هشتم مهرماه سالروز تولد مولانا جلال الدین بلخی است که او را در جهان با نام «رومی» می شناسند. سال گذشته یونسکو، سال2007 را به نام این شاعر و عارف ایرانی نامگذاری کرد.
هشتم مهر ماه سالروز تولد مولانا جلالالدین محمد بلخی و بهانهای بر بزرگداشت وی نزد ایرانیان و دوستداران این شاعر و عارف پرآوازه ایرانی در سراسر جهان است.
مولانا جلالالدین که جهان او را با نام «رومی» میشناسد، به عنوان یکی از بنیانهای سازنده فرهنگ و ادب ایرانی توانسته است در گفتمان علمی و ادبی جهان نفوذ کرده در بین عارفان سراسر جهان و همچنین در فرهنگ عامهپسند مردمی به جایگاه والایی دست یابد.
امروزه توجه بینالمللی به غزلیات مثنوی مولانا تا حدی افزایش یافته است که ترجمه اشعار او جزو پرفروشترین کتابهای سال در اروپا و آمریکا به شمار میرود.
«مثنوی معنوی» ماندگارترین اثر او، متشکل از 25 هزار و 632 بیت است و معتبرترین نسخهای که امروز از آن در دست است، نسخه «قونیه» است که در موزه مزار مولانا در شهر قونیه در ترکیه نگهداری میشود.
مثنوی معنوی به بیش از 45 زبان ترجمه شده است که ترجمه رینولد نیکلسون بعد از گذشت هفت دهه هنوز اعتبار خاصی دارد.
با توجه به اهمیت افکار و اندیشههای مولانا که الهامبخش بسیاری از شاعران، نویسندگان و اندیشمندان جهان در جهت اعتلای فرهنگ انسان شده، سازمان یونسکو سال 2007 میلادی را به نام این شاعر نامگذاری کرد که در پی آن همایشها و مراسم متعددی در نقاط مختلف دنیا در بزرگداشت او برپا شد.
ماندگاری اشعار مولانا
اهمیت مثنوی از آن جهت است که با زبان مشترک ادبیات برای بشر امروز پیام صلح و رهایی دارد.
فرامرز زعفرانیه، پژوهشگر ادبیات انقلاب روحی و شور غزلهای مولانا را دلیل بر ماندگاری او میداند و میگوید: «غزلیات مولانا لطیفترین دقایق روح یک انسان ابرمرد را در خود در برگرفته است، شور و حالی که در یک فرد عادی نمایان نمیشود.»
موریس بارس، سیاستمدار و رماننویس معروف فرانسوی درباره مولوی چنین میگوید: «این مرد، شاعری است بزرگ، دوستداشتنی، ظریف و خوشنوا، فروزنده و پرشور که از هر کلامش عطر و موسیقی ونور و احساس برمیخیزد، ولی این احساس برای عقلا قابل درک نیست. مولوی شاعری است که با اعجاز کلام خود خواننده را از همان آغاز کار از زمین برمیدارد و با خویش به آسمان میبرد.»
مثنوی معنوی را آنلاین بخوانید.
کریم زمانی، مثنوی پژوه و مولاناشناس معاصر نیز دلیل توجه به مولانا را به بنبست رسیدن عقلگرایی و حسگرایی میداند و میگوید: «اگر امروز مردم دنیا به مولانا علاقهمند شدند، این به دلیل علاقه به مطالعه یک اثر کهن و کلاسیک نیست، بلکه مثنوی نسخه درمان دردهای بشری است.»
مولوی خود در نگارش مثنوی چنین گفته است: «مثنوی را جهت آن نگفتم که آن را حمایل کنند، بل تا زیر پا نهند و بالای آسمان روند که مثنوی معراج حقایق است نه آنکه نردبان را بر دوش بگیرند و شهر به شهر بگردند.»
مولانا از تولد تا پایهگذاری طریقت مولویه
مولانا در سال 604 قمری در بلخ، منطقهای در افغانستان کنونی زاده شد. پدرش سلطان العلماء معروف به «بهاءولد» یکی از بزرگان و عالمان مشهور خراسان آن روز به شمار میرفت.
بهاءولد در سال 609 به دلیل اختلافاتی که با سلطان محمد خوارزمشاه داشت به همراه خانوادهاش خراسان را ترک و از ایران مهاجرت کرد.
آنها پس از دیدار با شیخ عطار در نیشابور از طریق بغداد به مکه رفته و پس از آن عازم شام شدند. پس از مدتی اقامت در شام راه قونیه را در پیش گرفته و در آنجا اقامت گزیدند.
مولانا در طی این سفرها در محضر پدر به فراگیری علم و دانش مشغول بود و در سن 24 سالگی زمانی که بهاءولد دار فانی را وداع گفت، بر مسند او نشست و به تدریس مشغول شد.
آشنایی با شخصیت وارستهای به نام شمس تبریزی در سال 642 تاثیرات عمیق بسیاری بر روح و روان و زندگی مولانا به جای گذاشت، چنانکه بزرگترین آثار ادبی تاریخ ادبیات ایران، مثنوی مولوی و دیوان شمس، پس از پایان دوران همنشینی وی با شمس خلق شدند.
او در سال 672 و در سن 68 سالگی درگذشت و در کنار قبر پدرش در قونیه به خاک سپرده شد.
پس از مرگ مولانا، طریقت درویشی «مولویه» توسط مریدان عرفان او پا گرفته و تا امروز نیز ادامه یافته است که نماد آن مراسم سماعی است که هر ساله در میانه ماه آذر، بر سر مزار وی در قونیه ترکیه برپا میشود.