نوشتههای اکبر گنجی در نقد جنبش سبز واکنشهای مختلفی را در بین خوانندگان این نوشتهها برانگیخته است.
نوشتههای اکبر گنجی در نقد جنبش سبز واکنشهای مختلفی را در بین خوانندگان این نوشتهها برانگیخته است.
برخی از نگاه آقای گنجی دفاع کردهاند و از لزوم نقد در فضای سیاسی نوشتهاند و برخی او را متهم کردهاند که آب به آسیاب مخالفان میریزد.
سبز استوار: سال های 76 و 77 که مقاله های گنجی را در روزنامه های اصلاح طلب می خواندم فکر نمی کردم که روزی برسد اینچنین (دانسته یا نادانسته) آب به آسیاب همان هایی بریزد که به خاطر نقد ملایمشان زندان ها دیده بود. اکبر به بیراهه می روی. کاش از ایران نرفته بودی تا چشمانت باز می ماند. کاش با کیهان هم مسیر نمی شدی. کاش می فهمیدی که چرا رجانیوز با شوق و ذوق از مقاله های تو می گوید و تحلیل ارائه می دهد. راستی، من چقدر ساده هستم. اصلا شاید قرار بر همین است که اول تو بنویسی و بعد رجانیوز میدان داری کند... آری، به راستی این ایام، ایام فتنه است...
سیما بینش: آقای گنجی عزیز همین اظهار نظرهای احساساتی و هیجانی که میخواهند شما را به سکوت وادارند دلیل خوبی است که باید ادامه دهید . چرا که اگر شما خلاف واقع میگفتید جنبش سبز و موسوی نباید نگران میشدند چون در ان صورت آبروی شما میرفت. اما چرا از سخن شما هراس وجود دارد؟ چون مسائلی پنهانی وجود دارد که بر مردم روشن نیست و جنبش سبز موسوی از آن بهره زیاد میبرد. اصولا هنر موسوی در کلی گویی و وارد نشدن به مسائل جامعه و کشور است. به همین دلیل هر کس از ظن خود شد یار من از تودهای و فدایی تا سکولار و لا مذهب و ضد مذهب، از احزاب چپ اروپا تا امریکا و اسرائیل همه سخنان او را پوشش میدهند....
سینا: اقای گنجی، دنبال چی هستید؟ هویت برای خودتون یا از بین بردن و خرد کردن شخصیت دیگران؟ شما هیچ جایی در جنبش سبز ندارید و کور خوندید اگر خیال میکنید میتوانید نقش روشنگر بازی میکنید. مرد بودید میموندید داخل ایران این نقش را بازی میکردید.
بهزاد: به گمان من آنچه که موجب هراس کسانی مانند نبوی شده (و اینان کم هم نیستند)، اینه که مبادا این سخنان موجب دل سردی آدمهای کم سواد و یا مردد بشه در پاسخ باید گفت اگر در انقلاب 57 کسانی از سران انقلاب شهامت این رو داشتند که نظرهای خمینی رو به چالش بکشند و اون رو نقد کنند رهبری انقلاب کورکورانه بدست جنایتکار او و همراهان نمیافتاد. نقد جنبش سبز و سران سه گانه اون امروز باید اتفاق بیفته چراکه فردا دیر خواهد بود.
ایران بانو: من براتون ارزش زیادی قائلم.. چون شما رو جزو کسانی میدونم که در راهبرد اصلاحات قدمهای بزرگی گذاشتید و تاوانهای سنگینی دادید.. هرچند مخالف تندرویها بودم و هستم. آقای گنجی مطمئنا خاتمی خاتمی است، موسوی موسوی و هرکدام تفکری دارند.. اما خیلی از رای مردم به موسوی بخاطر حمایت خاتمی از او بود. در اینکه خاتمی مرد محبوب جامعه ایرانی است شکی نیست و من نمیدونم شما که زمانی از یاران خاتمی بودید و به اعتقاد من اگر دوران اصلاحات خاتمی نبود شید هیچکدامتان فرصت ابراز عقیده نمیافتید و اینطور که الان تحلیلگر هستید نمیتوانستید خود را به مردم بشناسونید چه اصراری به تخریب خاتمی دارید؟! آیا غیر از این است که فکر میکنید خاتمی باید در دورانی که شما و امثال شما زندانی بودند بی گدار به آب میزد و تندروی میکرد و چون این کار را نکرد از طرف شما و دیگر همراهان مطرود شد؟! مثل اینکه شما هم یادتان رفته فضای ایران چگونه است؟ مثل اینکه شما هم یادتان رفته فعلا برای راهبردن این جنبش ناچاریم خودمان را در یک سری چهارچوب قرار بدیم بسیاری از سبزهای نه انقلاب رو قبول دارن نه اما خمینی و نه باقی مسائل اما برای همراهی موفق آمیز تر حتی عکس امام رو هم دست میگیرن....
آرش: پیچیدگی مبارزه در ایران ایجاب می کند که در چند لایه به رویارویی این منستر ولایت فقیه رفت. از قدیم هم گفته اند همه تخم مرغ ها را نباید در یک سبد گذاشت. در شرایطی که باندهای بیرحم و مشکوک آدمکش پنهان و کسانی مثل حسینیان و شریعتمداری ... و سران سپاه همراه با باند احمدی نژاد و شرکا (مصباح) هر روز صحبت از سرکوب جنبش با دستگیری و اعدام رهبران احزاب و رهبران جنبش سبز می کردند، ابتکار آقای خاتمی در نوشتن نامه به خامنه ای و تقاضای ملاقات با او قابل تحسین است. حالا برای این که بتونی از دیوار آهنین اطراف او بگذری به مهارت نیاز است. «تغییر» به دمکراسی پایدار یه فرآینده و جنبش مدنی باید از گشایش هر پنجره کوچکی به سمت آزادی یا بسته نشدن پنجره ای استقبال کنه. کما این که جنبش سبز هم در فضای آزادی محدود زمان انتخابات این قدر گسترش پیدا کرد. در مقاطع حساس تاریخی دیگه باید انگ برچسب خوردن ها را کنار گذاشت و عمل کرد. گمان نکنم هیچکس نفعی می برد اگر سال 88 به سال 67 دیگری تبدیل شده بود. مثلا من هم به سهم خودم به عنوان یه شهروند در آن مقطع یه نامه به تمام مراجع تقلید نوشتم و از آن ها عاجزانه خواستم در این شرایط حساس تاریخی بیکار ننشینند. خود پیشقدم شوند و به تهران بروند و با خامنه ای دیدار کنند. حال اگر من هم کاره ای بودم، این نامه به عنوان یه ملتمس به ارتجاع حوزه سند تاریخی می شد.
درود به همه مبارزانی که برای یک هدف بزرگ ، یعنی فقط برای آزادی میهن مبارزه میکنند. من بر این باورم ،هرکسی که میتواند به آزادی میهن کمک کند، امروز روز سرنوشت میهن ماست، پس اگر آقای گنجی یا هر ایرانی دیگر میخواهد در این امر بسیار مهم همراه ملت ایران باشد، مسلماء به دامان ملت خوش آمدن. شرط بر اینکه ایرانی بودن خود را ثابت کند. یک ایران آزاد، بدون جمهوری اسلامی، صندوق رای برای همه ایرانیان با هر باور، واندیشه. بدون دار و درفش. بر قراری قانون برابر با منشور جهانی حقوق بشر. مبارزه تا آزادی میهن از دست ایران ستیزان ادامه دارد. جوانان باید مصمم در کار مبارزه به گرد هم جمع شوند. پیروز رستاخیز ملی، نابود ناجمهوری اسلامی. پاینده ایران.
All people deserve good life and loan or small business loan would make it better. Because people’s freedom is based on money state.
آقای گنجی به وضوح در مقالات اخیرشان به نقد های مقاله “سه دهه تحول و بی خبری اکبر گنجی” اشاره کرده است و بخش هایی از آن را در گیومه قرار داده است. اما بر خلاف عادت همیشگی که در منابع و مراجع به این موضوع اشاره کند یادش رفته است که به خوانندگان یادآوری کند این اشارات به کدام نقد است\nجالب اینکه سایت مردمک هم در بخش مطالب مرتبط این مقاله را که اصلی ترین مقاله جامعه شناسی در نقد دیدگاه های کلاسیک اکبر گنجی نسبت به جنبش های اجتماعی است را از یاد برده است...امیدوارم سهوا بوده باشد\nhttp://tehranreview.net/articles/5625