با آنکه حذف کامل جریان «سبز» از معادلات سیاسی ایران امکان پذیر نیست، اما آنها وضعی منفعل و زیر خاکستر به خود خواهند گرفت.
با نزدیک شدن به روزهای پایانی سال پرماجرای 1388 شمسی که تقریبا هفتهای در آن نبود که جامعه شاهد حادثه، چالش یا اتفاق جدیدی نباشد جا دارد نگاهی دوباره به مهمترین چالش این سال که موضوع انتخابات ریاست جمهوری دهم و پیامدهای بعدی آن است افکنده شود.
جریان سبز به عنوان مهمترین مولود حرکتهای اعتراضی سال 1388 در پایان این سال در چه وضعیتی است؟
واقعیت این است که اگر جریان سبز تا آذر ماه امسال در قامت یک جریان و ظرفیت «فعال» سیاسی ظاهر شده بود هماینک در حال تبدیل شدن به یک ظرفیت «تاکیتکی» و تغییر نقش از «عامل» به «متغیر» است.
راهپیمایی اعتراض آمیز 25 خرداد که به صورت خودجوش صورت گرفت سپس حضور در مناسبتهای ملی و مذهبی، شعارنویسیها و فعالیت در فضای مجازی و ... اهم فعالیتهای فعالانه جریان سبز در طول مقطع زمانی مذکور بود.
جریان سبز عملا در ایران فراگیر نشد و جریان سبز به دلیل ماهیت و خصلت خاص اقتصادی و اجتماعی، فرهنگی و محدودیتهای موجود، در مرحله «اعتراض» متوقف و نتوانست در قامت یک «جنبش فراگیر» به طبقات مختلف اجتماعی پیوند بخورد و آنان را با خود همراه کند.
جریان سبز همچنین به همین دلایل از وارد شدن به مرحله «اعتصاب» (به عنوان گامی عملی و عینی فراتر از «اعتراضهای مجازی و خیابانی») ناتوان بود.
ابهامات هویتی جریان سبز، رهبران این جریان را (که بعضا دنبالهروی بدنه آن بودند) عملا به وضعیتی پیچیده و سخت هدایت کرد، باید پذیرفت که هماکنون ماهیتی بین «اصلاحطلبی و براندازی» دارد که همین رهبری واحد و تعریف شده بر آن را با دشواریهای شدید و حتی محال پیش میبرد.
نکته دیگری که میتوان نتیجه گرفت این است که ظرف زمانی « 9 ماه» تقریبا تمام ظرفیت نقشآفرینی جنبش خرده بورژواتیک شهری در ایران، انرژی و توان طبقه متوسط شهری در معادلات سیاسی ایران بود.
به نظر میرسد به دلیل خصلتهای اجتماعی و اقتصادی و شرایط موجود، طبقه متوسط (که طبقهای تحصیل کرده، جوان و مرتبط با نهادهای بورکراسی حاکمیت است) دیگر توان ادامه بازی را ندارد.
از ماههای پایانی سال 1388 با شارژ و گشوده شدن مجدد جبهه هستهای علیه جمهوری اسلامی و پایان ظرفیت اعتراضهای خیابانی جریان سبز به نظر میرسد فضای چالشهای داخلی و از جمله جریان سبز تا حد زیادی تحتالشعاع این جبهه جدید خارجی قرار گرفته و باز هم این روند تسریع خواهد شد.
حتی این احتمال وجود دارد که جریان سبز به دلایلی که در بالا توضیح داده شد خواسته یا ناخواسته «متغیری» از بازی غرب در ایران شود.
ضمن اینکه نبرد اطلاعاتی و رسانهای بین جمهوری اسلامی ایران و غرب نیز کاملا مشهود است (که ممکن است زمینه و مقدمهای برای نبرد و برخورد سخت هم باشد) معادلات را در سال آتی کاملا تحتالشعاع قرار خواهد داد.
با این اوصاف میتوان گفت حذف کامل جریان سبز از معادلات سیاسی ایران بعید به نظر میرسد اما به نظر میرسد این جریان در حالت انفعالی و به اصطلاح به صورت «آتش زیر خاکستر» منتظر نقشآفرینیهایی در «بزنگاهها» خواهد شد، بخشی از این جریان هم به دنبال فعالیتهای زیرزمینی رفته یا میرود و از سوی دیگر هم با توجه به اینکه الگوی رقابتهای سیاسی درون نظام با حضور دو جناح هم فعلا مخدوش است بر پیچیدگیهای اوضاع افزوده خواهد شد.