عبدالکریم سروش، فیلسوف و روشنفکر دینی خطاب به حکومت ایران گفته است که بهتر است بهجای خشونت بیشتر، بپذیرد که راهی جز مذاکره با جنبش سبز ندارد.
عبدالکریم سروش، فیلسوف و روشنفکر دینی و یکی از پنج امضاکننده بیانیه موسوم به «خواستههای بهینه جنبش سبز» خطاب به حکومت ایران گفته است که بهتر است بهجای خشونت بیشتر، بپذیرد که راهی جز مذاکره با جنبش سبز ندارد.
دکتر سروش همچنین می گوید که احتمالا اکبر هاشمیرفسنجانی، رییس مجمع تشخیص و مجلس خبرگان «درصدد آغاز مذاکرات آشتی ملی است» و بنابراین دو طرف باید خود را برای گفتوگوهای جدی آماده کنند.
میرحسین موسوی، رهبر معترضان دولت نیز چندی پیش در بیانیه هفدهم خطاب به مسوولان حکومت گفته بود که راه «آشتی ملی» با قبول مشکلات کنونی و پذیرش راه برون رفت از آن - که حاکمیت ملت در صحنه سیاسی است - امکانپذیر میشود.
او در این بیانیه نوشت: بیایید و بحران را بپذیرید. قبول اینکه مشکلی هست، ما را قادر میسازد که به راههایی برای برون رفت از این مشکل بیاندیشیم.
گفتنی است مهدی کروبی از دیگر رهبران معترضان پس از انتخابات نیز امروز در بیانیهای راهحلهایی را برای خروج از بحران کشور از وضعیت کنونی پیشنهاد کرده است.
«جنبش سبز، همچنان بالنده است»
عبدالکریم سروش از نظریهپردازان و روشنفکران سرشناس معتقد است که جنبش سبز با وجود همه فشارها همچنان بالنده و پابرجاست و خشونت بیشتر از جانب حکومت، تنها به بدتر شدن اوضاع منجر میشود.
دکتر سروش معتقد است که سرکوب اصلاحات موجب ظهور جنبش سبز شد. او وقایع عاشورای امسال را نقطه عطف جنبش سبز میداند و بر این باور است که جنبش سبز جنبشی تکثرگرا است که همگان اعم از معتقد، غیرمعتقد، لیبرال و سوسیالیست را شامل میشود.
این چهره سرشناس میگوید: بر خلاف انقلاب اسلامی که فاقد تئوری بود و مردم تنها میدانستند چه چیزی را نمیخواهند یعنی شاه، این جنبش باید بداند که مشخصا خواهان چیست.
به گفته دکتر سروش، خواستههای بهینه جنبش سبز مبتنی بر چهارچوبهای تئوریکی است که با چشم غیرمسلح دیده نمیشود.
آشتی ملی در بیانیه موسوی، کروبی و پنج روشنفکر
عبدالعلی بازرگان، عبدالکریم سروش، محسن کدیور، اکبر گنجی و عطاالله مهاجرانی از فعالان سیاسی و روشنفکران خارج از ایران، هفته پیش و پس از انتشار بیانیه هفدهم میرحسین موسوی که راهکارهایی را برای خروج از بحران به حکومت پیشنهاد کرده بود، در قالب بیانیهای بر خواستههای حداقلی جنبش سبز تاکید کردند.
«استعفای محمود احمدینژاد، آزادی مطبوعات، آزادی زندانیان سیاسی، آزادی اجتماعات و استقلال قوه قضائیه» از جمله مواردی بود که این پنج فعال سیاسی بر توجه حکومت به آنها بهعنوان مطالبات جنبش اعتراضی مردم ایران پس از انتخابات، تصریح کردند.
میرحسین موسوی نیز در بیانیه اخیر خود این راهحلها را برای خروج از بحران و آشتی ملی پیشنهاد کرده بود: مسوولیتپذیری دولت در مقابل ملت و مجلس، تدوین قانون شفاف و اعتمادبرانگیز مطبوعات، آزادی زندانیان سیاسی و احیای حیثیت آنان، آزادی مطبوعات و رسانهها، انتشار دوباره روزنامههای توقیف شده، به رسمیت شناختن حقوق مردم برای برگزاری اجتماعات قانونی، تشکیل احزاب و اجرای اصل 27 قانون اساسی.
میرحسین موسوی در این چند پیشنهاد که با هدف بهبود اوضاع کشور ارایه کرده بود، اشارهای به نخستین مطالبه معترضان یعنی ابطال انتخاب دهم ریاست جمهوری و برگزاری دوباره انتخابات نکرده بود و این موجب شد برخی این امر را به عقبنشینی او تعبیر کنند.
اما برخی تحلیلگران معتقدند که درخواست موسوی برای «مسوولیتپذیری دولت در مقابل ملت و مجلس» نشان از زیرکی وی دارد زیرا وی شرط محالی را برای دولتی که مسوولیتپذیرانه سرکار نیامده و مشروع نیست ارائه کرده و در ادامه تاکید کرده است که دولت بدون حمایتهای غیرمعمول نظام به مسایل جامعه پاسخ دهد و اگر نمیتواند کنار برود.
عبدالکریم سروش نیز درباره بیانیه موسوی و پنج روشنفکر معتقد است که به جز بند مربوط به «انتخابی کردن رییس قوه قضائیه» که در بیانیه پنج فعال سیاسی به آن اشاره شد، هیچ تفاوت دیگری بین خواستههای این پنج نفر و پیشنهادهای میرحسین موسوی نیست و در چهارچوب قانون اساسی کنونی است.
به اعتقاد این روشنفکر سیاسی، «حتی اگر یکی از این خواستههای دهگانه همچون آزادی مطبوعات و یا آزادی متفکران و فعالان سیاسی از زندان اجرا شود، فضای کشور به کلی متحول شود».
مهدی کروبی نیز در بیانیه امروز خود از افرادی که در این مدت به مردم و معترضان ظلم کرده اند، خواسته است که «توبه» کنند. وی همچنین خواستار آزادی مطبوعات و به رسمیت شناختن فضای نقد و نقادی، آزادی زندانیان سیاسی و حاکمیت حقوق ملت شده است.
کروبی برای خروج از بحران فعلی، نسبت به ادامه خشونت ها هشدار می دهد و می گوید: دستگاههای امنیتی بهتر است که به جای پروژههای نخنما شده و اعتراف گیریهای بیحاصل به دنبال ریشهیابی اتفاقات باشند.
خط جدید شبه کودتا :حذف مرجعیت مستقل
وقتی سازماندهی ،حمایت سیاسی وتآمین مالی گروههای فشار (نیروهای حرامی)برای توقف روند جنبش اعتراضی واصلاحی در کشور ،اخلال وتخلف وتقلب در عملی شدن خواسته مردم در پای صندوق انتخابات ریاست جمهوری 22خرداد وارعاب وتهدید وزندانی کردن روشنفکران وفعالان سیاسی وسرکوب وتجاوز وقتل وجنایت معترضان به نتایج انتخابات نتیجه نمی دهد،وقتی اعمال ماجراجویانه تری چون انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی وشهادت دکتر بهشتی ویارانش در تیرماه 1360وانفجار دفتر نخست وزیری وشهادت دکتر رجایی وباهنر ویارانشان درشهریور 1360 وتغییر قانون اساسی برای کسب اختیارات مطلق باحذف مرجعیت از نظام رهبری درسال1368 وقتلهای زنجیره ای پائیز 1377به زمستان ویخ زدن نفسها نمی انجامد، وقتی هجوم دیوانه وار به کوی دانشگاه وسرکوب وتخریب وآتش سوزی وچشم درآوردن به بن بست میرسد،وبه جای منزوی شدن ودرخود خزیدن به تحصن وشورش وطرح مطالباتی بیش ازپیش می انجامد و...،پس ماجراجویان در مانده وحرامیان قدرت ودر رآس آنان علی خامنه ای واحمدی نژاد(که البته حرامی نژاد)،که شمارش معکوس زمان به سرعت به ضرر وزیانشان می باشد،چه باید بکنند؟ وبا چه طرح وبرنامه جدیدی می توانند اعمال شبه کودتایی وغارت اموال بیت المال به بهانه اجرای اصل 44قانون اساسی وسپاه سازی اقتصاد رابرای رسیدن به خواسته اصلی شان یعنی توقف حرکت روبه اعتلای اصلاحی در ایران وحذف جمهوریت نظام وبازگشت به سکوت قبرستانی برای حفظ قدرتها وثروتهای بادآورده ، دنبال کنند؟مدتی است که حرامیان قدرت برای مطلق کردن خود دربخش های مختلف نظام ،خط شبه کودتایی جدیدی را دنبال می کنند و آن استفاده از حربه تاریخی همه زرمندان وزورمندان یعنی بهره گیری از سلاح تزویر و تکفیر است ،خط جدید شبه کودتا ،تحریک اعتقادات عاشورایی مردم وحذف مرجعیت بیدارومستقل و برانگیختن تعصبات سنتی دینی مردم وسردادن صلای واسلاما است !وغاقل ازاینکه درعاشورای آذرماه 1388خود یزیدان زمانه گشتند.