با راى اکثریت آقایان حجهالاسلام نیرى دامت افاضاته (قاضى شرع) و جناب آقاى اشراقى ) دادستان تهران) و نمایندهاى از وزارت اطلاعات مىباشد، اگر چه احتیاط در اجماع است، و همین طور در زندانهاى مراکز استان کشور راى اکثریت آقایان قاضى شرع، دادستان انقلاب و یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازمالاتباع مىباشد، رحم بر محاربین سادهاندیشى است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظام اسلامى است، امیدوارم با خشم و کینه انقلابى خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمائید، آقایانى که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعى کنند [اشداء على الکفار] باشند. تردید در مسائل قضائى اسلام انقلابى نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا مىباشد.
والسلام.
روحالله الموسوى الخمینى
در پشت نامه بالا احمد پسر آیت الله خمینی نوشته است :
پدر بزرگوار حضرت امام مدظلهالعالى
پس از عرض سلام، آیت الله موسوىاردبیلى در مورد حکم اخیر حضرتعالى درباره منافقین ابهاماتى داشتهاند که تلفنى در سه سوال مطرح کردند:
1- آیا این حکم مربوط به آنهاست که در زندانها بوده اند و محاکمه شده اند و محکوم به اعدام گشته اند ولى تغییر موضع ندادهاند و هنوز هم حکم در مورد آنها اجرا نشده است، یا آنهایى که حتى محاکمه هم نشدهاند محکوم به اعدامند؟
2- آیا منافقین که محکوم به زندان محدود شده اند و مقدارى از زندانشان را هم کشیده اند ولى بر سرموضع نفاق مىباشند محکوم به اعدام مىباشند؟
3- در مورد رسیدگى به وضع منافقین آیا پروندههاى منافقینى که در شهرستانهائى که خود استقلال قضائى دارند و تابع مرکز استان نیستند باید به مرکز استان ارسال گردد یا خود مىتوانند مستقلا عمل کنند؟
فرزند شما، احمد
زیر این نامه آیت الله خمینی نوشته است:
بسمه تعالى
در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است، سریعا دشمنان اسلام را نابود کنید، در مورد رسیدگى به وضع پروندهها در هر صورت که حکم سریعتر انجام گردد همان مورد نظر است.
روحالله الموسوى
پس از برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری، آیت الله خمینی در نامه ای
به نمایندگان مجلس و وزرای دولت آیت الله خامنه ای نوشت که آن روزها با عنوان
حجت الاسلام ریاست جمهوری ایران را برعهده داشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت فرزندان عزیز، نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی، و وزرای محترم ـ دامت افاضاتهم
با سلام
شنیدم در جریان امر حضرت آقای منتظری نیستید و نمیدانید قضیه از چه قرار است.
همین قدر بدانید که پدر پیرتان بیش از دو سال است در اعلامیهها و پیغامها تمام تلاش خود را نموده است تا قضیه بدین جا ختم نگردد، ولی متأسفانه موفق نشد.
از طرف دیگر وظیفه شرعی اقتضا میکرد تا تصمیم لازم را برای حفظ نظام و اسلام بگیرد.
لذا با دلی پرخون حاصل عمرم را برای مصلحت نظام و اسلام کنار گذاشتم.
انشاء الله خواهران و برادران در آینده تا اندازهای روشن خواهند شد.
سفارش این موضوع لازم نیست که دفاع از اسلام و نظام شوخی بردار نیست؛ و
در صورت تخطی، هر کس در هر موقعیت بلافاصله به مردم معرفی خواهد شد.
توفیق همگان را از خداوند متعال خواستارم.
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
68/1/26
روحالله الموسوی الخمینی
از بهمن شصت و هفت تا نوروز شصت و هشت برای آیت الله منتظری تاریخ روی دور تند
قرار گرفت. او که در بهمن ماه قائم مقام رهبری بود در فروردین از قائم مقامی
آیت الله خمینی در سیاست و وکالت او در حوزه برکنار شد. او هیچ وقت از این راه
برنگشت. مرگ آیت الله خمینی در خرداد شصت و هشت و انتصاب آیت الله خامنه ای به
رهبری که پیش از آن با عنوان حجت الاسلام ریاست جمهوری ایران را برعهده داشت
باعث تندتر شدن مواضع آیت الله علیه سیاست های نظامی شد که خود از بنیان
گذارانش بود.