نسخه آرشیو شده

پدر ما را ببخش که تو بزرگواری
از میان متن

  • حمایت از زندانیان سیاسی را از تو فرا گرفتم که بخاطر آنان از کلیه مناصب دولتی و حتی رهبری حکومت جمهوری اسلامی ایران چشم پوشیدی -ترا پدر می‌‌خوانم زیرا از تو آموختم چگونه از مظلوم دفاع کنم بدون آن‌ که علیه ظالم دست به خشونت زنم
شیرین عبادی
یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۸ - ۲۳:۱۱ | کد خبر: 47876

شیرین عبادی در سوگ آیت‌الله منتظری می‌گوید

پدر مرا به بخش
پدر مرا به بخش که قدرت را ندانستم.
پدر مرا به بخش که در سال‌های سختی که علیه رژیم ستم شاهی‌ مبارزه می‌‌کردی ترا یاری نکردم زیرا ابلهانه می‌‌پنداشتم، حکومتی که مجهزترین ارتش خاور میانه را دارد با فریاد چند روحانی ساقط نخواهد شد - حتما به یاد می‌‌آوری که حتی تا چند ماه مانده به پیروزی انقلاب، تعداد روحانیونی که مخالف شاه بودند، تا چه حد اندک بود- شاید هم از ترس چنین می‌‌اندیشیدم و می‌‌خواستم بی‌ تفاوتی خود را توجیه کنم.

پدر مرا به بخش، زمانی‌ که پس از تحمل سال‌ها زندان و شکنجه، آزاد شدی برای تبریک به دست بوست نیامدم زیرا که جاهل بودم. نمی‌‌دانستم در زندان تو تنها پناهگاه زندانیان بودی. نمی‌‌دانستم چه نقش مهمی‌ در نزدیک ساختن گروه‌های مسلمان مبارز و چپ انقلابی‌ داشتی.

پدر مرا ببخش، زمانی‌ که همراه آیت الله خمینی به تهران آمدی و مهم‌ترین مشاور سیاسی رهبر انقلاب بودی، درایت و تیزهوشی ترا نادیده گرفتم و معنای سخنانت را نمی‌‌فهمیدم.

پدر مرا به بخش، هنگامی که در آذر ماه 1364 طبق تصمیم مجلس خبرگان رهبری، به عنوان جانشین امام خمینی و رهبر آینده ایران انتخاب شدی، برای تبریک نزدت نیامدم زیرا می‌‌پنداشتم که دین را به دنیا فروخته ای. بیشتر دوست داشتم ترا مجاهد و مبارز ببینم تا حاکم.

پدر مرا به ببخش، در سال‌های 66 و 67 که به کشتار زندانیان سیاسی اعتراض کردی و انتقادات خود را به عملکرد غلط حکومت علنا بیان کردی، هر چند سخنانت را شنیدم، اما واکنشی در خور نشان ندادم.

پدر مرا به بخش، سال‌ها در حبس خانگی بودی ولی‌ به علت سکوت مرگباری که ایران را فرا گرفته بود و خفقانی که گلوی ما را می‌‌فشرد، مظلومیت ات را فریاد نزدم و ستمگران را رسوا نکردم.

پدر حلالم کن، که هر گاه از پاسخ در می‌‌ماندم، از خرمن دانش تو توشه بر می‌‌گرفتم، حتی در آخرین روز عمر پر عزتت نیز از تو استفتأ کردم.

ترا پدر می‌‌خوانم، زیرا حمایت از زندانیان سیاسی را از تو فرا گرفتم که بخاطر آنان از کلیه مناصب دولتی و حتی رهبری حکومت جمهوری اسلامی ایران چشم پوشیدی -ترا پدر می‌‌خوانم زیرا از تو آموختم چگونه از مظلوم دفاع کنم بدون آن‌ که علیه ظالم دست به خشونت زنم- از تو یاد گرفتم که سکوت مظلوم یاری رساندن به ظالم است و نباید که ساکت بنشینیم- پدر فراوان از تو آموختم، هر چند که رسم شاگردی و فرزندی را به جا نیاوردم.

تو پدر «حقوق بشر» در ایران هستی‌ و میلیون‌ها چون من فرزند و مرید داری. نیازی هم به قدردانی‌ و سپاس ما نداری. اما همه ما در حق تو کوتاهی کردیم و مقصریم.

پدر ما را ببخش که تو بزرگواری. پدر کوتاهی فرزندانت را تاریخ جبران خواهد کرد. تاریخ در مورد ستمی که بر تو رفت و آزاده‌گی تو کتاب‌ها خواهد نوشت. تو در یادها زنده هستی‌ تا عدالت و انسانیت زنده است.

یکی‌ از میلیون‌ها مرید و شاگردت
شیرین عبادی

این مطلب را به اشتراک بگذارید

a

بسیار زیبا  وتاثیر گذار بود
- شخصا فرد چندان مذهبی  ای نیستم اما آزادگی همیشه ستودنی و زیباست
باید اعتراف کنم که با  خواندن این سطور اشک امانم نداد

a | ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۵:۴۶
امير تبعيدي

همچنين خانم عبادي بايد اضافه كنيد هنگامي كه جايزه نوبل همچون مائده آسماني به دامانم افتاد باز اين خط زرد بيعرضگي, ترس و بي مايگي مفرط كه در تمامي عملكردهايم مشهود است دوباره گريبانم را گرفته بود و نتوانستم درد هزاران ايراني را فرياد كنم.

امير تبعيدي | ۰۲ دی ۱۳۸۸ - ۲۲:۵۴
جواد روزگار

چنین سخنانی سخیفی از جانب برنده ی جایزه صلح نوبل واقعاً مایه ی شرمساری و سر افکندگی آندسته از ایرانیانی است که شاید روزی به ایشان فخر می فروختند.  پدر حقوق بشر ایران آقای منتظری است؟  زهی بی مایگی و بی سوادی.

جواد روزگار | ۳۰ آذر ۱۳۸۸ - ۰۳:۰۶
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی