سیفالله صمدیان، عکاس و کارگردان مطرح ایرانی که در جشنوارههای بینالملی فیلم و نمایشگاههای عکس داخلی و خارجی حضوری جدی داشته است، علاقهاش به سینما را از صدقه سر شاملو میداند.
دوم مرداد امسال، یازدهمین سالگرد درگذشت احمد شاملو، شاعر، نویسنده، فرهنگنویس، پژوهشگر، مترجم ایرانی و از مؤسسان و دبیران کانون نویسندگان ایران بود.
سیفالله صمدیان از جمله عکاسانی است که از احمد شاملو عکاسی کرده. او بخشی از این عکسها را پس از درگذشت آقای شاملو در ویژهنامهای به مناسبت درگذشت این چهره ادبی ایران منتشر کرد و پس از ۱۹ سال تعدادی از این عکسها را نیز درقالب نمایشگاهی همزمان با تولد آقای شاملو در آذرماه سال گذشته در گالری «۶» به نمایش گذاشت.
به گفته او، احمد شاملو یکی از غولهای بزرگ ادبیات ایران و حتی جهان است که نه تنها خالی زندگی او را پر کرده است، بلکه در شادیها و غمهای ملت ایران سهیم است.
آقای صمدیان صمدیان درگفتوگو با مردمک درباره آقای شاملو میگوید: به نظر من شاعرانی چون حافظ، مولانا، سعدی، گوته، لورکا و شاملو، شاعر یک دوره خاص نیستند که شعرهایشان تاریخ مصرفاش که تمام شد، آنها هم تمام شوند. اینها آدمهای تمام نشدنیاند. من با گفتن این حرفها قصد این را ندارم که شاملو را با کسی مقایسه کنم.
به گفته او، احمد شاملو شاعری است که شعر و جنس ادبیاتی که به کار میبرد همواره دلنشین است. و کار او برای تدوین کتاب کوچه و گردآوری کلمات و اصطلاحات روزمره ادبیات شفاعی ایران بینظیر است.
آقای صمدیان با اشاره به ترجمه احمد شاملو از «دن آرام» شولوخف میگوید: شاملو در این ترجمه فارسی امکان ایجاد هویتهای بیانی متفاوتی برای شخصیتهای این رمان بزرگ تاریخی ا به دست میدهد و این درحالی است که ترجمه قبلی، از یک ویژگی بیانی برای تمامی شخصیتهای هویتهای اجتماعی داستان بهره میگرفت.
این عکاس و سینماگر شناختهشده ایرانی در دوران کودکی به واسطه برادر بزرگتری که ذوق شاعری داشته و برای ترغیب بچههای فامیل به شعر و شاعری مسابقه مشاعره برگزار میکرده و یکی از انتخابهای اول برادر صمدیان شعرهای احمد شاملو بود، با این شاعر آشنا شده است.
جایزه این مسابقه مشاعره، مقداری پول نقد بود که صمدیان پس از دریافت این پول یواشکی راهی سینما میشد تا فیلم ببیند، از این رو او بخشی از علاقهاش به دنیای سینما را از صدقه سری احمد شاملو میداند.
آقای صمدیان درباره چگونگی عکاسی از این شاعر و نویسنده ایرانی میگوید: سال ۱۳۷۰ یکی از دوستان برای پایان نامه دکترای خود قصد داشت که روی ترجمه شعرهای شاملو به زبان ایتالیایی کار کند و این موضوع فرصتی شد که به دیدار شاملو برویم همان جلسه کار عکاسی از شاملو را آغاز کردم.
این عکاس و سینماگر تعریف میکند: بعدها یکی دوبار دیگر هم برای عکاسی از شاملو رفتم، اما حسرت من از این است که به هزار و یک دلیل از جمله مسافرتهای متعدد، جشنواره و نمایشگاههای گروهی و کار مطبوعاتی نتوانستم دیگر به دیدار شاملو و آیدا بروم، پس از قطع پای شاملو هم به همان دلیل حسی و شخصی، جرات نکردم به دیدار مردی «افتاده» بروم که همیشه «ایستاده» بود.
سیفالله صمدیان از احمد شاملو در فاصله سالهای ۷۰ تا ۷۲ عکاسی کرده است؛ عکسهایی که به گفته خود عکاس، «به جای جنبه رئالیستی به بعد گرافیکی آن توجه ویژهای شده است. شاید این عکسها در نگاه اول کار لابراتواری دیروز یا فتوشاپ امروز به نظر برسد اما چنین نیست. در واقع یک سری عکسهای سیاه و سفید رئال و سورائال از احمد شاملو هستند».
او میگوید: زمانی که به دیدار احمد شاملو رفته بودیم او در مقابل پارتیشنی نشسته بود که انعکاس صورت و تمام هیبت دست، نیم تنه و سرش روی پارتیشن منعکس میشد و نوری که از پنجره روی پارتیشن میافتاد و گلهایی که در خانهاش بود با نور حالت عجیب و غریبی در چهره شاملو به وجود میآورد.
آقای صمدیان تعریف میکند کوقتی انعکاس نور را روی این پارتیشن دیدم، کار عجیب و غریب موقعی بود که از این ترکیب رئال و سورئال روی سطح پارتیشن استفاده نمیکردم و آن تعبیر گرافیکی که شما در عکسها میبینید از حداقل تجربههای داشته و نداشته من در عالم عکاسی و شاید تاریخ هنر میآید.